عبور از خاتمی
درباره:
سید محمد خاتمی
امتیاز دهید
نویسنده: جمعی از نویسندگان
این کتاب شامل مقالاتی است از بزرگان جریان اصلاح طلبی در ایران:
سعید حجاریان
حسین بشیریه
علیرضا علوی تبار
محسن آرمین
علیرضا جلایی پور
هاشم آقاجری
محمد رضا تاجیک.
این کتاب شامل مقالاتی است از بزرگان جریان اصلاح طلبی در ایران:
سعید حجاریان
حسین بشیریه
علیرضا علوی تبار
محسن آرمین
علیرضا جلایی پور
هاشم آقاجری
محمد رضا تاجیک.
آپلود شده توسط:
poorfar
1392/01/15
دیدگاههای کتاب الکترونیکی عبور از خاتمی
جناب مهرپویا، لینکی که ارسال فرموده اید به دلیل فیلتر بودن حذف گردیده است. در صورت امکان، قدری پیرامون روند این انتخابات مجازی و نتایج آن توضیحاتی بفرمایید تا دوستان هم بیشتر با آن آشنا شوند. سپاس
مطمعن باشید همانهایی که به قول شما مردم را دوشیدند شیرشان را در میان همین مردم و احزابشان پخش کردند جنگ احزاب در تمایی کشورهای جهان بوده هست و خواهد بود
در ابتدای انقلاب قدرت در دست مجاهدین و بعد مکتبی ها و بعد از آن اصولگرایان جابه جا شده و هم اکنون اندک قدرتی هم به دست اعتدالگرایان رسیده آن هم نه با حمایت دولت بلکه با حمایت اکثریت آرای مردم
فراموش نکنید که سر منشاء احزاب امروز برمیگردد به رفراندوم 12فروردین سال58 که 98/2 درصد به جمهوری اسلامی رای دادن
طرفداران جلیلی و قالیباف با رای به آنها عملا اثبات کرده اند که طرفداران مکتب و اصول آنها هستند(اصولگرایان مخالف برگزاری رفراندوم هستند) و طرفدارانش این مهم را پذیرفتن
و اما طرفداران خاتمی و موسوی و روحانی همگی یک صدا به دنبال رفراندوم از نوع جدید و جمهوری سکولار و یا دموکراتیک هستن با توجه به اینکه طرفداران این دوگروه تقریبا مساوی هستند نمیتوان این ادعا را کرد که نظام در طول این 30سال ملت را دوشیده است چون در مقابل همواره احزابی که در راس قدرت بودند از این امر سود بردند امکان برقراری تفاهم و آشتی میان احزاب و طرفدارانش بسیار کم است چون اساسن در آرمانها و اهداف پایه ای کاملا با هم در تضاد هستند.
آن زمانی که 2 حزب بودند 34 سال ملت را دوشیدند حال ببینیم که 3 حزب شده اند چند سال خواهند دوشید .
روزی حاج ناصر میگفت از آن زمانی که یادم میاید ملا جماعت خر را سوار بوده است . مردم ایران هم عاشق کولی دادن هستند .
اشتباه نشود من نیز مخالف بسیاری از برنامه های این شبکه نیستم ولی هر گاه بخواهند یک جریان بد یا یک پدیده شوم را در جامعه رواج دهند هیچگاه نمی آیند آنرا مستقیم و واضح عرضه کنند بلکه آن موضوع را در لفافه های زیبا می پیچند . . توصیه من به همه مردم این است که تمام برنامه های علمی و آموزشی و تفریحی این شبکه ها را ببینند ولی همیشه هوشیار و آگاه باشند در دام برنامه هایی که در صدد ترویج و تشدید احساسات ناسیونالیستی یا خرافات مذهبی است نیفتند . . ..
آنچه که از نه بزرگ به میان میاید هرگز امکان پذیر نخواهد بود چرا که میزان آرای جلیلی و قالیباف ثابت کننده آن است که کشور دارای دوحزب با قدرت مردمی تقریبا متساوی است
و هر کدام از این احزاب طرفداران خود را دارند طرفدارانی که تمامیه رشدشان را در گرو پایداری و ایستادن در مقابل حزب مخالف دارا می باشند و میتوان علت پیروزی اصلاح طلبان را در انتخابات 92 همبستگی و حداکثر سازش اصلاح طلبان و طرفدارانش نسبت به هم حزبان دانست در حالی که در مقابل اصولگرایان از یکدیگر تفکیک شده و چند دستگی را تجربه کردند که به عقیده من اصولگرایان امروز دقیقا همان اشتباهی را کردند که اصلاح طلبان در سال 84 کردند و عامل شکست اصولگرایان هم همین بوده
دوستان ظهور حزبی جدید به نام اعتدالگرایان را به همه هموطنان عزیز تبریک عرض مینمایم
لطفا با تدبیر بیشتری مطالب را بخوانید...
با بخش زیادی از کامنتتون موافق هستم اما نمی دونم مشکلتون با شبکه ی "من و تو" چی هست؟من خیلی علاقه ای به مباحث اون شبکه ندارم اما گاهی که می بینم هیچ مشکلی نداره.اتفاقا به نظر من از نظر فرهنگی خیلی هم شبکه ی مفیدی هست.گاهی فکر می کنم ای کاش امکان این بود که برنامه های این شبکه در داخل ایران ساخته می شد.
به علاوه به فرض هم یک رسانه از نظر فکری مطابق سلیقه و ارزش های من نباشه من این حقو ندارم جلوی پخش برنامه های اونو بگیرم(البته منظورم این نیست که شما می گید باید این کارو کرد... کلی می گم)
ول کنید دیگه دوستان (?)
در برابرِ هر حماسه من ایستاده بودم.
و مردی که اکنون با دیوارهای اتاقش آوارِ آخرین را انتظار میکشد
از پنجرهی کوتاهِ کلبه به سپیداری خشک نظر میدوزد؛
به سپیدارِ خشکی که مرغی سیاه بر آن آشیان کرده است.
و مردی که روزهمهروز از پسِ دریچههای حماسهاش نگرانِ کوچه بود، اکنون با خود میگوید:
«ــ اگر سپیدارِ من بشکفد، مرغِ سیا پرواز خواهد کرد.
«ــ اگر مرغِ سیا بگذرد، سپیدارِ من خواهد شکفت ــ
و دریانوردی که آخرین تختهپارهی کشتی را از دست داده است
در قلبِ خود دیگر به بهار باور ندارد،
چرا که هر قلب روسبیخانهییست
و دریا را قلبها به حلقه کشیدهاند.
و مردی که از خوب سخن میگفت، در حصارِ بد به زنجیر بسته شد
چرا که خوب فریبی بیش نبود، و بد بیحجاب به کوچه نمیشد.
چرا که امید تکیهگاهی استوار میجُست
و هر حصارِ این شهر خشتی پوسیده بود.
و مردی که آخرین تختهپارهی کشتی را از دست داده است،
در جُستجوی تختهپارهی دیگر تلاش نمیکند زیرا که تختهپاره، کشتی نیست
زیرا که در ساحل
مردِ دریا
بیگانهیی بیش نیست.
با من به مرگِ سرداری که از پُشت خنجر خورده است گریه کن.
او با شمشیرِ خویش میگوید:
«ــ برای چه بر خاک ریختی
خونِ کسانی را که از یارانِ من سیاهکارتر نبودند؟
و شمشیر با او میگوید:
«ــ برای چه یارانی برگزیدی
که بیش از دشمنانِ تو با زشتی سوگند خورده بودند؟
و سردارِ جنگآور که نامش طلسمِ پیروزیهاست، تنها، تنها بر سرزمینی بیگانه چنگ بر خاکِ خونین میزند:
«ــ کجایید، کجایید همسوگندانِ من؟
شمشیرِ تیزِ من در راهِ شما بود.
ما به راستی سوگند خورده بودیم...»
جوابی نیست؛
آنان اکنون با دروغ پیاله میزنند!
«ــ کجایید، کجایید؟
بگذارید در چشمانِتان بنگرم...»
و شمشیر با او میگوید:
«ــ راست نگفتند تا در چشمانِ تو نظر بتوانند کرد...
به ستارهها نگاه کن:
هم اکنون شب با همهی ستارگانش از راه در میرسد.
به ستارهها نگاه کن
چرا که در زمین پاکی نیست...»
و شب از راه در میرسد
بیستارهترینِ شبها!
چرا که در زمین پاکی نیست.
زمین از خوبی و راستی بیبهره است
و آسمانِ زمین
بیستارهترینِ آسمانهاست!
و مردی که تنها به راه میرود با خود میگوید:
«ــ در کوچه میبارد و در خانه گرما نیست!
حقیقت از شهرِ زندگان گریخته است؛ من با تمامِ حماسههایم به گورستان خواهم رفت
و تنها
چرا که
به راستْراهیِ کدامین همسفر اطمینان میتوان داشت؟
همسفری چرا بایدم گزید که هر دم
در تبوتابِ وسوسهیی به تردید از خود بپرسم:
ــ هان! آیا به آلودنِ مردگانِ پاک کمر نبسته است؟»
و دیگر:
«ــ هوایی که میبویم، از نفسِ پُردروغِ همسفرانِ فریبکارِ من گندآلود است!
و بهراستی
آن را که در این راه قدم بر میدارد به همسفری چه حاجت است؟»