چشمه و سنگ (ملک الشعرای بهار)
جدا شد یکی چشمه از کوهسار
به ره گشت ناگه به سنگی دچار
به نرمی چنین گفت با سنگ سخت
کرم کرده راهی ده ای نیکبخت
گران سنگ تیره دل سخت سر
زدش سیلی و گفت دور ای پسر
نجنبیدم از سیل زورآزمای
که ای تا که پیش تو جنبم ز جای
نشد چشمه از پاسخ سنگ سرد
به کندن در استاد و ابرام کرد
بسی کند و کاوید و کوشش نمود
کزان سنگ خاره رهی بر گشود
زکوشش به هرچیز خواهی رسید
به هر چیز خواهی کماهی رسید
برو کارگر باش و امیدوار
که از مرگ جز یاس ناید به بار
گرت پایداری است در کارها
شود سهل پیش تو دشوارها
صفحه ۱۲ این کتاب
با سلام ضمن تشکر از سایت خوبتون لطفا اگه ممکنه فایل پی دی اف کتابهای دوره ابتدایی بخصوص فارسی و علوم مربوط به دهه پنجاه (قبل از انقلاب) را در سایتتون قرار بدهید یا لطفا راهنمایی بفرمائید چگونه میتوان آنها را تهیه نمود با تشکر مجدد
دیدگاههای کتاب الکترونیکی فارسی پنجم دبستان - سال 1355
چشمه و سنگ (ملک الشعرای بهار)
جدا شد یکی چشمه از کوهسار
به ره گشت ناگه به سنگی دچار
به نرمی چنین گفت با سنگ سخت
کرم کرده راهی ده ای نیکبخت
گران سنگ تیره دل سخت سر
زدش سیلی و گفت دور ای پسر
نجنبیدم از سیل زورآزمای
که ای تا که پیش تو جنبم ز جای
نشد چشمه از پاسخ سنگ سرد
به کندن در استاد و ابرام کرد
بسی کند و کاوید و کوشش نمود
کزان سنگ خاره رهی بر گشود
زکوشش به هرچیز خواهی رسید
به هر چیز خواهی کماهی رسید
برو کارگر باش و امیدوار
که از مرگ جز یاس ناید به بار
گرت پایداری است در کارها
شود سهل پیش تو دشوارها
صفحه ۱۲ این کتاب
ای صبا گر به جوانان چمن بازرسی
خدمت ما برسان سرو و گل و ریحان را