رسته‌ها
اینجه ممد
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 90 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 90 رای
✔️ اینجه ممد [Ince Memed] اولین جلد از دوره رمان چهار جلدی یاشار کمال (1922 )، نویسنده ترک، که نخستین بار در 1955 به صورت پاورقی در روزنامه جمهوریت، چاپ استانبول، منتشر شد. این اثر جایزه اول رمان را دریافت کرد و در میان مردم نیز شهرت و موفقیت فراوان پیدا کرد. و این توجه مردم بعدها با انتشار مجلدات بعدی بیشتر شد.

در جلگه ­ای در دامنه­ های کوه توروس، در دهکده ­ای که همه زمینهای آن متعلق به آقا (ارباب) محلی است، نوجوانی ممد نام زندگی می­ کند که او را اینجه (قلمی) می­نامند. ارباب هرساله اجاره سنگینی از زمینها می گیرد و روستاییان را رها می­ کند که در فقر فجیعی زندگی کنند . نظام اجتماعی کهن با تسلط سرکوب و وحشت ادامه دارد. ممد چندین بار فرار می­ کند و خدیجه را هم که عاشقش است اما ارباب برای برادرزاده خود درنظر گرفته است، همراه می­ برد. وقتی دستگیرش می­ کنند، برادرزاده ارباب را می­ کشد و خود او را هم زخمی می­ کند. او که شهره خاص و عام شده است دیگر هیچ راهی ندارد جز اینکه بزند به کوه و یاغی شود ، ولی چون در برابر زورگویی و استبداد سردسته راهزانی که به آنها پیوسته عاصی شده است ، به زودی دسته خاص خود را تشکیل می­ دهد و طولی نمی­ کشد که ممد به راهزنی تبدیل می­ شود که مایه وحشت پول­داران و محبوب بینوایان و محرومان است.

ماجراهای او در مجلدات بعدی، اینجه ممد 2 (1969) ، اینجه ممد 3 (1984) ، و اینجه ممد 4 (1987) دنبال شده است. زمینه سیاسی آشفته انتشار اینجه ممد قسمتی از علل و اسباب آن را تشکیل می­ دهد. دموکراتها ، که از پنج سال پیش روی کار آمده­ اند ، دهکده­ های عقب­ مانده آناتولی را تسلیم سلطه خشونت­ آمیز طبقه سرمایه­ دار می­ کنند . روستائیان ، که سابقاً تحت استثمار خوانین بودند ، باز هم تحت تسلط تازه­ ای درمی­ آیند که همان قدر غیرانسانی است.
پیش از آن، روایات محمود ماکال (روستای ما) و اورهان کمال (در زمینهای حاصلخیز) مسئله انفجار جامعه سنتی را زیر ضربات تجددی که جز بی­ خویشتنی و دوام استثمار چیزی با خود نیاورده است مطرح ساخته ­اند. یاشار کمال نخست، با رپرتاژهایش درباره سرزمین چوکورووا مردم را در این باره هشیار کرده است، در روزنامه جمهوریت چنین می­ نویسد:
«اشتهای زمین­خواری و استثمار بی­حد و مرز روستاییان به دست مالکان، علل اصلی فقر کهن مردم ماست. از یک­سو مالکان زمین که هرکدام ده تا پانزده دهکده و صدها هکتار زمین دارند ، از طرف دیگر استثمارشدگان بینوا و گرسنه که روی این زمینها کار می­ کنند. چنین بی­ عدالتی نمی­ تواند در این قرن ادامه یابد: در قرن نیروی اتمی، از مدتها پیش می بایستی این لکه سیاه را حذف کنند.»
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
521
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
khar tu khar
khar tu khar
1391/11/30

کتاب‌های مرتبط

نفرتی که میکاری
نفرتی که میکاری
4.1 امتیاز
از 8 رای
حادثه ای عجیب برای سگی در شب
حادثه ای عجیب برای سگی در شب
4.3 امتیاز
از 79 رای
رنجهای آنجلا
رنجهای آنجلا
4.3 امتیاز
از 30 رای
برج
برج
4.3 امتیاز
از 33 رای
معجزه عسل
معجزه عسل
4.4 امتیاز
از 67 رای
گذر از رنجها - جلد 3
گذر از رنجها - جلد 3
4.4 امتیاز
از 27 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی اینجه ممد

تعداد دیدگاه‌ها:
18
ثمین باغچه بان ترجمه ی بسیار گیرایی از این کتاب کردن. حدود 11 سال پیش این کتاب رو وقتی دانشجوی لیسانس بودم خواندم و هنوز بعضی جملاتش در ذهنم هست.و اینکه شخصیت اینجه ممد احتمالا تاریخی است. زیرا یاشار کمال داستان او را از اوزانها یا عاشیق ها در قهوه خانه ها شنیده بو ده است.ممنون از آپلود کتاهای ناب.دستتون درد نکنه.
داستان این کتاب خیلی زیباست ، نوجوانی عادی مثل همه نوجوانان ، آنچنان مورد ظلم و بی عدالتی بی قرار میگره که سرنوشتش عوض میشه و تبدیل به ناجی مردم میشه، چند سال پیش که این کتاب را خوندم ، همش یاد حکایت ویلیام راسل والاس و فیلم شجاع دل می افتادم، هر دو این افراد به دلیل ظلم فودال ها و خوانین ، ترک خانه و کاشانه میکنند و از هیت شخصی مطیع و آرام تبدیل به افرادی جنگجو و حق طلب میشوند، مردمانی به گرد آنها جمع میشوند تا بنیاد بی عدالتی و ضلم را برکنند...
ناگفته نماند در سال 1985 فیلمی هم به همین نام ساخته شد که جذابیت وگیرایی کتاب را نداشت.
در مقدمه کتاب، نامه ای از یاشار کمال به ثمین باغچه بان هست بدین مضمون:
"......چنین احساس می کنم که همانطور که توانسته ام از دل خودم در برابر مردم خودمان پرده بدرم ، حالا هم خواهم توانست دلم را با هر آنچه از عشق و دوستی و برادری در آن هست، در برابر مردم شما فاش کنم. گمان می کنم مردم ایران هم مثل مردم ما، دوستی اینجه ممد را در دل خواهند گرفت. این را شما برای من فراهم کردید. زنده باشید"
، جالب است که ثمین باغچه بان در ذیل مکاتبات خود با نویسنده به این نکته اشاره میکنه که در ایران حق تالیف وجود ندارد... و به همین دلیل برای ناشران امکان پرداخت حق التالیف فراهم نیست
اما پاسخ یاشار کمال برای من خیلی جالب است:
"گرفتن حق التالیف از ایران برایم هیچ مهم نیست ، می توانید ترجمه را بی درنگ به ناشر بدهید ، من غیر از چند جلد کتاب (چاپ شده) چیزی نمی خواهم... ، اگر هم کشور شما تابع قوانین بین المللی بود ، می توانستم از پذیرفتن آن خودداری کنم..."
با سلام
از قرار دادن این کتاب در سایت ممنونم دستتان درد نکند انشاله کتابهای دیگر یاشار کمال مثل ستون خیمه و زمین آهن است و آسمان مس و...راهم ازسایت بتوانم دانلود کنم.
خاطرات نوجوانی من با اینجه ممد عجین شده.اون زمان دوست داشتم مثل اینجه ممد به کوه بزنم و حق فقیر بیچاره ها رو از اربابها بگیرم. اما الان می فهمم که زور اربابها از اینجه ممدها خیلی بیشتره.از اینکه خاطرات قدیمو با این کتاب زنده کردید هزار بار ممنونم.به امید روزی که هر انسانی یه اینجه ممد بشه.
با تشکر از آپلود کننده گرامی
ایکاش اگر کسی کتاب (( چهره هایی از پدرم )) نوشته استاد ثمین باغچه بان رو هم داره توی سایت آپلود کنه ! تا با خوندن اون نقش این پدر و پسر در اعتلای فرهنگ و هنر این مملکت شناخته بشه !
کیفیت متن چندان بالا نیست و به سختی میشه خواند. در هر حال تشکر از جناب خرتوخر از آپلود این کتاب
اینجه ممد
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک