خسی در میقات
نویسنده:
جلال آل احمد
امتیاز دهید
خسی در میقات" یکی از معروفتزین سفرنامه های معاصر حج است که جلال آل احمد در سال ۱۳۴۳ و در سن ۴۱ سالگی طی سفر حج نوشته است. شاید اولین ویژگی "خسی در میقات" که به ذهن می رسد، موقعیت ویژه ای است که نویسنده در آن پا به چنین سفری گذاشته و به موجب آن این سفر می تواند فصل تازه ای از حیات نویسنده محسوب شود. به عبارت دیگر این سفر برای آل احمد یک سفر معمولی نیست. آل احمدی که به این سفر می رود، همانست که روزی پیوستن به حزب توده را تجربه کرده؛ آل احمدی که گریز از خانواده مذهبی خود را و بی نمازی را و انتشار کتاب در اعتراض به سنت های دینی را تجربه کرده. دکتر شریعتی می گوید: «اگر کسی ادوار زندگی آل احمد را نداند و آل احمدِ خسی در میقات را با آل احمدِ سال های ۲۴ و ۲۵ -که توده ای شده بود- مقایسه کند، نمی تواند بپذیرد نویسنده سفر نامه حج، همو باشد.»
آل احمد در این سفرنامه در هر منزلی و موقفی قلم را دست گرفته و آنقدر از جزییات و تفاصیل سفر خودش بطور بداهه برای ما نوشته که از خودمان می پرسیم چطور یک آدم در طول سفرش اینقدر فرصت نوشتن داشته؟
سفرنامه از فرودگاه جدّه آغاز می شود، محل آشنایی اولیه مسافران با یکدیگر. مسافرانی که از دهاتی ها و پیرزن ها تا نخبه هایی مثل جلال، همه به یک رنگ در آمده اند. دردسر ها و سختی ها و کمبود امکانات در سفر، برای همه یکسان است.
«در آشیانه حجاج که به انتظار بودیم،جوانک های بازرس با آمیخته ای از اعجاب و تحقیر نگاه می کردند؛ همه را. به خصوص مرا. (شاید خیال می کردم؟ چون خودم را توی جماعت برخورده می دیدم؟) و که «بله چه احمق هایی!»، لابد. و خودشان؟ بهترین مصرف کنندگان تیغ ریش تراشی و کراوات و خمیردندان! و «حاجی بعد از این» ها: دهاتی ها و بازاری ها و خاله خانم ها و اُمّل ها و تک و توکی آدم های مثل من. و اعجاب انگیز. و همه تیغ ریش تراشی و آن خررنگ کن های دیگر را رها کرده، و روانه به کشفی. هرکدام یک جور. یکی به کشف سفر؛ دیگری به کشف کعبه؛ و دیگری به کشفِ خودِ کشف..»(ص۱۵)
با وجود این، نثر داستانی آل احمد یک جهش بی سابقه در نثر فارسی است، جهشی به سوی فضای هیجان عصبانیت و ویژگیهای سبک او هم در این است.
از جمله خصوصیات این سفرنامه، ذکر بسیاری از جزییات مربوط به حاجیان کشورهای مختلف است که هریک آداب و رسوم، پوشش، ابزار و ویژگی های مربوط به خودشان را دارند.
بیشتر
آل احمد در این سفرنامه در هر منزلی و موقفی قلم را دست گرفته و آنقدر از جزییات و تفاصیل سفر خودش بطور بداهه برای ما نوشته که از خودمان می پرسیم چطور یک آدم در طول سفرش اینقدر فرصت نوشتن داشته؟
سفرنامه از فرودگاه جدّه آغاز می شود، محل آشنایی اولیه مسافران با یکدیگر. مسافرانی که از دهاتی ها و پیرزن ها تا نخبه هایی مثل جلال، همه به یک رنگ در آمده اند. دردسر ها و سختی ها و کمبود امکانات در سفر، برای همه یکسان است.
«در آشیانه حجاج که به انتظار بودیم،جوانک های بازرس با آمیخته ای از اعجاب و تحقیر نگاه می کردند؛ همه را. به خصوص مرا. (شاید خیال می کردم؟ چون خودم را توی جماعت برخورده می دیدم؟) و که «بله چه احمق هایی!»، لابد. و خودشان؟ بهترین مصرف کنندگان تیغ ریش تراشی و کراوات و خمیردندان! و «حاجی بعد از این» ها: دهاتی ها و بازاری ها و خاله خانم ها و اُمّل ها و تک و توکی آدم های مثل من. و اعجاب انگیز. و همه تیغ ریش تراشی و آن خررنگ کن های دیگر را رها کرده، و روانه به کشفی. هرکدام یک جور. یکی به کشف سفر؛ دیگری به کشف کعبه؛ و دیگری به کشفِ خودِ کشف..»(ص۱۵)
با وجود این، نثر داستانی آل احمد یک جهش بی سابقه در نثر فارسی است، جهشی به سوی فضای هیجان عصبانیت و ویژگیهای سبک او هم در این است.
از جمله خصوصیات این سفرنامه، ذکر بسیاری از جزییات مربوط به حاجیان کشورهای مختلف است که هریک آداب و رسوم، پوشش، ابزار و ویژگی های مربوط به خودشان را دارند.
آپلود شده توسط:
noir
1391/09/17
دیدگاههای کتاب الکترونیکی خسی در میقات
تازه عضو شدم ، دست شما درد نکنه . خسی در میقات را دانلود کردم mp3 شماره 12 در فایل های zip موجود نبود . صفحه های یاد شده کتاب در فایل صوتی با صفحهات در فایل pdf همخوانی ندارد البته این موضوع مهم نیست لطفا فایل mp3 شماره 12 را برای دانلود قرار دهید . باز هم از زحماتی که در راستای ارایه ادبیات فارسی متحمل می شوید ممنونم .
نویسنده: جلال آل احمد
مترجم: شهناز کمیلی زاده !!!!!![/quote]
تازه خوندمش...ب فارسی سلیس و روان.
ب قدری قابل فهم بود ک مترجم لازم نداشت و حتما اشتباه لپیه.
و اما خسی در میقات:
یکی از بهترین و بی ریاترین سفرنامه هایی ک راجع ب حج خوندم.چ توصیفهای جانداری...چ مطالعه های دقیقی در رفتار ما آدمها...به به.
جلال اصلا خودشو سانسور نمیکنه...هرجا زن خوشگلی میبینه میگه و از روضه های دم ب دقیقه و گریز ب کربلا زدن_اونم وسط سفر خانه ی خدا_ میناله.:D
بقول خودش: "من در این سفر بیشتر ب جست و جوی برادرم بودم تا ب جستجوی خدا....ک خدا برای آنکه ب او معتقد است ،همه جا هست."
و "حج" سفری ک "آخر باید رفت و بود و دید و شهادت داد ک از عهد ناصرخسرو تاکنون چه ها فرق کرده یا نکرده"
عالی بود.. عالی...
خدایش بیامرزد.
اکثر کتابهاش رو خوندم
خیلی رک حرفاشو میزنه
البته نباید از تاثیرات زندگی خودش روی آثارش چشم پوشید
در کتاب نون و القلم بههویدا شاهد این آثار هستیم همانطور که خودش در کتاب سنگی بر گوری به این مطلب اشاره داره[/quote]
دوست عزیز زندگی هر نویسنده و شاعری روی آثار اون تاثیر داره ... مثل شاعران عصر مشروطه یا فردوسی;-)
خدا رحمت کنه جلال و همسرشو
از هر نظر من خودمو در مقامی نمیبینم که اثری رو بخوام نقد کند و از کسانی که در مقام نظر نیستن هم خواهش میکنم نظری ارائه نکنند چه در باره این نویسنده چه درباره هر نویسنده دیگری:-)
مترجم ؟؟!!!! :-(:stupid: مگه این کتاب را ال احمد به زبانی غیر از فارسی نوشته.