رسته‌ها
طلوع عشق
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 30 رای
نویسنده:
مترجم:
سعید درودی
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 30 رای
✔️ کتزیا با سنت مارتین دختر جوانی است که در کودک پدر و مادرش را از دست داده است. ادوارد مرد میانسالی که از کودکی عاشق مادر کتریا بوده؛ سرپرستی او را به عهده می گیرد و شاهد پر و بال گرفتن دختر جوان در حرفه خبرنگاری است. حرفه ای که خودش بر خلاف شان اجتماعی و ثروت بی اندازه اش انتخاب کرده است. ادوارد سالهاست که عشق چندین ساله خود را از دختر جوان پنهان کرده …..

داستان این چنین آغاز می شود:
ادوارد هاسکام راولینگز در دفترش پشت میز نشست. همانطور که به اشیای روی میز می نگریست،نگاهش به روزنامه صبح افتاد و لبخندی بر لبانش نقش بست.در صفحه پنجم روزنامه،عکس بزرگی از یک زن جوان به چشم می خورد که تبسمی بر لب داشت و از پلکان هواپیما پایین می امد.این زن،کتزیا با سنت مارتین بود، زنی که در اجتماع وجهه و احترام خاصی داشت.
عکس کوچکتر دیگری هم در همان صفحه بود که او را در کنار مرد قد بلند و جذابی نشان می داد. در ان عکس ، ان دو شانه به شانه یکدیگر به طرف اتومبیل لیموزینی که در بیرون ترمینال منتظرشان بود می رفتند. ادوارد این مرد را می شناخت. وی جوان ترین شریک شرکت حقوقی بنتون،تاچر، پاورز و فرای بود و وینتی هیورث سوم نام داشت. این جوان ده سال پیش از دانشکده حقوق فارغ التحصیل شده بود و ادوارد از همان زمان او را می شناخت ولی هنگامی که به تصاویر روزنامه می نگریست،توجهی به وی نداشت بلکه توجهش به زن ریزنقشی معطوف بود که در کنار وینتی دیده می شد. ادوارد هنوز هم موهای سیاه و چشمان ابی و پوست کرم رنگ چهره کتزیا را کاملا به یاد داشت...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
244
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
Reza
Reza
1391/09/25

کتاب‌های مرتبط

از جنس تنهایی
از جنس تنهایی
3 امتیاز
از 3 رای
The Scarlet Letter
The Scarlet Letter
4.5 امتیاز
از 4 رای
تبریز مه آلود - جلد 4
تبریز مه آلود - جلد 4
4.5 امتیاز
از 30 رای
تحصیل کرده ها
تحصیل کرده ها
4.3 امتیاز
از 6 رای
خورشید تیسفون - جلد ۲
خورشید تیسفون - جلد ۲
4.7 امتیاز
از 15 رای
یک جفت چشم آبی
یک جفت چشم آبی
4.3 امتیاز
از 29 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی طلوع عشق

تعداد دیدگاه‌ها:
2
من که اصلا خوشم نیومد خیلی تحمل کردم اما اصلا جذب داستان نشدم.....وهمون اول ولش کردم....آخه داستانش بنظرم ریاکارانه بود(!)(!)(!)
بسیار زیبا و متاثر کننده بود . کتزیا شخصیت جالبی ست که نمودی از خیلی از ماست که به دلایل اجتماعی ، خانوادگی ، فرهنگی و ... نمی توانیم خود واقعی مان را نشان دهیم . کتزیا شخصیتی ستودنی ست که با همه ی این مشکلات مبارزه کرد و برای این مبارزه بهای سنگینی پرداخت اما تا وقتی به خود واقعی اش نرسید ، عقب نشینی نکرد .
از خوندن این کتاب واقعا لذت بردم . همچنین از نظر احساسی من را خیلی تحت تأثیر قرار داد .8-)
طلوع عشق
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک