وصایای تحریف شده
نویسنده:
میلان کوندرا
مترجم:
کاوه باسمنجی
امتیاز دهید
این کتاب در حقیقت یک رمان یا چیزی حتی شبیه رمان هم نیست!
بلکه کتابی ست درباره رمان!
در واقع یک سری مقاله است از یه نویسنده درباره عناصر داستان .
کتاب با نقل بخشی از کتاب چهارم رابله شروع می شود و در ابتدا به نظر می رسد با یک سری نوشته کاملا منفک درباره آثار دیگران روبرو هستیم اما کمی بعد که نویسنده داستان خودش رو هم زیر تیغ می برد چیز دیگری به دست می آید.
از طنز و درک خودش و رمان نویسان بزرگ اروپا و دید مردم به طنز شروع می کند و بعد به موضوع جالبی می رسد مثل تاریخ و زمان!
تاریخی که خود کوندرا در باره اش می گوید : تاریخ،تا کی می توانیم به این مرجع منسوخ تکیه کنیم ؟!
کتاب از هشت فصل تشکیل شده با عنوان های: روزی که پانورژ دیگر آدم ها را نمی خنداند/سایه اخته گر کارتای قدیس/بداهه گویی در گرامی داشت استراویینسکی/یک جمله/در جستجوی حال از دست رفته/آثار و عنکوبوت ها/راه هایی در مه/ دوست عزیزم؛در خانه خودت نیستی!
همون طور که ملاحظه می کنید نام های وسوسه بر انگیزی هستند.
کتاب برای سرگرم شدن نوشته نشده بلکه نوشتاری عمیق و کاملا حرفه ای درباره هنر نوشتن است که قطعا با یک بار خواندن و یا حتی بدون استاد راهنما خواندن بی نتیجه خواهد بود.
و این نکته را هم باید در نظر گرفت که کتابی این چنین زمان خاصی برای خواندن دارد. حتی فرض را بر این بگذاریم که کسی در سن جوانی تمامی (یا دست کم اکثر)کتب مورد بحث در نوشتار ها را مطالعه کرده باشد به سختی می توان باور کرد که به درک درستی از آنها رسیده باشد!
هر چند یکی از مزایای این کتاب شاید همین باشد: نگاه کج و معوج شما را می گیرد و در طول 200 صفحه آرام و با ارامش لبه های تند روی و کور بینی را برش می زند.
و البته همان طور که در بالا هم ذکر شد این میسر نخواهد بود مگر با همراهی یک استاد و البته زمان!
در فصل چهارم کتاب نوسنده دست به کار جالب زده است!
وی در این فصل تحت عنوان یک جمله به موضوع ترجمه پرداخته است . در آغاز با اوردن جمله ای کافکا یادآور شده که در یکی از داستان هایش برای نشان دادن زیبایی زنی از آن جمله استفاده کرده بعد هم چنان با کافکا ادامه داده است و با قیاس اصل نوشته ها و ترجمه آن به موضوع استعاره پرداخته و این که گاهی کل یک جمله استعاره ای بیش نیست!
و در ادامه به موضوعاتی چون غنای واژگان مترادفات و تکرار پرداخته است.
این کتاب، کتابی نیست که بتوان با یک یا دو بار خواندن تمام مطالب آن را فرا گرفت.
بیشتر
بلکه کتابی ست درباره رمان!
در واقع یک سری مقاله است از یه نویسنده درباره عناصر داستان .
کتاب با نقل بخشی از کتاب چهارم رابله شروع می شود و در ابتدا به نظر می رسد با یک سری نوشته کاملا منفک درباره آثار دیگران روبرو هستیم اما کمی بعد که نویسنده داستان خودش رو هم زیر تیغ می برد چیز دیگری به دست می آید.
از طنز و درک خودش و رمان نویسان بزرگ اروپا و دید مردم به طنز شروع می کند و بعد به موضوع جالبی می رسد مثل تاریخ و زمان!
تاریخی که خود کوندرا در باره اش می گوید : تاریخ،تا کی می توانیم به این مرجع منسوخ تکیه کنیم ؟!
کتاب از هشت فصل تشکیل شده با عنوان های: روزی که پانورژ دیگر آدم ها را نمی خنداند/سایه اخته گر کارتای قدیس/بداهه گویی در گرامی داشت استراویینسکی/یک جمله/در جستجوی حال از دست رفته/آثار و عنکوبوت ها/راه هایی در مه/ دوست عزیزم؛در خانه خودت نیستی!
همون طور که ملاحظه می کنید نام های وسوسه بر انگیزی هستند.
کتاب برای سرگرم شدن نوشته نشده بلکه نوشتاری عمیق و کاملا حرفه ای درباره هنر نوشتن است که قطعا با یک بار خواندن و یا حتی بدون استاد راهنما خواندن بی نتیجه خواهد بود.
و این نکته را هم باید در نظر گرفت که کتابی این چنین زمان خاصی برای خواندن دارد. حتی فرض را بر این بگذاریم که کسی در سن جوانی تمامی (یا دست کم اکثر)کتب مورد بحث در نوشتار ها را مطالعه کرده باشد به سختی می توان باور کرد که به درک درستی از آنها رسیده باشد!
هر چند یکی از مزایای این کتاب شاید همین باشد: نگاه کج و معوج شما را می گیرد و در طول 200 صفحه آرام و با ارامش لبه های تند روی و کور بینی را برش می زند.
و البته همان طور که در بالا هم ذکر شد این میسر نخواهد بود مگر با همراهی یک استاد و البته زمان!
در فصل چهارم کتاب نوسنده دست به کار جالب زده است!
وی در این فصل تحت عنوان یک جمله به موضوع ترجمه پرداخته است . در آغاز با اوردن جمله ای کافکا یادآور شده که در یکی از داستان هایش برای نشان دادن زیبایی زنی از آن جمله استفاده کرده بعد هم چنان با کافکا ادامه داده است و با قیاس اصل نوشته ها و ترجمه آن به موضوع استعاره پرداخته و این که گاهی کل یک جمله استعاره ای بیش نیست!
و در ادامه به موضوعاتی چون غنای واژگان مترادفات و تکرار پرداخته است.
این کتاب، کتابی نیست که بتوان با یک یا دو بار خواندن تمام مطالب آن را فرا گرفت.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی وصایای تحریف شده
دوست من اینجا سایت دانلود کتاب است اما کمی که دقت کنید این کتابها بعضا دارای کپی رایت میباشند و از انتشار انها زمان زیادی نگذشته است و توسط سایت مسدود شده است .
[edit=sara-sina]1391/12/25[/edit]
در تایید سخنان دوستمان اضافه کنم که نباید از این کتاب توقع یک کتاب سرگرم کننده را داشت؛ اصلا بهتر است با این دید کتاب را ورق بزنیم که از ادبیات داستانی هیچ نمی دانیم
از خرتوخر عزیز که این کتاب ارزشمند را آپلود کردند سپاسگذارم
میلان کوندرا در این کتاب به پاسداشت هنر رمان می پردازد . از هنگام تولد آن با چاشنی از طنز تا شکوفایی آن در طی قرون بعدی . خیانت به حقوق و خواسته های اخلاقی هنرمند و آثار هنری او ( که اغلب هم به دست ستایشگران پر شورشان رخ می دهد) از بخش های کلیدی کتاب است .
برای نمونه ، از تحریف آثار کافکا به دست دوست او « ماکس برود » شکوه می کند. و در جایی می گوید : « وقتی پرده دری از زندگی خصوصی و شخصی بدل به رسم شود ، به دورانی پا گذاشته ایم که بزرگترین مخاطره ، بقا یا نابودی فرد است . »
کوندرا معتقد است که دوستی ، نگهبانی از دری است که دوست ات پشت آن زندگی خصوصی اش را پنهان کرده و دوست کسی است که ، هرگز آن در را باز نکند و نگذارد هیچ کس دیگر هم آن را باز کند .
کوندرا می گوید : « در مقام یک رمان نویس ، همیشه خود را درون تاریخ رمان حس کرده ام ، یعنی در نیمه راه یک جاده ، در گفتگو با آنان که پیش از من رفته اند و حتی شاید با آنها که خواهند آمد ...»