چکیده ای از زندگی و افکار جلیل محمد قلی زاده
نویسنده:
جلیل محمد قلی زاده
امتیاز دهید
بکوشش : بهزاد آبادی باویل
جلیل محمد تقی زاده (ملا نصرالدین)
نوآوری ادبی جلیل محمد قلی زاده،در تاریخ ادبیات آذربایجان از آنگونه صفحات درخشانی است که، نه تنها با گذشت سالها از کهنه شدن مصون خواهد ماند بلکه همواره معنی تازه و اهمیت نوینی کسب خواهد کرد. ج. م . قلی زاده نیز مانند نظامی،فضولی و م.ف.آخوند وف(میرزا فتحعلی آخوندزاده) در تاریخ ادبیات آذربایجان موسس مکتب جدید و معلم یک نسل از نویسندگان بعد از خود بوده است
بیشتر
جلیل محمد تقی زاده (ملا نصرالدین)
نوآوری ادبی جلیل محمد قلی زاده،در تاریخ ادبیات آذربایجان از آنگونه صفحات درخشانی است که، نه تنها با گذشت سالها از کهنه شدن مصون خواهد ماند بلکه همواره معنی تازه و اهمیت نوینی کسب خواهد کرد. ج. م . قلی زاده نیز مانند نظامی،فضولی و م.ف.آخوند وف(میرزا فتحعلی آخوندزاده) در تاریخ ادبیات آذربایجان موسس مکتب جدید و معلم یک نسل از نویسندگان بعد از خود بوده است
آپلود شده توسط:
mey63
1391/09/16
دیدگاههای کتاب الکترونیکی چکیده ای از زندگی و افکار جلیل محمد قلی زاده
حسین قلی بنا، پدربزرگ جلیل، در اوایل قرن نوزدهم میلادی برای پیداکردن کار از خوی به نخجوان رفته و در آنجا با دختری از همشهریانش ازدواج می کند. حاصل این وصلت پسری به نام محمد قلی بود که پدر جلیل می باشد
میرزا جلیل نیز ۲۱ بهمن ۱۲۴۴ -دهم فوریه ۱۸۶۶- در دهی به نام نهرم دیده به جهان می گشاید. مادرش سارا خانم دختر مشهدی بابا و داییاش شاعر معارف پرور علی بابایف بود. جلیل خواندن و نوشتن زبانهای تورکی ، فارسی و روسی را در مدارس شهر نخجوان فراگفت و در سال ۱۸۸۰ وارد مرکز تربیت معلم شهر گوری گرجستان گردید و پس از فراغت از تحصیل ۱۶ سال در مدارس نخجوان و ایروان به تدریس پرداخت. وی در سالهایی که با سمت آموزگاری انجام وظیفه می کرد داستانهای جالبی از زندگی مردم آذربایجان به رشته تحریر درآورد ایشان اغلب در کارهای عام المنفعه هم پیشقدم بودند، به تأسیس مدارس اقدام می نمود و به نفع جمعیتهای خیریه، در صحنههای نمایش شرکت و کارگردانی می کرد
میرزا جلیل پس از ۱۶ سال تدریس، در ایروان به شغل وکالت دادگستری مشغول می شود. وی سال ۱۹۰۴ در تفلیس با محمدآقا شاه تختی لی مدیر روزنامه شرق روس آشنا می گردد. چون شاه تختی از قدرت قلم و تعهد اجتماعی وی اطلاع داشت، اورا به همکاری با روزنامهاش دعوت می کند، میرزا جلیل نیز پذیرفته و نخستین تجربه روزنامه نگاری خود را آغاز می کند
اوایل سال ۱۹۰۶ وی موفق به اخذ امتیاز یک نشریه فکاهی به نام ملانصرالدین می شود و در هفتم آوریل همان سال، با انتشار نخستین شماره ملانصرالدین در تفلیس، به مثابه ستاره درخشانی در آسمان مطبوعات آذربایجان ظاهر شده و علاوه بر زادگاهش، اغلب سرزمین های شرق را نورباران می کند. دکتر سلام الله جاوید می نویسد: «اغلب روزنامههای منتشره در آذربایجان، گرجستان، روسیه و ارمنستان انتشار روزنامه را به میرزا جلیل تبریک می گویند. اشخاص روشنفکر مثل دکتر نریمان نریمانوف، میرزا عبدالرحیم طالبوف، حیدر عمواوغلو، علی مسیو، آقامعلی اوغلو، آقایوف، حق وئردی اوف با ارسال تلگرام تبریک، موفقیت ملانصرالدین را خواستار می شوند. » میرزا جلیل در روزنامه ملانصرالدین با امضاهای مستعار هردم خیال، دلی ، سرتیق، موزالان، قارین قولی و نظایر آنها مقالاتش را امضا می کرد
میرزا جلیل در این سالهای پربار، ضمن قلم زدن در روزنامه ملانصرالدین به نوشتن داستانهای اجتماعی نیز ادامه می دهد. داستانهای «آزادی در ایران » و «بچه ریشو » وکمدیهای «مردهها ، » «کتاب مادرم » و «مجمع دیوانگان » از یادمانهای هنری جاویدان اوست، به ویژه کمدی مرده ها که در شمار آثار کلاسیک جهان درآمده و با «تارتوف » مولیر و «بازرس » گوگول برابری می کند. میرزا جلیل در این داستانها، صحنههای جالبی از معیشت و طرز زندگی مسلمانان قفقاز تصویر کرده است
این آثار که مشحون از حقایق تلخ و سرشار از زهرخند و استهزا هستند، هنوز هم با تیراژ بالا و به زبانهای مختلف در سراسر دنیا چاپ می شوند. جلیل محمدقلی زاده از سال ۱۹۰۶ میلادی روزنامه ملانصرالدین را با مسئولیت مستقیم خود منتشر می کرد و از سال ۱۹۱۲ تا ۱۹۱۴ یعنی آغاز جنگ جهانی اول انتشار روزنامه را با دستیاری علیقلی غمگسار ادامه می دهد، ولی به علت آغاز جنگ، روزنامه تا سال ۱۹۱۷ تعطیل می گردد
پس از انقلاب اکتبر روسیه، میرزا جلیل به تفلیس آمده، مجدداً ملانصرالدین را منتشر می کند، لکن پس از چندی به علت کشمکشهای داخلی گرجستان، ارمنستان و آذربایجان و تنگنای مالی و اقتصادی، انتشار روزنامه به تعویق می افتد و میرزا جلیل نیز رهسپار قره باغ گردیده در روستای کهریزلی ساکن می شود، ولی به دلیل ناآرامیهای منطقه و به پیشنهاد برادر خود میرزا علی اکبر که از یاران ستارخان و همچنین خیابانی بود تصمیم به سفر به تبریز و انتشار روزنامه در آنجا می گیرد
وی روز ۱۶ شهریور ماه به تبریز می رسد. حمیده خانم همسر مهربان میرزا جلیل تعریف می کند: «در همین روز، هواداران ملانصرالدین برای دیدن میرزاجلیل آمدند. روز بعد تعداد کسانی که به دیدار ما آمدند زیاد شد. سومین روز تعدادشان به ۵۰،۶۰ نفر رسید و ما به زحمت می توانستیم از میهمانان پذیرایی کنیم. در آن روزها حکومت دموکراتیک به رهبری شیخ محمد خیابانی در تبریز بر سر کار بود
برای میرزا جلیل، مصلحت دیدند که به دیدار او رفته و اجازه انتشار ملانصرالدین رابگیرد. » غلام ممّدلی می نویسد: «میرزا جلیل همراه با میرزا علی اکبر روز ۱۹ شهریور ماه به دیدار شیخ محمد خیابانی می روند
خیابانی به میرزا جلیل قول می دهد که برای نشر روزنامهاش در تبریز کمک کند. » میرزا در تبریز با کمک روشنفکران مترقی این شهر، روزنامه ملانصرالدین را تا ۸ شماره منتشر می کند و همچنین شاهکار خود، نمایشنامه «اؤلو لر » را نیز در سالن تئاتر آرامیان به روی صحنه می آورد. تا اینکه روز ۱۰ اردیبهشت ۱۳۰۰ - ۳۰ آوریل ۱۹۲۱ - تلگرافی از نخجوان به دست میرزاجلیل می رسد و به وی اطلاع می دهد بدون معطلی برای تصدی کمیساریای معارف خلق به باکو بیاید. میرزا جلیل نیز در هشتمین شماره روزنامه که در ۲۷ اردیبهشت چاپ شد، در مقاله «سخنی چند » تعطیل شدن نشر ملانصرالدین در تبریز و رفتن مدیر آن را به باکو اعلام می کند
حمیده خانم خداحافظی با تبریز را اینگونه بیان می کند: «در روزهای بعد آشناهایمان، دسته دسته آمده و با ما وداع می کردند. آن روزها منزل ما پر از آدم بود، در روز حرکت نزدیک به چهارصد نفر آمده بودند. ظهر روز ۲۴ مه - ۳خرداد- در ایستگاه راه آهن بودیم، علیرغم ممنوعیت، بیست نفر برای بدرقه میرزاجلیل آمده بودند دوستان میرزاجلیل خیلی صمیمی با ما وداع کردند. آنها میرزا جلیل را روی دستشان بلند کرده و سوار قطارش کردند. » جلیل محمدقلی زاده به باکو مراجعت کرده و مجدداً به نشر روزنامه ملانصرالدین تا سال ۱۹۳۱ ادامه می دهد و سرانجام ۱۳ دی ماه ۱۳۱۰ شمسی - ۴ژانویه ۱۹۳۲ - ساعت ۳ بعد از ظهر بر اثر خونریزی مغزی در شهر باکو چشم از جهان فروبسته و به ابدیت می پیوندد
این ادیب نام آور با تلاش شبانه روزی و با بکارگیری ذوق، مهارت و استعداد خود توانست با ایجاد شیوه نوین طنز در روزنامه نگاری و پایه گذاری مکتب رئالیسم انتقادی، تحولات شگرفی را نه تنها در هردوسوی ارس، بلکه در اغلب سرزمینهای خاور نزدیک و میانه بوجود آورد و به همین علت آوازهاش از مرزهای آذربایجان فراتر رفته و درسراسر آسیا و اروپا گسترش یافت
ابتکار این مرد انقلابی هوشمند در چگونگی نگارش و ارائه نشریه وزین و پرمعنای ملانصرالدین، باب جدیدی را در عرصه مطبوعات ایجاد کرد، اونه تنها خفتگان را بیدار کرد و ملتهای ستمدیده شرق نزدیک و میانه را برای بدست آوردن استقلال و آزادی تشویق و تهییج نمود، بلکه به جراید عصر خود، از جمله مطبوعات ایران آن روزگار آموخت که چگونه می توان از طریق وسایل ارتباط جمعی با مردم کوچه و بازار رابطه برقرار نمود و حتی به دلها و اندیشههای آنان راه پیدا کرد
مردم آذربایجان به پاس بزرگداشت و سپاس از خدمات ارزشمند وی پیکرهاش را درشهر باکو نصب کرده و تعدادی مدرسه، کتابخانه، خیابان و دیگر مؤسسات اجتماعی را به نام جلیل محمدقلی زاده نام گذاری کردند.
برگرفته شده از ماهنامه "آفتاب آذربایجان"
میرزا جلیل محمدقلیزاده بنیانگذار روزنامه ملانصرالدین بود.
یادش بخیر .............:x
متشکرم دوست گرامی mey63