یکی از اهداف این کتاب بیان تفاوتهای عظیم مثنوی با دیوان شمس است. مولوی در مثنوی یک عارف متشرع است که از قرآن و حدیث دم می زند و در دیوان شمس یک عاشق تمام عیار که همه ی احساس و ادراک خود را از آنچه که یافته است در دریای مواج موسیقی جاری می کند.. کتاب نمونه های جالبی از غزلیات کلیدی دیوان شمس را به خواننده نشان می دهد.
رَستم از این نفس و هوا ، زنده بلا مرده بلا
زنده و مرده وطنم نیست بجز فضل خدا
رَستم از این بیت و غزل، اى شه و سلطان ازل
مُفتَعِلُن مفتعلن مفتعلن کُشت مرا
قافیه و مغلطه را گو همه سیلاب ببر
پوست بود پوست بود ، درخور مغز شعرا آینه ام آینه ام، مردِ «مَقالات» نیَم
دیده شود حال من ار ، چشم شود گوشِ شما . . .
دیدگاههای کتاب الکترونیکی سیری در دیوان شمس
در جهان جوینده جز او بیش نیست
این جهان وآن جهان یک گوهراست
در حقیقت کفر ودین وکیش نیست
زنده و مرده وطنم نیست بجز فضل خدا
رَستم از این بیت و غزل، اى شه و سلطان ازل
مُفتَعِلُن مفتعلن مفتعلن کُشت مرا
قافیه و مغلطه را گو همه سیلاب ببر
پوست بود پوست بود ، درخور مغز شعرا
آینه ام آینه ام، مردِ «مَقالات» نیَم
دیده شود حال من ار ، چشم شود گوشِ شما . . .