هری پاتر و شاهزاده دورگه (جلد 2)
نویسنده:
جی. کی. رولینگ
مترجم:
ویدا اسلامیه
امتیاز دهید
هرى پاتر و شاهزادهى دورگه، با آغاز ششمین سال تحصیلى هرى در مدرسهى علوم و فنون جادوگرى هاگوارتز شروع میشود. آلبوس دامبلدور، مدیر مدرسه، براى هرى کلاسهاى خصوصى ترتیب میدهد و در ضمن این کلاسها او را با گذشته ى لرد ولدمورت و افکار و آرزوهاى او آشنا میکند. و راز جاودانگى او را بر ملا میکند. هرى که بر طبق یک پیشگویى، کسى است که باید لرد ولدمورت این جادوگر قدرتمند و جنایت پیشه را از بین ببرد با آلبوس دامبلدور همراه میشود تا به کمک هم اقدامات ولدمورت براى جاودانگیش را خنثى کند و او بار دیگر موجودى فانى و میرا شود. اما در این میان ماجراهاى پیش بینى نشدهاى رخ میدهد که باعث میشود هرى در این راه خطرناک تنها بماند.
بیشتر
دیدگاههای کتاب الکترونیکی هری پاتر و شاهزاده دورگه (جلد 2)
من بچگی فردوجرج رو دوست داشتم
دیگه کم کم داشت ازشون بدم میومد ولی واقا دلم سوخت:((:((
ولی به نظر من تو این جلد دامبل دور نباید می مرد و وقتی که اسنیپ اون ورد رو جاری کرد من واقعا شکه شدم (البته من هنوز نمی دونستم چرا این کارو کرد)نقل قول از نیلو دو هزار و سی:نقل قول از fatemeh shakeri:نقل قول از ایمان حق بین:نقل قول از fatemeh shakeri:نقل قول از پرسی:نقل قول از fatemeh shakeri:کاش دامبلدور ته این کتاب نمی مرد!
اره بدون اون وسیریوس بلک اصن هری پاتر معنایی برام نداشتمن که اصن هربار می رسم به ته محفل ققنوس می زنم زیر گریه!
اینجا که هیچی!
اونجاش خیلی بد بود توی جلد آخر که هری توی قدح خاطره اسنیپ رو دید و می خواست بره توی جنگل! ( مبهم حرف میزنم که کسایی که نخوندن نفهمن!)از اونجایی که فرد می میره تا آخرش من فقط گریه می کنم!
با اینکه من از فرد و جرج خیلی خوشم نمیاد ولی خب خیلی ناراحت شدم.. بیچاره
[ قشنگ بود . این مرگ و میرا به کتاب هیجان میده .]شخصیت مورد علاقه هری پاتر فقط اسنیپ. این شاهزاده دو رگه هم خیلی چیزا رو در باره اسنیپ مشخص کرد.نقل قول از fatemeh shakeri:نقل قول از ایمان حق بین:نقل قول از fatemeh shakeri:نقل قول از پرسی:نقل قول از fatemeh shakeri:کاش دامبلدور ته این کتاب نمی مرد!
اره بدون اون وسیریوس بلک اصن هری پاتر معنایی برام نداشتمن که اصن هربار می رسم به ته محفل ققنوس می زنم زیر گریه!
اره منم همین حس ودارم[/quote]
منم همین طور واقعا خیلی دردناک بود:((:((
ولی به نظر من تو این جلد دامبل دور نباید می مرد :((و وقتی که اسنیپ اون ورد رو جاری کرد من واقعا شکه شدم (البته من هنوز نمی دونستم چرا این کارو کرد)
اره بدون اون وسیریوس بلک اصن هری پاتر معنایی برام نداشتمن که اصن هربار می رسم به ته محفل ققنوس می زنم زیر گریه!
اینجا که هیچی!
اونجاش خیلی بد بود توی جلد آخر که هری توی قدح خاطره اسنیپ رو دید و می خواست بره توی جنگل! ( مبهم حرف میزنم که کسایی که نخوندن نفهمن!)از اونجایی که فرد می میره تا آخرش من فقط گریه می کنم!
با اینکه من از فرد و جرج خیلی خوشم نمیاد ولی خب خیلی ناراحت شدم.. بیچاره
[ قشنگ بود . این مرگ و میرا به کتاب هیجان میده .]
اره بدون اون وسیریوس بلک اصن هری پاتر معنایی برام نداشتمن که اصن هربار می رسم به ته محفل ققنوس می زنم زیر گریه!
اینجا که هیچی!
اونجاش خیلی بد بود توی جلد آخر که هری توی قدح خاطره اسنیپ رو دید و می خواست بره توی جنگل! ( مبهم حرف میزنم که کسایی که نخوندن نفهمن!)از اونجایی که فرد می میره تا آخرش من فقط گریه می کنم![/quote]
با اینکه من از فرد و جرج خیلی خوشم نمیاد ولی خب خیلی ناراحت شدم.. بیچاره:((:((:((:((:((:((
اره بدون اون وسیریوس بلک اصن هری پاتر معنایی برام نداشتمن که اصن هربار می رسم به ته محفل ققنوس می زنم زیر گریه!
اینجا که هیچی!
اونجاش خیلی بد بود توی جلد آخر که هری توی قدح خاطره اسنیپ رو دید و می خواست بره توی جنگل! ( مبهم حرف میزنم که کسایی که نخوندن نفهمن!)[/quote]از اونجایی که فرد می میره تا آخرش من فقط گریه می کنم!:((
اره بدون اون وسیریوس بلک اصن هری پاتر معنایی برام نداشتمن که اصن هربار می رسم به ته محفل ققنوس می زنم زیر گریه![/quote]
اینجا که هیچی!
اونجاش خیلی بد بود توی جلد آخر که هری توی قدح خاطره اسنیپ رو دید و می خواست بره توی جنگل! ( مبهم حرف میزنم که کسایی که نخوندن نفهمن!)