رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر در این باره اطلاعاتی دارید یا در مورد این اثر محق هستید، با ما تماس بگیرید.

تبیین براهین اثبات خدا

تبیین براهین اثبات خدا
امتیاز دهید
5 / 4
با 77 رای
امتیاز دهید
5 / 4
با 77 رای
.
تعداد صفحات: 333

مولف در این اثر کوشیده است ابتدا براهین اثبات خدا را که توسط فلاسفه ی غرب و شرق مطرح شده،
با شکلی صحیح تقریر کند،
و سپس نقدهای وارد شده به این براهین،را پاسخ گوید.
آزاد اندیشی این مولف تا این حد بوده است که از سطح یک متکلم بالاتر رفته،و فیلسوفانه حتی براهین سست اثبات وجود خدا را، خود نقد کرده و به چالش کشیده است،و حدود و ثغور هر برهان را تبیین کرده است،و اینست رسم آزاد اندیشی...
این کتاب جدا از مقدمه ی مفصل آن در 12 فصل نگاشته شده است:
فصل یکم: علم و سفسطه؛ که به بررسی مسائل هستی شناسی،و پس از آن به مسائل معرفت شناسی پرداخته است.
فصل دوم: علم و ایمان، که آیا می توانند در کنار هم پیش روند،آیا دین بدون عقل و معرفت ارزشی دارد،و آیا فلسفه می تواند در این میدان راهگشا باشد یا خیر،پرداخته است.
فصل سوم: برهان ابن سینا، موسوم به برهان امکان و وجوب
فصل چهارم: برهان حرکت و برهان حدوث که یکی از ارسطو وارد است و دیگری به متکلمان.
فصل پنجم: برهان امکان فقری
فصل ششم: برهان وجودی قدیس آنسلم مسیحی
فصل هفتم: برهان صدیقین
فصل هشتم : برهان نظم
فصل نهم: برهان معجزه
فصل دهم : برهان تجربه دینی
فصل یازدهم: براهین اخلاقی
فصل دوازدهم: برهان فطرت
و در تمام فصول به نقد ها و چالش های وارده له و علیه این براهین می پردازد.
و همه ی اینها از این کتاب،گوهری ساخته است که تنها گوهر شناس قدر آن را خواهد شناخت.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
khar tu khar
khar tu khar
1391/05/08

کتاب‌های مرتبط

عرفان و منطق
عرفان و منطق
4.4 امتیاز
از 76 رای
دنیایی که من می بینم
دنیایی که من می بینم
4.6 امتیاز
از 75 رای
خدا با ماست
خدا با ماست
4 امتیاز
از 207 رای
قضاوت خدا
قضاوت خدا
4.6 امتیاز
از 5 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی تبیین براهین اثبات خدا

تعداد دیدگاه‌ها:
351
قبلا گفتم که کسی نزد خدا نرفته که بیا نیازم رو برطرف کن.

بله کسی چیزی نخواسته و خدا در حق بنده هاش لطف کرده که آنها را آفریده و هدایت کرده و راهنما فرستاده تا به کمال برسند و این نیاز نیست
مثل شما که به یک فقیر دلتون بسوزه کمک کنید
کمک شما از روی نیاز شماست یا کرامت و لطف شما؟؟
شما هم احتیاج دارید که آب رو به من بدهید این نیاز میتونه حس انسان دوستی باشه، میتونه نگرانیتون از اوضاع بعد از آن باشد یا هر چیز دیگه ای. شما با آب دادن به من نیازم رو برطرف میکنید. اما این مثال با اونچه که گفتم فرق داره. قبلا گفتم که کسی نزد خدا نرفته که بیا نیازم رو برطرف کن.

سوالمو جواب ندادید !!!!!!
نیاز خدا رو کی برطرف میکنه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من و شما که از عهده احتیاجات خودمون بر نمیآییم ؟؟؟؟؟؟؟
لطفا زود جواب بده .
شما هم احتیاج دارید که آب رو به من بدهید این نیاز میتونه حس انسان دوستی باشه، میتونه نگرانیتون از اوضاع بعد از آن باشد یا هر چیز دیگه ای. شما با آب دادن به من نیازم رو برطرف میکنید. اما این مثال با اونچه که گفتم فرق داره. قبلا گفتم که کسی نزد خدا نرفته که بیا نیازم رو برطرف کن.
ببینید دوستان، همه ی آدمایی که دارای عقلی سلیم هستند فکر میکنند و مسائل رو زیر و برشونو تحلیل میکنند. من هم یکی از همین آدمام.
مگه قران کلام خدا نیست، پس نگید از زبان آدماست. "نیاز داشتن" چه تفاوتی با "ضرورت داشتن" دارد؟ لطفا توجیه نکنید. هر اتفاقی رخ میدهد پشت سرش نیازی نهفته است. این نیاز میتواند هر چیزی باشد: فکر میکنید ما برای چی تو این سایت نظراتمون رو ابراز میکنیم؟ عاشق همدیگه شده ایم، دلمون برای همدیگه میسوزه؟ شاید. ولی قبل از آن خودمون احتیاج داریم که عقایدمون رو ابراز کنیم میدونید که؟!
خداوند هم از این قاعده مستثنا نیست. پس بجای اینکه فرافکنی کنید با خود مساله بی رودربایستی رو به رو بشید.

کو فرافکنی؟!ما داریم جواب میدیم باشه پس شماهم با لغات بازی نکن برای رفع شبه تون همون مثال آب و تشنگی ک دوست عزیز اشاره کردن کافیه.چون تمثیل ساده ترین روش برای فهماندن مسائل است.
اگر خدا به ایمان ما نیاز داشت به زور هم که شده همه را دیندار میکرد و دین را اختیاری نمی کرد
بحث در این مورد در حد من و امثال من نیست و نوعی فضولی است
شما میتوانید به سایت شبهه مراجعه کرده و جواب درست را دریافت کنید تا قانع شوید
ببینید دوستان، همه ی آدمایی که دارای عقلی سلیم هستند فکر میکنند و مسائل رو زیر و برشونو تحلیل میکنند. من هم یکی از همین آدمام.
مگه قران کلام خدا نیست، پس نگید از زبان آدماست. "نیاز داشتن" چه تفاوتی با "ضرورت داشتن" دارد؟ لطفا توجیه نکنید. هر اتفاقی رخ میدهد پشت سرش نیازی نهفته است. این نیاز میتواند هر چیزی باشد: فکر میکنید ما برای چی تو این سایت نظراتمون رو ابراز میکنیم؟ عاشق همدیگه شده ایم، دلمون برای همدیگه میسوزه؟ شاید. ولی قبل از آن خودمون احتیاج داریم که عقایدمون رو ابراز کنیم میدونید که؟!
خداوند هم از این قاعده مستثنا نیست. پس بجای اینکه فرافکنی کنید با خود مساله بی رودربایستی رو به رو بشید.

من یه مثال قبلا زدم دوباره میزنم : مثلا شما تشنه اید من به شما یک لیوان آب میدم آیا من به آب احتیاج دارم که به شما آب میدم ؟؟؟؟؟
در ضمن اگر خدا نیازمند باشه نیازشو کی برطرف میکنه ؟؟؟؟؟ شما که مخلوقشی ؟؟؟؟؟؟؟
ببینید دوستان، همه ی آدمایی که دارای عقلی سلیم هستند فکر میکنند و مسائل رو زیر و برشونو تحلیل میکنند. من هم یکی از همین آدمام.
مگه قران کلام خدا نیست، پس نگید از زبان آدماست. "نیاز داشتن" چه تفاوتی با "ضرورت داشتن" دارد؟ لطفا توجیه نکنید. هر اتفاقی رخ میدهد پشت سرش نیازی نهفته است. این نیاز میتواند هر چیزی باشد: فکر میکنید ما برای چی تو این سایت نظراتمون رو ابراز میکنیم؟ عاشق همدیگه شده ایم، دلمون برای همدیگه میسوزه؟ شاید. ولی قبل از آن خودمون احتیاج داریم که عقایدمون رو ابراز کنیم میدونید که؟!
خداوند هم از این قاعده مستثنا نیست. پس بجای اینکه فرافکنی کنید با خود مساله بی رودربایستی رو به رو بشید.
نقل قول::
خوب از اون کتاب "حق مرد بر زن..." خودمون رو پرتاب کردیم اینجا. من هنوز این کتابو نخونم ولی "شبهه ای" برام پیش اومده، اونم اینکه اگه خداوند تو قران گفته که من بی نیازم(الله صمد)، خوب نیاز داشته که چنین چیزی گفته، وگرنه یک عنصر بی نیاز، نیازی به گفتن چنین پبزب ندارد. یعنی خداوند با گفتن این جمله دقیقا بی نیازی خودش رو برده زیر سوال!
شما یک آیه از سوره توحید را از بقیه جدا کردی
اول سوره خداوند از زبان انسان می گوید: بگو خدا...

اینم یه نکته خوبی بود ک شما بهش اشاره کردی.
خوب از اون کتاب "حق مرد بر زن..." خودمون رو پرتاب کردیم اینجا. من هنوز این کتابو نخونم ولی "شبهه ای" برام پیش اومده، اونم اینکه اگه خداوند تو قران گفته که من بی نیازم(الله صمد)، خوب نیاز داشته که چنین چیزی گفته، وگرنه یک عنصر بی نیاز، نیازی به گفتن چنین پبزب ندارد. یعنی خداوند با گفتن این جمله دقیقا بی نیازی خودش رو برده زیر سوال!

شما یک آیه از سوره توحید را از بقیه جدا کردی
اول سوره خداوند از زبان انسان می گوید: بگو خدا...
هیچ انسانی پیش خدا نرفته و نگفته که خدایا ما را راهنمایی کن، خدایا خودت را وصف کن که ما به این نیاز داریم;

اینو باهات موافقم
خدا بوده که قدم اول را برداشته اولا هستی را آفریده، ثانیا انسان آفریده، ثالثا برای انسان دین قرار داده سپس گفته که من بی نیازم. این با عقل جور در نمی آید.

نه خیر خدا از ازل همه ی اینها را در نظر داشته صفات خدا ازلی و ابدی هستند این طور نیست که خدا بگه من اول هستی رو خلق میکنم بعدش ادمو بعد براش دین میذارم بعد میگم من بی نیازم!
اینو دیگه همه می دونن که انسان موجودی نیازمند است از همون دوران نوزادی این نیازمند بودن به خوبی دیده میشه.
خدا انسان رو نیازمند آفریده و برای رفع نیازهاش راه قرار داده ادم اگه بخواد نیازشو برطرف کنه میره دنبال راه حل.
تبیین براهین اثبات خدا
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک