رسته‌ها
فراوانی در بسندگی است
امتیاز دهید
5 / 4.1
با 20 رای
امتیاز دهید
5 / 4.1
با 20 رای
پرسشی که کتاب \\\"فراوانی در بسندگی است\\\" در میان می‌گذارد، پرسشی عمومی، وجودی و هم‌زمان اقتصادی در باره‌ی همه‌ی زندگی است: چگونه کارکنیم، چگونه مصرف کنیم و در عین‌حال چگونه به رویاهایمان هر چه بیشتر نزدیک‌تر بمانیم؟
مخاطب کتاب، همگان‌اند، بویژه جوانان. جوانانی که در آستانه‌ی انتخاب چگونه زیستن خود هستند. اما مسائلی که متن حاضر مطرح می کند، تنها به انتخاب شغل و زیست فردی محدود نمی‌شود، بلکه فرهنگ سرمایه‌داری و مصرف‌زدگی‌ای را نشانه می‌گیرد که همه‌ی زیست ساکنان کره زمین را تحت تاثیر قرار داده‌است، تاثیری که اگر هر چه زودتر چاره نشود، همگان، از انسان گرفته تا حیوان را به ورطه‌ی نابودی خواهد کشاند.

در کنار نقد این دو فرهنگ ِ پیوسته به‌هم، این کتاب به رشد انسان مستقل تفردیافته و وجدان و اخلاق او نیز می‌پردازد. نویسنده‌ی کتاب، بیشتر امیدوار بوده که پرسش‌‌هایی در برابر خواننده بگذارد تا نقطه شروع بحث‌های بیشتری در مورد چگونه زیستن بشر بر روی این کره ی خاکی باشند. خواننده‌‌ی کتاب می‌تواند در حدّ وسع و موقعیت خود، پاسخ هایی به این پرسش ها بدهد و امکان حضور این گفتمان را در ذهن خود و اطرافیان خود فراهم سازد.

به هر رو، مباحث طرح شده در این متن، نه کهنگی می‌پذیرند و نه وابسته به جغرافیایی خاص هستند. همگانی‌اند و همه جایی و همه گاهی.
امید که واکنش خوانندگان، به رواج این گفتمان در میان همگان منتهی شود.
از نظرات خوانندگان در مورد این کتاب و در همین وبلاگ استقبال می‌شود.
ای میل مترجم :keshanigh-at-gmail.com
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
153
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
mehdi57
mehdi57
1391/05/05
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی فراوانی در بسندگی است

تعداد دیدگاه‌ها:
6
بهای واقعی هر داشته ای, برابر با مقدار آن چیزی است که زندگی می نامی اش و در ازای تصاحب آن داشته, آن زندگی را بی درنگ یا در دراز مدت از دست می دهی
« هنری دیید ثورو»
کار بسیار جالب و ارزشمندی که مترجم محترم در ترجمه ی این کتاب و سایر کتابهایش مد نظر داشته, روانی و ساده نویسی و مهم تر از آن ترجمه آثاری است که واقعاً ارزش
مطالعه دارند.
دست مریزاد
و سپاسگزار از آپلود کنندگان همه ی کتابها و مدیریت زحمت کش و کوشا در ارتقاء فرهنگ ایران زمین.
[quote='rain_rainy71']
دوست گرامی گفته‌اید:
"به جنگل رفتم چون می خواستم آگاهانه زندگی کنم، می خواستم فقط با حقایق اساسی زندگی روبرو شوم. و ببینم آن چیزهایی را که می آموزد آیا می توانم فراگیرم، تا گاهی که در آستانه ی مردنم، تازه متوجه نشوم که اصلا "زندگی" نکرده ام. " هنری دیوید ثورو
اتفاقا این جمله، عبارتی است که در رمان بسیار مشهور "انجمن شاعران مرده (Dead Poets Society)" که قابل دانلود هم هست، بار ها و بارها از قول ثورو نقل می‌شود.
البته به نظرم تعبیر مترجم آن کتاب قشنگ تر و شاعرانه تر ولی پیچیده تر از تعبیر این نگارنده‌ی کمترین است.
[/quote]
:-)
تولد \"هنری دیوید ثورو\" فیلسوف و طبیعی‏دان امریکایی (1817م )
هنری دیوید ثورو، طبیعی‏دان و فیلسوف امریکایى، در 12 ژوئیه 1817م در ایالت ماساچوست امریکا به دنیا آمد. وی در 16 سالگی وارد دانشگاه هاروارد شد و پس از فراغت از تحصیل به کار پرداخت. اما در همه جا و همه حال در جستجوی خدا بود. وی می‏گفت: چون در میان یک میلیون مردم نیویورک، یک انسان هم پیدا نکرد، از زندگی اجتماعی فاصله گرفت و مدت 2 سال در یک جنگل، درون کلبه‏ای کوچک به زندگی پرداخت و توانست ثابت کند که انسان وقتی خوش‏بخت است که کاملا به قدرت و نیروی خود زندگی کند. وی به عنوان یک نصیحت نوشت: تا می‏توانی بر دیگران متکی نباش. در این زمان، مردم به دیدار وی می‏رفتند و او را شاگرد جدید مسیح(ع) می‏نامیدند. مردم، او را مردی می‏یافتند که با اندک مالی که دارد، کاملا خرسند و راضی است. زندگی او سرشار از شگفتی و شادی بود. مناظر و صداهای طبیعت به او شادمانی می‏داد. ثورو احساس می‏کرد که جهان، سراسر یک نغمه ابدی است. بخشی از اعتقادات وی را می‏توان چنین برشمرد: انسان جزئی از طبیعت است اما نه مهم‏ترین آن؛ دنیای بزرگ برای شادی و سرورِ کوچک‏ترین موجودات خلقت، هستی یافته است؛ ما در این خاکدان، اقامت کرده و بهشت را از یاد برده‏ایم؛ با ثروت زائد، تنها چیزهای زائد می‏توان خرید؛ تقریبا تمامی راه‏هایى که برای کسب پول پیموده می‏شود به انحطاط می‏رود. ثورو معتقد بود: بزرگ‏ترین لعنتی که دامنگیر ماست، حرص ما برای کسب موفقیت است. زندگی ما در شماره کردن چیزهایى که خیال می‏کنیم بدان‏ها نیازمندیم، تلف می‏شود. ثورو از جمله مردان معدودی است که به تعلیم فلسفه نپرداخت، بلکه مطابق فلسفه زندگی کرد. وی بر این اعتقاد بود که فیلسوف بودن تنها بدان نیست که آدمی، اندیشه‏های باریک بینانه بپرورد یا حتی مکتبی بنیان نهد، فیلسوف بودن آن است که آدمی، حکمت را چنان دوست بدارد که ساده، آزاده، مستغنی و با اطمینان زندگی کند. ثورو همه این افکار و بیشتر از آن را درمنظومه منثور خویش به نام والدِن بیان کرده است. علاوه بر والدن، ثورو نزدیک به چهل کتاب دیگر هم نوشت که بیشتر آنها بعد از مرگش انتشار یافتند ازجمله: گردش در مزرعه و جنگل، تابستان، زمستان و آغاز بهار در ماساچوست. چکیده فلسفه ثورو، چنان که از همه آثار او برمی‏آید این دو کلمه است، قناعت و سادگی. بغرنجی‏ها و تعصّبات اجتماع را کنار بگذار و خودت باش. عظمت و حقارت خویش را بشناس. تو جزئی از طبیعتی، اما نه مهم‏ترین جزء. تو مرکز و هسته زمین نیستی، همچنان که زمین مرکز عالم نیست. ثورو عشقی بی‏کران برای مخلوقات خدا داشت و همه جانداران در نظر او عالی بودند. علاقه و بستگی ثورو با همه موجودات زنده، زاده اعتقاد او به این اصل بود که هر یک از موجودات، هر چند کوچک و ناچیز باشد، جزئی از مظهر ذات لایتناهی و ابدی جهان است. بنابراین اگر انسان را به طور مجزّا مورد نظر قرار دهیم، وجود عالی‏ترین انسان، حادثه ناچیزی بیش نیست. اما اگر انسان را به عنوان جزئی از کل در نظر آوریم، حتی پست‏ترین انسان، حلقه ضروری و لازمی در طرح شادی‏بخش زندگی است. هر یک از ما ساخته آن مغز جهانی است که آن هنگام که ما در خواب هستیم، او مشغول اندیشه و تفکر است. هنری دیوید ثورو تا آخر عمرش از لحاظ مالی فقیر و از لحاظ روحی غنی باقی ماند تا اینکه در ششم مه 1862م در 45 سالگی بر اثر ابتلا به بیماری سل، درگذشت.
:-)
با تشکر از دوست گرامی آپلود کننندهmehdi57
و با تشکر از مترجم گرامی آقای کشانی
کتاب جالبیه و واقعیتها را بازگو میکنه:baaa:
به جنگل رفتم چون می خواستم آگاهانه زندگی کنم، می خواستم فقط با حقایق اساسی زندگی روبرو شوم. و ببینم آن چیزهایی را که می آموزد آیا می توانم فراگیرم، تا گاهی که در آستانه ی مردنم، تازه متوجه نشوم که اصلا \"زندگی\" نکرده ام.
هنری دیوید ثورو
سایت چه کار خوبی کرده که واژه ها رو گذاشته برای جستجوی راحت تر. با آرزوی موفقیت
فراوانی در بسندگی است
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک