هری پاتر و جام آتش - جلد 2
نویسنده:
جی. کی. رولینگ
مترجم:
ویدا اسلامیه
امتیاز دهید
بخشی از جلد دوم کتاب هری پاتر و جام آتش نوشته جی کی رولینگ :
- این باعث میشه هری پاتر بتونه زیر آب نفس بکشه ، قربان !
- هری سراسیمه از دابی پرسید :
- - دابی ، تو مطمئنی که اشتباه نکردی ؟
- هری آخرین باری را که دابی سعی کرده بود او را کمک کند فراموش نکرده بود . کمک دابی باعث شده بود تمام استخوانهای دست راست هری از بین برود . جن خانگی مشتاقانه گفت :
- - دابی مطمئنه ، قربان ! قربان ، دابی به همه جای قلعه می ره و آتیش روشن می کنه و زمین رو تمیز میکنه . دابی خیلی چیزها می شنوه ، قربان . وقتی پروفسور مک گونگال و پروفسور مودی دختر اساتید حرف می زند دابی حرفاشونو شنید . اونا درباره ی مرحله ی بعدی مسابقه حرف می زدند ، قربان .. دابی نمی گذاره هری پاتر ویزی شو از دست بده !
- این باعث میشه هری پاتر بتونه زیر آب نفس بکشه ، قربان !
- هری سراسیمه از دابی پرسید :
- - دابی ، تو مطمئنی که اشتباه نکردی ؟
- هری آخرین باری را که دابی سعی کرده بود او را کمک کند فراموش نکرده بود . کمک دابی باعث شده بود تمام استخوانهای دست راست هری از بین برود . جن خانگی مشتاقانه گفت :
- - دابی مطمئنه ، قربان ! قربان ، دابی به همه جای قلعه می ره و آتیش روشن می کنه و زمین رو تمیز میکنه . دابی خیلی چیزها می شنوه ، قربان . وقتی پروفسور مک گونگال و پروفسور مودی دختر اساتید حرف می زند دابی حرفاشونو شنید . اونا درباره ی مرحله ی بعدی مسابقه حرف می زدند ، قربان .. دابی نمی گذاره هری پاتر ویزی شو از دست بده !
دیدگاههای کتاب الکترونیکی هری پاتر و جام آتش - جلد 2
خب اکه نمیمرد دنیا رو نابود میکرد
واقعا اکه شما دانشمند بودید با این نظریه های هوشمندانتون اول نسل کل حیوانات منقرض میشد و بعد جنکل ها نابود میشدند و بعد کل دنیا
همینه که هست :)):)):)):)):)):)):)):)):))
می خواست خودشو نندازه رو استیو که اونم چاقو بزنه بهش
خب آدما با هم متفاوتن دیگه. احساسات مختلف در ادمای مختلف به شکل متفاوتی خودشونو نشون میدن.
اتفاقا من انقد خوشحال شدم دارن مرد
یه بسر کمتر زندگی بهتر :D:D:D:D:D:D:D:)):)):)):)):)):)):)):)):)):))
دقیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییقا:baaa::baaa::baaa::baaa:
یه جواب منطقی لطفا...(?)(?)
آره...:((:((
نه...:)):))
غمگین بود ولی من حسش نکردم چون از اینکه تمام مجموعه رو تموم کردم خیلی خوشحال بودم!!:D:D:D:D:x:x:x:x:x
چون ما دخترا موجوداتی بسیاااار احساساتی تشریف داریم…
البته من تنها پسری که براش گریه کردم دارن شان بود…
حتی غذا هم نمیتونستم بخورم از شدت ناراحتی…:((
خیلی بد بود…¡
واسه پسرا اونقدر ارزش قائل نیستم که وقتمو واسشون تلف کنم یا آب بدنمو واسشون کم کنم.(!)(!)(!)(!)من هیچوقت واسشون گریه نمیکنم!(!)(!):baaa::baaa::D
چرا درباره ی ما دخترا ممکنه. ولی درباره ی شماها ممکن نیست....(?)(?)(?)