در کمال خونسردی
نویسنده:
ترومن کاپوتی
مترجم:
پریوش شهامت
امتیاز دهید
✔️ «در کمال خونسردی» کتابیست جنایی که توسط ترومن کاپوتی، نویسنده ی اهل آمریکا، نوشته شده و یکی از آثار مشهور ادبی جهان است. کاپوتی شش سال را صرف نگارش این کتاب کرد که برگرفته از خبر واقعی قتل عام خانواده ای در کانزاس است و به او فرصت می دهد تا اولین رمان غیرداستانی اش را بنویسد. او زمان زیادی را صرف مصاحبه با شاهدان و دو قاتل و بررسی گزارش پلیس می کند. کتاب در سال ۱۹۶۵ با تیراژی میلیونی برای او شهرت، موفقیت و ثروت به همراه آورد. همچنین «کاپوتی» نام فیلمی آمریکایی، ساخته سال ۲۰۰۵ میلادی و در ژانر زندگینامه ای درباره ترومن کاپوتی به کارگردانی بنت میلر است. داستان فیلم به وقایعی که حول نوشتن کتاب «در کمال خونسردی» اتفاق می افتند، می پردازد.
در پانزدهم نوامبر سال ۱۹۵۹ در شهر کوچک هالکم در ایالت کانزاس، چهار عضو خانواده کلاتر با شلیک گلوله تفنگی که در فاصله چند اینچی صورتشان قرار گرفته بود به طرز وحشیانه ای به قتل رسیدند. هیچ انگیزه مشخصی برای این جنایت وجود نداشت و سرنخی هم به دست نیامد. پنج سال و چهار ماه و ۲۹ روز بعد در چهاردهم آوریل ۱۹۶۵، ریچارد اوژن هیکاک و پری ادوارد اسمیت در رابطه با این جنایت در انباری واقع در ندامتگاه لانسیگ ایالت کانزاس به دار آویخته شدند. «در کمال خونسردی» داستانی در رابطه با زندگی و مرگ شش تن از کسانی است که در این فاجعه دست داشتند.
بیشتر
در پانزدهم نوامبر سال ۱۹۵۹ در شهر کوچک هالکم در ایالت کانزاس، چهار عضو خانواده کلاتر با شلیک گلوله تفنگی که در فاصله چند اینچی صورتشان قرار گرفته بود به طرز وحشیانه ای به قتل رسیدند. هیچ انگیزه مشخصی برای این جنایت وجود نداشت و سرنخی هم به دست نیامد. پنج سال و چهار ماه و ۲۹ روز بعد در چهاردهم آوریل ۱۹۶۵، ریچارد اوژن هیکاک و پری ادوارد اسمیت در رابطه با این جنایت در انباری واقع در ندامتگاه لانسیگ ایالت کانزاس به دار آویخته شدند. «در کمال خونسردی» داستانی در رابطه با زندگی و مرگ شش تن از کسانی است که در این فاجعه دست داشتند.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی در کمال خونسردی
صبحانه در تیفانی خیلی قشنگ بود
صداهای دیگر اتاق های دگر این کتاب هم جالب بود
کلا نویسنده توانایی هست قبولش دارم : )
یکی فیلم می خواهم زنده بمانم با شرکت سوزان هیوارد.یادمه در سالن سینما در مراسم اعدام خیلی ها خصوصا خانم ها گریه می کردند.می گویند هنرپیشه اول فیلم مدتها در یک کلینیک بستری گردید تا افسردگی خود را به خاطر بازی در این فیلم درمان کند
دومیش فیلم دو مر در شهر بود با بازی هنرمندانه الن دلون و ژان گابن خوب الن دلون هم درزمان ما بت جوانها بود و ژان گابن هم ژان والژان معروف بینوایان.در هر دو فیلم با اینکه معدومین از بزهکاران اجتماعی بودند ولی بازیها چنان با مخاطبین ارتباط برقرار می کرد که ادم دوست داشت حادثه ای اتفاق بیفتد و این محکومین از اعدام رهائی پیدا کنند. شاید هم فیلم قاتلی که دوستش دارید هم همین مضمون را داشته ولی من ان فیلم را ندیدم.
اما سومین فیلم همین »در کمال خونسردی» بود .هر چند محکوم یک بیمار روانی بود ولی در صحنه اعدام از شدت ترس به خود ادرار کرد.حال انکه در ان دو فیلم محکومین با پذیرش واقعیت جکم اعدام به نوعی مردانه با آن مواجه شدند. ظاهرا موضوع این کتاب وفیلم
باعث گردید در چند ایالت امریکا مجازات اعدام متوقف شود. به هر حال دست خر تو خر عزیز درد نکنه که این کتاب رو در اختیار دوستان قرار داد
حال می توانید تصور کنید . 6 آدم با شش دنیا و روحیات متفاوت در زیر یک سقف جمع شده اند ، در حالی که دونفر از آنها قصد جان 4 نفر دیگر را دارند. برخورد آنها و عکس العمل طرف مقابل چگونه خواهد بود؟ آیا دنیای درونی متفاوت و محیط اجتماعی متعارض آنها دلیل کافی برای این جنایت است ؟ اینها مطالبی است که ما به همراه تکمیل شدن ساختمان از شخصیت این 6 نفر باید به جمع بندی و نتیجه گیری از آن بپردازیم و صحنه جنایت را برای خودمان بارها ترسیم و با اطلاعات جدید اصلاح کنیم و این بهترین تمرین برای دستیابی به نکات مخفی شخصیت خود ما و نیمه پنهان وجود ماست .
ما می توانیم پری یا دیک ( جانیان) و یا هرب، بانی، نانسی یا کنیون باشیم! و البته شاید هیچ کدام! بشر موجودی پیچیده است که هر چند به واسطه تعقل از حیوانات جدا می شود ولی پیچیده گی های روحی و روانی فراوانی را نیز درون خود دارد. این مطلب سبب می شود که بیش از هر حیوانی از محیط اطراف خود متأثر شود و همه چیز را از( جغرافیا و شرایط آب و هوایی تا فرهنگ اجتماعی و شرایط خانوادگی و....) در او تغییر و تحول ایجاد کند. و ما برای موفقیت و در عین حال کنترل این عوامل تأثیر گذار به آگاهی احتیاج داریم و این آگاهی همانا شناخت خود ما در درجه اول و اطرافیانمان در درجه دوم اهمیت است.
http://www.iketab.com/index.php?Module=SMMPBPages&SMMOp=Articles&SMM_CMD=&ArticleId=652:x:x
در كمال خونسردي
گروه: نقد و ادبيات
نویسنده: ترومن كاپوتي
منبع: بابك كياني
وقتی که نویسنده به تشریح زندگی تک تک این 6 نفر می پردازد، موضوع کتاب اندکی پیچیده تر می شود هرب کلاتر مردی دقیق و خود ساخته است که تمام کارهایش را با برنامه و از روی نقشه انجام می دهد، مردی که در ساختار روانشناسی کارل یونگ که از اسطوره های یونانی در جهت توضیح شخصیت افراد وحتی روانشناسی اجتماعی استفاده می کند، آپولوتایپ خوانده می شود ، درست در نقطه مقابل همسرش بانی که پس از زایمان کینون آخرین فرزند خانواده به افسردگی روحی و روانی دچار شده است قراردارد، زنی که شاید هرگز فرصت زندگی کردن بر مبنای خواسته ها ، علایق و افکار خودش را نداشته است و ریشه افسردگی او را باید در همین موارد جست.
زندگی آقای کلاتر مانند ساعتی دقیق و تنظیم شده بود و جایی برای افکار دیگر باقی نمی گذاشت. آقای کلاتر در عین دقیق بودن در بسیاری از مباحث خشک و انعطاف ناپذیر بود که بی شک خبر از شخصیت زئوس گونه او میداد و همین مطلب شرایط را برای همسرش صد مرتبه مشکل تر می کرد. خواسته ها و آرزوهای زندگی نکرده مادر همه بر روی دختر خانواده نانسی متمرکز می شد و او وظیفه داشت آنچه را که مادرش آرزو داشت زندگی کند ( در حالی که خواسته های دقیق و سختگیرانه پدرش را نیز باید برآورده نماید). همانطور که نانسی خواستها و آرزوهای مادرش را به ارث برده بود، کینون روحیه افسرده و گوشه گیر مادرش را داشت. کنیون در تسخیر خدای دنیای زیرین ، هادس بود .
با هیچ دختر جوانی در ارتباط نبود و اوقاتش را بیش از پیش به مطالعه و گردش در اطراف مزرعه پدری اختصاص می داد ، هر چند به اختراع وسایل علمی و تولید وسائل الکترونیکی و.... علاقه داشت که نشان از روحیات هفائستوسی اوبود. پری و دیک چه؟ روحیات حقیقی و واقعی آنها چه بود که در اثر آسیب ها و سختی های فراوان زندگی سرکوب شده و تغییر شکل یافته بود؟ پری هنگامی که کودک کوچکی بیش نبود به خاطر شیطنت ها و تخلفاتش کتک های مفصلی می خورد و در تمام این شبها خواب پرنده ای تنومند و طلائی رنگ را میدی که چشم راهبه ها را کور می کند و او را با خود به بهشت می برد.
در رابطه با جانیان ( دو قاتل جوان) طریقه آشنایی ما متفاوت است چرا که این دو نفر بخش قابل توجهی از عمر خود را در زندان گذرانیده اند( و در همانجا هم با یکدیگر آشنا شده اند) که به همین دلیل فقط به یکدیگر اعتماد دارند و نه به شخصیت ثالثی. اطرافیان و معاشرین آنها محدود هستند و بنا به دلایل مختلفی از گذشته این افراد و روحیات و اخلاق این دونفر ، شخص دیگری که ارتباط قوی و شناخت دقیقی از آنها داشته باشد خبر ندارد و نویسنده ناچارأ برای آشنایی ما با این دو نفر ( که در حقیقت طرد شدگان اجتماعی هستند ) از بازگویی خاطراتشان توسط خود این افراد ویا گفتگوی میان این دو نفر سود می برد.
تفاوت اجتماعی این دو سر طیف حادثه( قاتلین و مقتولین) در همین مباحث کاملا آشکار می شود . مقتولین عضو خانواده ای که از ایمان مذهبی بسیار قوی برخوردارند ، خانواده ای منسجم و به شدت مورد احترام ، درست در نقطه مقابل قاتلین در خانواده هایی از هم گسیخته متولد شده اند که ناهنجاریها ی روانی و آسیب های اجتماعی به وضوح در آنها دیده می شود . خواهری معتاد و بد کاره ، برادری که به همسرش مشکوک بوده و پس از وادار کردن وی به خودکشی ، خودش را نیز کشته است!! پدری دائم الخمر که نتوانسته مسئولیت اداره زندگی فرزندانش به عهده گیرد، اینها اعضای خانوداه پری هستند!! به دلیل آنکه پدرشان پس از مرگ مادر خانواده نتوانسته خانواده را اداره کند ، دادگاه پری کوچک را به یک دیر مذهبی سپرد تا راهبه ها متدودیست او را بزرگ کنند.
1). ترسیم روانشناسی از شخصیت این 6 نفر و ایجاد پل های ارتباطی ما بین این شخصیت های و محیط و قشر اجتماعی که در آن پرورش یافته اند.
2). تشریح جامعه آمریکا از طریق نمایش بافت اجتماعی ، روابط اقتصادی و فرهنگ عمومی حاکم بر جامعه برای به ثمر رساندن این اهداف مراحل مختلفی با دقت در کتاب طراحی شده تا خواننده پله پله با شخصیت ها آشنا شود ، اطلاعاتی در باره محل وقوع حادثه و ساکنینش بیاموزد و از ترکیب این داده ها در هر مرحله به نتیجه گیری بپردازد و نتایج حاصل شده را با اطلاعات بعدی تطبیق داده و آنها را اصلاح نماید.
بدین ترتیب فضای اجتماعی هالکم و خصوصیات روانشناسی قاتلین مقتولین و حتی انگیزه قتل مانند تصویری مبهم است که هر آنچه به جلو گام بر می داریم واضح تر می شود و اطلاعات ما( که از طرق مختلفی مانند یاد آوری خاطرات و یا گفتگوی بازماندگان جنایت به خواننده منتقل می شود) به مشابه قطعاتی از یک پازل بسیار بزرگ در کنار هم قرار می گیرند تا در نهایت تکمیل شوند و تصویر ذهنی روشنی از وقایع و حقایق را برای ما ممکن کنند .
هالکم شهر بسیار کوچک واقع در حومه گاردن سیتی ( کانزاس) است که ساکنینش عمدتأ به کشاورزی و دامداری می پردازند . بر خلاف اکثر شهرهای بزرگ آمریکا که اقتصاد و روابط برخواسته از آن حرف اول و آخر را می زند ، در هالکم روابط عاطفی و دوستانه میان اهالی شهر و حس نوع دوستی و همیاری به حیات خود ادامه می دهند ) و این خصوصیتی مشترک در میان اکثر شهرهای کوچک آمریکاست) ، مذهب ریشه های قوی تری در میان مردم دارد و تعصب مذهبی بیشتر به چشم می آید. انجمنهای طرفدار محیط زیست و سایر جمعیت های مبارزه با فقر- فساد- اعتیاد و حتی مشروبات الکلی بسیار فعال هستند و تقریبأ عضویی از ساکنین شهررا نمی توان یافت که در یکی از انجمن ها و یا جمعیت ها نام نویسی نکرده و یا در جلسات و گرد همایی ها حضور نداشته باشد. اعتماد ، علاقه و احترام متقابل و... سنگ بنای روابط اجتماعی را تشکیل می دهد، دقیقأ عناصری که در شهرهای بزرگ و صنعتی بسیار کمیاب و گاهی اوقات نایاب هستند. جرم و جنایت( اعم از دزدی - کلاهبرداری - قتل و...) تقریبأ وجود ندارد و سکوت و خلوتی کلانتری فنتی کانتی خود بهترین دلیل برای این مهم است.
پنج سال و چهار ماه و بیست و نه روز بعد، در چهاردهم آوریل سال 1965، ریچارد اوژن هیکاک، سی و سه ساله و پری ادوارد اسمیت، سی و شش ساله، در رابطه با این جنایت در انباری در ندامتگاه ایالت کانزاس در لانسینگ به دار آویخته شدند.
در کمال خونسردی داستانی است در رابطه با زندگی و مرگ شش تن که در نوع خود به عنوان شاهکار ادبی جنایی شناخته شده است.
:x:x