معمای دفینه تایتانیک
نویسنده:
کلایو کاسلر
مترجم:
کاظم اسماعیلی
امتیاز دهید
✔️ طی سالهای گذشته تعدادی از نویسندگان خیال پرداز در مورد واقعه غرق شدن تایتانیک، داستانهای زیادی به رشته تحریر کشیدند اما در میان آنان کلایو کاسلر، نویسنده آمریکایی، به جای آنکه به رخدادهای آن شب فراموش نشدنی بپردازد، قصه ای جذاب و پرکشش با الهام از فاجعه تایتانیک به وجود آورد. چون در زمان نگارش کتاب (سال ۱۹۷۶)، جنگ سرد بین آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی (سابق) در اوج بود، کلایو کاسلر با بهره گیری از موقعیت موجود داستانی نوشت که به عنوان یکی از پرکشش ترین و دلهره آورترین داستانهای دریایی شناخته شده است.
آغاز داستان:
مردی که ساکن کابین شماره ۳۳ در عرشه «آ» بود، در حالیکه افکارش پشت چهره عرق کرده در اعماق کابوسی غرق شده بود، شروع به وول خوردن کرد و در تختخواب باریک خود غلتی زد. مردی بود کوچک اندام که قدش از ۱۵۵ سانتی متر تجاوز نمی کرد؛ با موهایی سفید و کم پشت و سیمایی آرام و بی روح که تنها عضو چشمگیر صورتش یک جفت ابروی سیاه و پرپشت محسوب میشد. دستانش را روی سینه اش بهم قلاب کرده و انگشتانش با ضرب آهنگی عصبی منقبض و منبسط می گردید. به نظر می رسید پنجاه سال را از سر گذرانده باشد. پوستی به رنگ و بافت پیاده روهای بتونی داشت و خطهای ریز چشمانش بسیار عمیق بودند. باوجود این، فقط ده روز به سالروز سی و چهار سالگی اش مانده بود. فشار کار جسمانی و عذاب روحی پنج ماه گذشته، نیرویش را تحلیل برده و او را به مرز جنون کشانده بود...
بیشتر
آغاز داستان:
مردی که ساکن کابین شماره ۳۳ در عرشه «آ» بود، در حالیکه افکارش پشت چهره عرق کرده در اعماق کابوسی غرق شده بود، شروع به وول خوردن کرد و در تختخواب باریک خود غلتی زد. مردی بود کوچک اندام که قدش از ۱۵۵ سانتی متر تجاوز نمی کرد؛ با موهایی سفید و کم پشت و سیمایی آرام و بی روح که تنها عضو چشمگیر صورتش یک جفت ابروی سیاه و پرپشت محسوب میشد. دستانش را روی سینه اش بهم قلاب کرده و انگشتانش با ضرب آهنگی عصبی منقبض و منبسط می گردید. به نظر می رسید پنجاه سال را از سر گذرانده باشد. پوستی به رنگ و بافت پیاده روهای بتونی داشت و خطهای ریز چشمانش بسیار عمیق بودند. باوجود این، فقط ده روز به سالروز سی و چهار سالگی اش مانده بود. فشار کار جسمانی و عذاب روحی پنج ماه گذشته، نیرویش را تحلیل برده و او را به مرز جنون کشانده بود...
تگ:
رمان خارجی
آپلود شده توسط:
khar tu khar
1391/10/01
دیدگاههای کتاب الکترونیکی معمای دفینه تایتانیک
تایتانیک یازده جایزه اسکار برد.
برنده اسکار بهترین فیلم
برنده اسکار فیلمبرداری برای راسل کارپنتر
برنده اسکار کارگردانی هنری برای پیتر لامونت و مایکل فورد
برنده اسکار طراحی صحنه برای دبورا لین اسکات
رنده اسکار کارگردانی برای جیمز کامرون
برنده اسکار تدوین تصاویر و صدا برای تام بلفورت و کریستوفر بویز
برنده اسکار جلوههای ویژه
برنده اسکار تدوین
برنده اسکار موسیقی متن برای جیمز هورنر
برنده اسکار ترانه فیلم برای جیمز هورنر (سازنده) و ویل جنینگ (سراینده) برای ترانهای با اجرای سلن دیون
برنده اسکار صدابرداری
نامزد اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن برای کیت وینسلت
نامزد اسکار بازیگر نقش مکمل زن برای گلوریا استوار
نامزد اسکار طراحی چهره (گریم)
8-)8-)8-)8-)8-)8-)8-):x:x:x:x:x:x:x:x
یک جوینده گنج به نام «بروک سوت» که به دنبال الماس مشهوری در بقایای کشتی غرق شده تایتانیک است، صندوقچهای در کشتی پیدا میکند که در آن نقاشی از چهره زنی جوان با الماسی بر گردن به چشم میخورد. پس از نمایش نقاشی در یک برنامه تلویزیونی، خانم پیری به اسم «رز داوسن» ادعا میکند که همان زن نقاشی است. او را به محل غرق کشتی میبرند تا به جستجوگران کمک کند جای الماس را پیدا کنند، اما بجای این کار او داستان غرق شدن کشتی تایتانیک را برای همه آنگونه که خود از نزدیک دیدهاست، بازگو میکند. رز داوسن ۱۷ ساله و ثروتمند تصمیم میگیرد با کشتی به آمریکا برود و در آنجا با «کال هاکلی» ازدواج کند. مادرش او را مجبور کرده تا به این ازدواج تن در دهد. آنها سوار کشتی تایتانیک میشوند و کشتی حرکت میکند. یک شب رز تصمیم میگیرد تا از بالای کشتی خودش را در آب بیندازد. اما مسافر فقیر و جوانی به اسم «جک داوسون» که کارش نقاشی است، او را نجات میدهد. «جک داوسون» همراه با دوستش بلیط تایتانیک را در بازی پوکر بردهاند. آنها بتدریج بیشتر با هم آشنا میشوند و این آشنایی منجر به عشقی عمیق بین آندو میشود. هاکلی و مادر رز میکوشند تا آنها را از هم جدا نگه دارند. خدمتکار هاکلی به دستور او گردنبند الماسی را که هاکلی به رز هدیه داده را در جیب جک میگذارند و افسران کشتی به جرم دزدی به او در طبقه پایین کشتی به لوله دستبند میزنند. کشتی به یک کوه یخ شناور برخورد کرده و شروع به غرق شدن میکند و همه خدمه و مسافرین کشتی در تلاشند تا راه نجاتی برای خود بیابند. ابتدا زنها و بچهها را در قایقها میگذارند و نجات میدهند. در این بین در طبقهٔ زیرین که جک در آنجا زندانی است رز تبر بزرگی برمی دارد و دستبند جک را میشکند و با هم به سمت بالا میروند. توماس اندروز به رز جلیقه نجات میدهد و افسران رز را به قایق میبرند اما او پیش جک برمیگردد. مادر رز با قایق نجات پیدا میکند و هاکلی هم کودکی را بغل میگیرد و به قایق میرود و نجات مییابد. قایق غرق میشود و تعداد زیادی از مسافران روی آب میمانند و یخ میزنند جک رز را روی قطعه چوبی میگذارد و از رز قول میگیرد زنده بماند. قایقها دوباره برمی گردند تا زنده ماندهها را نجات دهند ولی فقط رز زنده بود و نجات یافت به این ترتیب جک برای زنده ماندن رز یخ میزند و میمیرد. پس از ۸۴ سال الماس دست رز است و آن را در دریا میاندازد. همان شب رز در خواب از دنیا میرود و این بار تایتانیک میزبان جشن پیوند این دو دلدادهاست. آن هم با شکوه تمام و در میان کف زدن حضاری که هیچ رشک و کینه و ترسی از زمان حیات شان در تایتانیک با خود ندارند؛ گویی در آخر عشق پیروز است و قسمت همین بود که سرانجام این دو عاشق پس از مرگ به هم برسند و جاودانه شوند .
دوستانی که تمایل دارند داستان را بخوانند این قسمت دیدگاه منو نخونند تا برایشان جذاب باشد.:x
درباره کتاب
تایتانیک در 14 آوریل 1912 نخستین سفرش را از بندر ساوت همپتون انگلستان با 900 خدمه و افسر و ملوان و هزاران مسافر درجه یک و دو و سه به مقصد نیویورک آغاز کرد و امپراطوری بریتانیا که در اوج قدرت سلطه بر دریاها به سر می برد، به آب انداخته شدن این بزرگترین و زیباترین کاخ شناور تاریخ دریا نوردی را جشن گرفت. روزنامه ها، و همچنین شرکت وایت استار، این اقیانوس پیما را «غرق نشدنی»، «رؤیای دریاها» و «کاخ شناور» لقب داده بودند. ناخدا اسمیت، یکی از با سابقه ترین فرماندهان دریایی آن زمان، این افتخار را یافت تا هدایت آن را به عهده بگیرد. وی در مصاحبه ای مطبوعاتی اظهار داشت که حتی خود پروردگار عالم هم قادر به غرق کردن تایتانیک نخواهد بود! اما برای این اظهار نظر کفرآمیز، بهایی چنان سنگین پرداخت که در تاریخ دریا نوردی جهان به عنوان بزرگترین و دردناکترین فاجعه شناخته شد.
ادامه دارد..........
تایتانیک، هتلواره ای که به تاریخ پیوست و از آن پس افسانه برآمد...
فیلمش رو سالها پیش دیدم خیلی قشنگه :x