نام من سرخ
نویسنده:
اورهان پاموک
مترجم:
عین له غریب
امتیاز دهید
✔️ رمان نام من سرخ در بستر بخشی از تاریخ امپراتوری عثمانی در زمان سلطان مراد سوم میگذرد. در این رمان، شیوهٔ چند صدایی یا پلی فونی روایتِ حوادث مختلف را توسط شخصیتهای رمان ممکن کردهاست. پاموک در این رمان نقطه مشترک تاریخ عثمانی و ایران را در نظر داشتهاست. نویسنده به شرح عشق و قتل در این رمان پرداختهاست. سیاهیِ مرگ و ترس وافر از مرگ در پسزمینهٔ کتاب به خوبی با مقولهٔ عشق تلفیق شدهاست. عشقی که گویی این توانایی را دارد که نسلهای مختلف را از پس قرون متمادی با هم متحد کند؛ از عشق خسرو و شیرین به هم، تا نوای قلندرها، عشق کارا به شکوره، تلخی عشق شکوره به کارا و فرزندانش. عشق چشمانداز اورهان پاموک است.
سلطان، دستور داده است تا گروهی از بهترین و برجسته ترین هنرمندان سرزمینش، گرد هم آیند و کتابی باشکوه در مدح پیروزی ها و فتوحات قلمرو و ملکش به وجود آورند. وظیفه ی این گروه این است که این اثر را به سبک اروپایی ایجاد کنند، اما چون هنر فیگوراتیو ممکن است، بی حرمتی و هتاکی به دین سلطان در نظر گرفته شود، مأموریت آن ها کاری است بس سخت و دشوار. بنابراین، طبقه ی اشرافی حاکم نباید از مسیر کلی و ماهیت این پروژه بویی ببرد. ترس و آشوب از زمانی آغاز می شود که یکی از نگارگران منتخب، به شکلی ناگهانی ناپدید می شود. تنها سرنخ برای حل این راز جنایت، در خود تصویرگری های نیمه تمام نهفته است. رمان نام من سرخ، سفری متنوع و هزاررنگ است به نقاط تلاقی هنر، دین، عشق، امیال جنسی و قدرت.
بیشتر
سلطان، دستور داده است تا گروهی از بهترین و برجسته ترین هنرمندان سرزمینش، گرد هم آیند و کتابی باشکوه در مدح پیروزی ها و فتوحات قلمرو و ملکش به وجود آورند. وظیفه ی این گروه این است که این اثر را به سبک اروپایی ایجاد کنند، اما چون هنر فیگوراتیو ممکن است، بی حرمتی و هتاکی به دین سلطان در نظر گرفته شود، مأموریت آن ها کاری است بس سخت و دشوار. بنابراین، طبقه ی اشرافی حاکم نباید از مسیر کلی و ماهیت این پروژه بویی ببرد. ترس و آشوب از زمانی آغاز می شود که یکی از نگارگران منتخب، به شکلی ناگهانی ناپدید می شود. تنها سرنخ برای حل این راز جنایت، در خود تصویرگری های نیمه تمام نهفته است. رمان نام من سرخ، سفری متنوع و هزاررنگ است به نقاط تلاقی هنر، دین، عشق، امیال جنسی و قدرت.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی نام من سرخ
وجودش دلگرمی و صمیمیت میاورد.
کتاب عالی ای بود. مخصوصا اینکه راوی های داستان عوض میشد. وقتی از زبان مرگ یا شیطان یا پول یا سگ و.........داستان روایت میشد.
البته ترجمه ی ناشیانه تا حدی از زیباییش کاسته
بازداشت موقت بوده بعد از اونم آزاد شده الانم آزاده
نوشته : ناصر کاخساز
چرا سرخ؟
«سرخ» گاه قطرهی خونی است که از چشم یک نقاش سنتگرا برمیانهی تابلوی او میچکد. استاد عثمان نقاش بزرگ، برای این که گرایش گزیر ناپذیر هنر به «کفر» را نبیند خود را نابینا میکند.
او با همان سوزنی که استاد بهزاد چشمهای خود را کور کرد تا شاه طهماسب نتواند اقامتگاه او را تغییر دهد، چشمهای خود را سوراخ میکند. او خود را نابینا میکند تا پیروزی نقاشی مدرن را، که او آن را کفرآمیز میداند، نبیند.
«سرخ» گاه نماد عشق ، گاه نماد جنایت و گاه تمثیل خداست. وقتی که سرخ خود به زبان میآید و میگوید من به زندگی و به مرگ هستی میبخشم. «زندگی با من آغاز میشود و با من پایان مییابد».
یک نقاش سنتی که هدف نقاشی را تجسم نگاه الهی میداند، میپرسد: چرا نقاشان فرنگی نمیبینند که سرخ فقط یک سرخ است حتا نقاشان عجم – ایرانی – نیز چند نوع سرخ بکار میبرند. و پاسخ میشنود: که آنها نمیتوانند ببینند. یعنی آنها از نظر باطنی نمیتوانند یگانگی سرخ را ببینند. برای همین است که قرآن صف آنهایی را که میبینند از آنها که نمیبینند جدا کرده است. نقاشی از جیوتو به بعد به این سبب کفر آمیز است که این یگانگی را برهم میزند. پس سرخ به مثابه رنگ یگانه از درون، همچنان که خدا در میان بسیاری از «من» ها یا سابجکت ها در رمان پاموک، گرفتار چالش میشود. و از همین جاست که سرخ که نماد خداست روایت پذیر و متنوع میشود. خدا این جا از یک مفهوم هگلی مجبور به تکامل در اندام طبیعت به مفهومی پسامدرن تبدیل میشود. نسبی، متنوع، چند گونه و چندگانه و این، خدای جامعهای بورژوایی و لیبرالی و سکولار است که ترکیهی امروز فاصلهی چندانی با آن ندارد. رمان، این تحول لیبرالی در جامعهی ترکیه را مینمایاند و این چیزی است که موفقیت رمان را تضمین میکند. تحول لیبرالی را پاموک با برخورد چند بعدی در رمان خود نشان میدهد.
رمان گِردِ چالشی میگردد که بین سنت و مدرنیته، یعنی بین سنت ایدئولوژیک نقاشی در جامعهی اسلامی و نقاشی دوران رنسانس میگذرد. نقاشی سنتی وظیفهی خود را بازتاب دادنِ دید الهی میداند. که این خود گونهای توجیه تحریم نقاشی در جهان اسلام است. نقاشی رنسانس با سه اصل پرسپکتیو، پرتره ی واقعگرا، و سایه – روشن، با سنت نقاشی آسمانی وداع گفت. این ماجرا در واقع از جیوتو در قرن چهارده آغاز شد که پس زمینهی تابلو در رابطه با بیننده در موقعیتی افقی قرار گرفت. از این پس زاویهی دید به نقاشی، زمینی میشود، و بقول یکی از راوی ها ی رمان نقاشی از دید سگ دیده میشود. بدین سان در متن رمان در میان نقاشان ترکیه ی عثمانی مبارزهی میان سنت و مدرنیته به مبارزه میان کفر و ایمان تبدیل میشود.
نقاشی افقی و نقاشی از دید سگ به طور گویا کفر آمیز بودن این نقاشی را نشان میدهد. چرا که نقاشی مدرن، شاه و سگ و مقدسات را در سطحی یکسان نشان میدهد و از این جاست که میفهمیم چرا چالش خونین میشود
ویژگی جالب رمان این است که ضمن نشان دادن چالش خونین بین نقاشی سنتی با دید الهی و نقاشی واقعیتگرای رنسانس، چشمانداز عبور از هنر واقعیتگرا را نیز نشان میدهد. شکوره میگوید: «هیچگدام از آنها – طرفین چالش در هنر نقاشی- نمیتوانستند چهرهی او را به تصویر بکشند. چون اگر او را به تنهایی میکشیدند پس تکلیف زمان چه می شد؟ »
برای نشان دادن زمان در نقاشی به تجرید نیاز است. تجرید، خود به پدیدار شناسیِ حسیِ واقعیت نیاز دارد. به هنری که در آن، شکلِ واقعیت شکسته میشود تا درون واقعیت بهتر نمایان بشود. با این شکل شکنی، با این ابستراکسیون است که میشود شکوره را از دوران اکبر شاه برگرفت و در «نام من، سرخ» زنده اش کرد و فهمیدش و دوستش داشت و سرنوشت ترکیهی مدرن را که با دستهای او به آینده سپرده میشود، شناخت.
آلانیای ترکیه
دهم دسامبر 2011