یا قیصر یا هیچ
نویسنده:
مانوئل مونتالبان
مترجم:
جواد سید اشرف
امتیاز دهید
✔️ نوشتاری که پیش رو دارید سرگذشت خاندان بورجاست به روایت مانوئل مونتالبان نویسنده متوفای اسپانیایی. نام کتاب برگرفته از شعار مشهور چزاره بورجا، شهریار نامدار و مخوف خاندان بورجاست که نیکولو ماکیاولی نوشتار ماندگارش شهریار را در ستایش و با الهام از شخصیت او نوشت. یا قیصر یا هیچ در عین حال شرح گوشهای از تاریخ ایتالیا و اروپاست دریکی از مهمترین و تعیین کنندهترین مقاطع تاریخی قاره کهن، یعنی دوره اوج جنبش رنسانس. انتخاب خاندان بورجا به عنوان دستمایه این رمان تاریخی طبیعتا با این دید و انگیزه بوده است که سرگذشت این خاندان بازتابی کامل و آیینهای تمام نما از دوران اوج رنسانس و سیاست و اخلاق و هنر حاکم بر آن دوران است.
بریده ای از متن کتاب:
ماکیاولی می کوشد بیش از اندازه برآشفته نشود و وجنات خشمگین و تلخش به حالتی دوستانه و طنزآلود تبدیل می گردد.
- از وجود پدیده ای به نام شانس و اقبال نیکو خشمگینم.
حاضرین معنای این سخن را خوب درک نمی کنند، اما به هر حال نفسی به راحتی می کشند. دلاک جسارت می کند و پا پیش می گذارد.
- ورق بازی را با خواندن کتاب نمی توان آموخت. مطالعه به منطق قمار زیان می رساند.
- در گذشته که کتاب می خواندم، بازی ام از امروز بدتر بود.
این جمله که از دهان پزشک دهکده صادر شده، چالشی طعنه آمیز محسوب می شود و ماکیاولی نمی تواند و نمی خواهد چنین جسارتی را بی پاسخ بگذارد.
- آقای دکتر اگر بیشتر کتاب می خواندید، انسان های کمتری را به کشتن می دادید.
ماکیاولی، صاحب مجلس خسته است. از جا برمی خیزد و با اشاره دست دیگران را به ادامه بازی دعوت می کند؛ در دل ناسزا می گوید و یاران قماربازش را مشتی سرگین خوار می نامد...
بیشتر
بریده ای از متن کتاب:
ماکیاولی می کوشد بیش از اندازه برآشفته نشود و وجنات خشمگین و تلخش به حالتی دوستانه و طنزآلود تبدیل می گردد.
- از وجود پدیده ای به نام شانس و اقبال نیکو خشمگینم.
حاضرین معنای این سخن را خوب درک نمی کنند، اما به هر حال نفسی به راحتی می کشند. دلاک جسارت می کند و پا پیش می گذارد.
- ورق بازی را با خواندن کتاب نمی توان آموخت. مطالعه به منطق قمار زیان می رساند.
- در گذشته که کتاب می خواندم، بازی ام از امروز بدتر بود.
این جمله که از دهان پزشک دهکده صادر شده، چالشی طعنه آمیز محسوب می شود و ماکیاولی نمی تواند و نمی خواهد چنین جسارتی را بی پاسخ بگذارد.
- آقای دکتر اگر بیشتر کتاب می خواندید، انسان های کمتری را به کشتن می دادید.
ماکیاولی، صاحب مجلس خسته است. از جا برمی خیزد و با اشاره دست دیگران را به ادامه بازی دعوت می کند؛ در دل ناسزا می گوید و یاران قماربازش را مشتی سرگین خوار می نامد...
دیدگاههای کتاب الکترونیکی یا قیصر یا هیچ