رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر در این باره اطلاعاتی دارید یا در مورد این اثر محق هستید، با ما تماس بگیرید.

خدایگان کلودیوس

خدایگان کلودیوس
امتیاز دهید
5 / 4
با 17 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4
با 17 رای
✔️ تیبریوس کلودیوس سزار آگوستوس ژرمانیکوسچهارمین امپراتور روم از دودمان ژولیو-کلودی بود. وی از سنین پایین مشکل لکنت زبان داشت و این از طرف خانواده وی نیز تائید شده بود و دورنمایی برای رسیدن به پست های عمومی برای وی نداشتند. پس از قتل کالیگولا وی تنها بازمانده مرد خانواده بود و به این ترتیب به امپراتوری رسید. کلودیوس تلاش بسیاری کرد ، تا بحران های ایجاد شده از دوره کالیگولا را پایان بخشد . اما اعتماد عمومی مردم نسبت به خاندان ژرمانیکوس کاهش یافته بود . کلودیوس همچنین اقدامات مفیدی را برای گسترش امپراتوری به عمل آورد . در سال ۴۳ م امپراتور کلودیوس همراه با لژیون های دوم آگوستا ، نهم اسپانیا ، چهاردهم جمینا و بیستم والریا ویکتریکس به بریتانیا حمله کرد . اولین پادگان لژیون بیستم در بریتانیا در منطقه ی کامولودونوم مرکز ایالت ترینووانتس بود ، (در گلوستر ) امروزی بود . کلودیوس توانست ، کار تصرف بریتانیا را برای روم یکسره کند. رابرت گریوز نویسنده و شاعر انگلیسی در این کتاب زندگی اورا در قالب یک رمان تاریخی ارائه می نماید.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
khar tu khar
khar tu khar
1392/06/02

کتاب‌های مرتبط

حادثه ای عجیب برای سگی در شب
حادثه ای عجیب برای سگی در شب
4.3 امتیاز
از 79 رای
رنجهای آنجلا
رنجهای آنجلا
4.3 امتیاز
از 30 رای
برج
برج
4.3 امتیاز
از 33 رای
معجزه عسل
معجزه عسل
4.4 امتیاز
از 67 رای
گذر از رنجها - جلد 3
گذر از رنجها - جلد 3
4.4 امتیاز
از 27 رای
وکیل خیابانی
وکیل خیابانی
4.3 امتیاز
از 25 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی خدایگان کلودیوس

تعداد دیدگاه‌ها:
9

و شاید این سرانجام و مصیبت مرگ فرزند انتقام بیدادی بود که او بر سپاهیان خودش و بر اسپارتاکوس و اسیرانش روا داشته بود. سپاهیانش هرگز به روم باز نگشتند هزاران نفر به مرو رفتند و گروهی به ارتش ایران پیوستند و به جنگ‌های شرقی و حتی به چین اعزام و ماندگار شدند و هنوز نشانه‌ها و آثاری از آنان از چین تا آسیای میانه دیده می‌شود! این کراسوس، سرداری بدکار و بدنام بود. چه بر سر سورنا آمد؟ می گویند ارد بر او حسد ورزید و او بمرد!
اما حضور پادشاه اشکانی در تئاتر و اجرای نمایش اورپید به عنوان برنامه جشن عروسی پدیده‌یی است نشانگر فرهنگ پیشرفته و مدرن اشکانی که گویی ما در این عرصه هنوز هم می‌لنگیم! و نمی‌دانم آن نمایشنامه آن روز چگونه توانست پروانه اجرا بگیرد! راستی اورپید چیست؟
در این نبرد عقاب درفش نشانه شرف و اقتدار ارتش روم به دست ایرانیان افتاد و آن را همراه با سر سردار دشمن به ارمنستان نزد ارد فرستادند. چون به شاه گزارش رسیده بود که عموزاده‌اش، پادشاه ارمنستان سر و سری با کراسوس داشته بود، برای خنثی کردن هر توطئه‌یی از جانب او به جای جنگ خودش دوستانه به اردشهر یا آرتاشات پایتخت ارمنستان رفته بود. هنگامی که آن غنایم به شهر رسید، شاه ارد در جشنی که به خاطر عروسی خواهرش با پاکر اشکانی، پسر اردواز یا به بیان ارمنی آرتاواز شرکت کرده بود. به مناسبت آن جشن داستانی از اورپید، نویسنده یونان باستان را به نمایش گذاشته بودند و هنرپیشه نامدار آن زمان یاسون (ژاسون) تراسی بازیگر اصلی بود. بنا بر منابع غربی وقتی یاسون در پشت صحنه از ماجرا باخبر شد برای شاد کردن غافلگیرانه شاه یا به قول امروزی‌ها به عنوان سورپریز، با آن سر به میان صحنه آمد و دکلمه شعری از اورپید را چاشنی نمایش خود کرد و چنین خواند:
شگفتا! شکاری است!
این، ساقه پیچک نو بریده!
رهاورد ما، ارمغانی است از کوهساران!
و سر انجام هنگامی که اسپهبد سورنا با جنگ و گریز اشکانی وار، با سپاهی کوچک، 10 هزار تیرانداز و سوار پارتی در برابر 40 هزار لژیونر رومی، در کارهائه [یا حران بعدی در ترکیه کنونی] او را به دامی مرگبار کشاند و کمانداران ایرانی دمار از روزگار او برآوردند، اوکتاویوس اگوستوس، پسرخوانده و جانشین بعدی سزار و نخستین امپراتور روم نیز در همین جنگ فرماندهی یکی از لژیون‌های رومی را بر عهده داشت که موفق شد بگریزد و با گریز خود مسیر تاریخ را دگرگون کرد و سردار کراسوس، پس از آنکه سر فرزندش، افسر سواره نظام روم را بر سر نیزه دید به همراه باقیمانده سپاهیان در هم شکسته‌اش تسلیم شد. اسپهبد سورنا نیز نسبت به آن سردار آزمند و اسکندر تجاوزگر، رحم و گذشتی روا نداشت. دستور داد جامی از زر مذاب به او بنوشانند و گفت «به دنبال زر آمدی؟ نوشت باد!»
در واقع او یکی از نخستین متهمان نسل کشی در تاریخ مستند است!‌ همین کراسوس ثروتمندترین مرد روم بود و ثروت او بود که سزار را برکشید اما آزمند بود. ایران مرکز تجارت و صنعت بود و با خزانه‌یی ثروتمند. خاطره اسکندر و نامداری او سرمشقی شده بود برای سرداران رومی که بخواهند آن ماجرا را تکرار کنند! و همین بود که کراسوس را واداشت از فرات بگذرد و برای تاراج رو به ایران نهد. در آن زمان فرات مرز ایران و روم بود و گذر از فرات به معنی جنگ! ارد اول (اشک سیزدهم) شاهنشاه ایران در پیامی شگفت‌زده از او پرسید که سرخود به ایران می‌تازد یا این کار با تصمیم آگاهانه دولت روم است که احتمالا نوعی پیمان‌شکنی رسمی تلقی می‌شد. هم او بود که گفت: «پاسخ تو را در سلوکیه [تیسفون] خواهم داد!» و این جمله معروف از ارد است که گفت: «اگر بر کف دستان خود مویی دیدی سلوکیه را نیز خواهی دید!»
ماجرای بزرگ روم به وسیله ‌کراسوس رقم می‌خورد. اوست که همزمان با کلئوپاترا، آخرین فرعون بتلمیوسی و یونانی زیباروی مصر و آنتونی کنسول آینده و رقیب عشقی پمپه در حال بالیدن بود و آن همه داستان‌ها و نمی‌دانیم این کراسوس همان سردار خشنی است که پس از قیام بردگان به رهبری اسپارتاکوس، آن قیام را در هم شکست، اسپارتاکوس و شش هزار برده شورشی را اسیر کرد و در کنار شاهراه سنگفرش رومی آپیان که رم را به جنوب ایتالیا وصل می‌کرد به چهار میخ چلیپا کشید و همچنان نگه داشت تا بپوسند و خوراک کرکس‌ها شوند و باد و باران اجزایشان را فرو ریزد،‌ باشد که موجب عبرت دیگران شود! هاوارد فاست ماجرای اسپارتاکوس را بازنگاری کرد، که 60 سال پیش فیلم سینمایی مشهوری به اشتراک سر لارنس الویه در نقش کراسوس و کرک داگلاس در نقش اسپارتاکوس از آن تهیه شد و نیز همین کتاب منم کلودیوس رابرت گریوز را بنگاه بی‌بی‌سی بین‌المللی به صورت سریال تلویزیونی هفت ساعته‌یی به بازیگری همین سر لارنس اولیویه درآورد. همین کراسوس بود که در پیش از پایان کار اسپارتاکوس و زمانی که یکی از لژیون‌هایش در جنگ عقب نشست دستور داد یکی از وحشیانه‌ترین و ظالمانه ترین مجازات‌های رومی به اجرا درآید که آن را دسیماسیون، یعنی اعدام یک از 10 می‌نامیدند. یعنی لژیون را ردیف می‌کردند و از نقطه‌یی آنها را شمارش می‌کردند و نفرات دهم، بیستم، سی‌ام، چهلم و پنجاهم و... را اعدام می‌کردند و کراسوس چنین کرد.
رابرت گریوز، ادیب، نویسنده، مورخ و زبانشناس نامدار،‌ در کتاب منم کلودیوس، با توجه به آثار باقیمانده از کلودیوس سزار، ناپسری امپراتور سزار اکتاویوس اگوستوس، نخستین امپراتور روم، ‌قلم را به او سپرده و اثر بزرگ و کلاسیک خود را به روایت سزارکلودیوس، پنجمین سزار از شش سزار نامدار و بدنام نوشته است. اثر بزرگی که برای فرهیختگان اروپایی بسیار جالب است زیرا بخش مهم و موثری از تاریخ مشترک آنان را تشکیل می‌دهد. اما برای ایرانیان نیز نباید خالی از لطف باشد ‌زیرا علاوه بر آشنایی دست اول با تاریخ و وضعیت سیاسی و اجتماعی آن دوران حساس اروپا که همزمان است با میلاد مسیح و سربرآوردن سرداران اسطوره‌یی روم، مانند کراسوس، یولیوس سزار، پمپه و آنتونی، سزار تیبریوس، سزار کلیگولا، سزارنرون و البته سزار کاودیوس و نقش زنان نامدار و بدنامی چون لیویا، کلئوپاترا، مسالینا و اگریپینا، که زندگی هر یک را نویسندگان بزرگی همچون ویلیام شکسپیر در شاهکارهایشان جاودانه کرده‌اند، ارتباطات جالبی نیز با تاریخ ایران اشکانی پیدا می‌کند که تنها هماورد امپراتوری روم در آن دوران بود! و ما در اینجا از همین دیدگاه،‌ یعنی ارتباط ایرانی، به آن دوران می‌نگریم.
اگر کسی خونده امکان داره یکم راجع به محتوا توضیح بدین ممنون میشم
رابرت گریوز، نویسندۀ منم کلودیوس، استاد بزرگ تاریخ و ادبیات یونانی و لاتین، و از برترین ادیبان، شاعران و اسطوره شناسان بریتانیا و جهان در قرن بیستم است. تاکنون پنج کتاب بزرگ از آثار او، یعنی: منم کلودیوس، خدایگان کلودیوس، اسطوره های یونانی و لاتین، قیصر و کسری (کُنت بلیزاریوس)، و عیسای پادشاه به فارسی ترجمه شده است
خدایگان کلودیوس
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک