بانو در آینه
نویسنده:
ویرجینیا وولف
مترجم:
فرزانه قوجلو
امتیاز دهید
✔️ «بانو در آینه» مجموعهای است از سبکهای مختلفی که وولف در نوشتن استفاده میکرد. از یکسو آن جملات کاملا ذهنی او است که در داستانهایش مثل «لکهای روی دیوار» نمایان میشود، از یک طرف رئالیسم خردکننده داستانهایی مثل «دوشس و جواهرفروش» است که خواننده را میخکوب خود میکند. تا سوررئالیسم داستانهایی مثل «نورافکن» تا ... ویرجینیا وولف علاقه خاصی به رئالیسم صرف دارد. رئالیسم برای او دنیایی است که هر چیزی که لازم دارد در آن موجود است. هر کدام از نوشتههای وولف دنیایی کامل هستند. وولف دوست ندارد چیزی ضعیف خلق کند. حتی داستان خیلی کوتاهی مثل «خانه اشباح» را طوری مینویسد که میخکوبت میکند. داستانهایش روی چارچوبی استوار، بنا شدهاند. روایتها، قدم به قدم، تو را به درون شخصیتها میکشانند و میگذراند خوب با هم صمیمی شوید و بعد یک دفعه شوک خودشان را وارد میکنند. در داستانها، چیزی آمده شده و گوشهای پنهان است که میتواند داغانت کند. زیبایی کار وولف در همین است: تو را به عمیق ترین نوع غیر احساسی ارتباط با نوشته میرساند. طوری که نمیتوانی راحت از ماجرایی که خواندهای فاصله بگیری. داستانها میتوانند درونت نفوذ کنند. نفوذی دلچسب. و بعد درونت رسوب میکنند و اینچنین، در دنیای سرد راویها شناور میمانی. در فکرهایشان غرق میشوی، دنیا را از درون چشمهای شان میبینی و دنیا از درون چشمها آنها چقدر آشنا است. در صمیمیت کلمات شان، میتوانی، به یکباره ببینی که جهان تماما انگلیسی آنها، همان روح زندگی، پر از زشتیها و زیباییها را در خود دارد که شبیه به زندگی خود تو است. جایی در میان داستان، دیگر فکرهای خودت است که دارد اثر را پیش میبرد. جایی دیگر وولف وجود ندارد. تو خودت وولف شدهای.
«آدم ها نباید در اتاق هایشان آینه آویزان کنند همان طور که نباید دفترچه های حساب پس انداز یا نامه ها را پیش چشم دیگران بگذارند که جنایتی را افشا می کنند.» (صفحه ۸۷ کتاب.) وقتی حرف از وولف به میان می آید، دنیای سرد و غمگین زنی به یادمان می آید که خودش را در رودخانه ای غرق کرد، که حتی از خبر آمدن جنگی جدید، وحشت زده بود.
اما کتابی که از وولف پیش روی ما است، فقط داستان های سرد را درون خود ندارد. کتاب مملو از زندگی است. «ارثیه» در میان داستان ها، مثالی است برای حیرت زده کردن خواننده. «لاپین و لاپینوا» آنقدر درونشان داستان هایی کوتاه تر هست که بتوان از آن یک فیلم درخشان ساخت.
در این میان، «انجمن» داستانی است که نشان می دهد وولف هم می تواند یک داستان شلوغ و پلوغ بنویسد. آخرین داستان کتاب، هر چند پر از سر و صدا و شعار است، اما میراثی است که از وولف مانده است: دنیای فمینیسم، فقط چند نام انگشت شمار دارد که بیشتر از وولف توانسته اند تاثیرگذار باشند.
با خود گفت، «حالا مگس در نعلبکی است، درست در وسط آن و نمی تواند از آن بیرون بیاید و شیر»
همان طور که به تابلو زل زده بود فکر کرد «بال های آن را به هم چسبانده.»
به چارلز برت گفت «خیلی از مد افتاده است!» او را واداشت در حالی که می خواست با کس دیگری حرف بزند همان جا بایستد (کاری که چارلز از آن متنفر بود.)
منظورش این بود، یا سعی می کرد به خود بقبولاند که منظورش این بود که تابلو از مد افتاده است نه لباس او.»
بیشتر
«آدم ها نباید در اتاق هایشان آینه آویزان کنند همان طور که نباید دفترچه های حساب پس انداز یا نامه ها را پیش چشم دیگران بگذارند که جنایتی را افشا می کنند.» (صفحه ۸۷ کتاب.) وقتی حرف از وولف به میان می آید، دنیای سرد و غمگین زنی به یادمان می آید که خودش را در رودخانه ای غرق کرد، که حتی از خبر آمدن جنگی جدید، وحشت زده بود.
اما کتابی که از وولف پیش روی ما است، فقط داستان های سرد را درون خود ندارد. کتاب مملو از زندگی است. «ارثیه» در میان داستان ها، مثالی است برای حیرت زده کردن خواننده. «لاپین و لاپینوا» آنقدر درونشان داستان هایی کوتاه تر هست که بتوان از آن یک فیلم درخشان ساخت.
در این میان، «انجمن» داستانی است که نشان می دهد وولف هم می تواند یک داستان شلوغ و پلوغ بنویسد. آخرین داستان کتاب، هر چند پر از سر و صدا و شعار است، اما میراثی است که از وولف مانده است: دنیای فمینیسم، فقط چند نام انگشت شمار دارد که بیشتر از وولف توانسته اند تاثیرگذار باشند.
با خود گفت، «حالا مگس در نعلبکی است، درست در وسط آن و نمی تواند از آن بیرون بیاید و شیر»
همان طور که به تابلو زل زده بود فکر کرد «بال های آن را به هم چسبانده.»
به چارلز برت گفت «خیلی از مد افتاده است!» او را واداشت در حالی که می خواست با کس دیگری حرف بزند همان جا بایستد (کاری که چارلز از آن متنفر بود.)
منظورش این بود، یا سعی می کرد به خود بقبولاند که منظورش این بود که تابلو از مد افتاده است نه لباس او.»
تگ:
فرزانه قوجلو
دیدگاههای کتاب الکترونیکی بانو در آینه
این کتاب به خوبی تنش بین نقاب ظاهری فرد با خود شخصی فرد را نمایان می سازد. مثل دیگر کتابهای این نویسنده بزرگ.
درود بیکران به دوست محترم کتابناکی khar tu khar گرامی8-)
بابت توضیح و زحمتتون بینهایت تشکر میکنم.
بانو ویرجینیا وولف یکی از نویسندگان مورد علاقه منه:x:x