نامه ای به دنیا
نویسنده:
اسماعیل فصیح
امتیاز دهید
✔کتاب با شعری از امیلی دیکنسون آغاز می گردد و در جای جای کتاب باز اشعاری از این شاعر مشهود است.
داستان باز هم از زبان جلال آریان است. همان شخصیت دوست داشتنی و همیشه راوی اسماعیل فصیح، که زبان و گویشش برایمان آشناست و منشش مطلوب و دردش آشنا… وقایع کتاب در زمستان ۱۳۶۶ رخ می دهد. جلال آریان استاد مکاتبات بازرگانی به زبان انگلیسی است.( استادی بازنشسته و حق التدریسی) . و خانمی به نام آنجلا که در اوج جنگ به ایران بازگشته تا در اهواز به دنبال پسرش بگردد. بیوه ای گم گشته و بی نام و نشان است که دنبال بچه اش می گردد و نمی داند کجاست، زنده است یا مرده… کتاب یک فصل درمیان در زمان گذشته سیر می کند. پایان کتاب را اولش می خوانی.
کتاب، داستان زندگی آنجلاست… که شوهرش در جریانات پس از انقلاب کشته می شود و خودش نیز در سال ۵۸ شغل استادیاریش را در دانشگاه جندی شاپور از دست می دهد و… خانواده ی همسرش قیومیت پسرش را به عهده می گیرند و او را مجبور به ترک ایران می کنند.
شاید گاهی به کار بردن جملات کلیشه ای در مورد جنگ، در این کتاب برای خواننده خوش آیند نباشد. اما خواندنش می ارزد به دیدن فوران آتشفشان در کلام خاموش این زن، که گه گاه سر باز می کند.در این کتاب نیز باز آدم ها آتشفشانی خفه را در دل دارند، یا تابوتی پر گل از عزیزی را سال ها در دل تشییع می کنند..نامه ای به دنیا حکایت و روایت یک زن است. زنی که دوست دارد و عشق می ورزد. فریاد خاموش و در گلو خفه شده ی یک زن…..
نامه ای به دنیا، تفنگی پر است … در گوشه ای . آتشفشانی خاموش است، سر نهفته…طعم تلخ و گس جدایی است و عشق … آنجا که آنجلا در مورد موجودیت زن سخن می گوید که خواندنی است و ناگفتنی…
« زندگیم، همچون تفنگی پر
در گوشه ای نهفته بود.
تا روزی که صاحب آن آمد.
فهمید مال اوست و با خود برد. » امیلی دیکنسون
بیشتر
داستان باز هم از زبان جلال آریان است. همان شخصیت دوست داشتنی و همیشه راوی اسماعیل فصیح، که زبان و گویشش برایمان آشناست و منشش مطلوب و دردش آشنا… وقایع کتاب در زمستان ۱۳۶۶ رخ می دهد. جلال آریان استاد مکاتبات بازرگانی به زبان انگلیسی است.( استادی بازنشسته و حق التدریسی) . و خانمی به نام آنجلا که در اوج جنگ به ایران بازگشته تا در اهواز به دنبال پسرش بگردد. بیوه ای گم گشته و بی نام و نشان است که دنبال بچه اش می گردد و نمی داند کجاست، زنده است یا مرده… کتاب یک فصل درمیان در زمان گذشته سیر می کند. پایان کتاب را اولش می خوانی.
کتاب، داستان زندگی آنجلاست… که شوهرش در جریانات پس از انقلاب کشته می شود و خودش نیز در سال ۵۸ شغل استادیاریش را در دانشگاه جندی شاپور از دست می دهد و… خانواده ی همسرش قیومیت پسرش را به عهده می گیرند و او را مجبور به ترک ایران می کنند.
شاید گاهی به کار بردن جملات کلیشه ای در مورد جنگ، در این کتاب برای خواننده خوش آیند نباشد. اما خواندنش می ارزد به دیدن فوران آتشفشان در کلام خاموش این زن، که گه گاه سر باز می کند.در این کتاب نیز باز آدم ها آتشفشانی خفه را در دل دارند، یا تابوتی پر گل از عزیزی را سال ها در دل تشییع می کنند..نامه ای به دنیا حکایت و روایت یک زن است. زنی که دوست دارد و عشق می ورزد. فریاد خاموش و در گلو خفه شده ی یک زن…..
نامه ای به دنیا، تفنگی پر است … در گوشه ای . آتشفشانی خاموش است، سر نهفته…طعم تلخ و گس جدایی است و عشق … آنجا که آنجلا در مورد موجودیت زن سخن می گوید که خواندنی است و ناگفتنی…
« زندگیم، همچون تفنگی پر
در گوشه ای نهفته بود.
تا روزی که صاحب آن آمد.
فهمید مال اوست و با خود برد. » امیلی دیکنسون
آپلود شده توسط:
khar tu khar
1391/11/28
دیدگاههای کتاب الکترونیکی نامه ای به دنیا
خیلی قشنگ بود دوستش داشتم . در بین این داستان صدای آنجلا را می شنیدم که از درد زن بودن از احساساتش از سرنوشتش می گفت . احساسی بود به زمینه احساسی بالای خانم ها ، به ناتوانیشون در برابر تقدیر ، قوانین متعصبانه و ... اشاره داشت و چه قدر دردناکه جدا کردن بچه از مادرش و چه قدر دردناکه که باید داد بزنی و داد بزنی ف تلاش کنی و تلاش کنی تا بفهمن هستی آدمی حقی داری ...
کتاب با شعری از امیلی دیکنسون آغاز می شود : این نامه من است به دنیا – که هرگز به من ننوشت و البته درون خود داستان باز هم شعرهایی از دیکنسون نقل شده مثل زندگیم همچون تفنگی پر ، در گوشه ای نهفته بود ، تا روزی که صاحب آن آمد ، فهمید مال اوست ، و با خود برد .
آقای فصیح خودش به شعر علاقه داره از همین رو توی کتابهاش به شعر هم اشاره می کنه . شاعر مورد علاقه اش فروغ فرخزاد هست .
با تشکر
چکیده ای از کتاب:
جلال آریان زمانی که در آمریکا بوده با دختری احساساتی و رمانتیک به نام آنجلا آشنا می شود . آنجلا عاشق ایران است و بعد از اتمام تحصیلاتش به عنوان استاد به ایران می آید . در ایران با پسری به نام عباس توحیدیان ازدواج می کند . عباس عاشق آنجلاست ولی خانواده ای مذهبی و سنتی دارد که پذیرای او نمی شوند . در جریان جنگ عباس کشته می شود و خانواده اش قیومت مهدی تنها پسر آنها را بر عهده گرفته و آنجلا را از دیدن او محروم می کنند . اکنون آنجلا با شدید شدن جنگ ایران و عراق به ایران آمده تا پسرش را نجات دهد و................