رسته‌ها
سگ کوره پز
امتیاز دهید
5 / 4.1
با 17 رای
امتیاز دهید
5 / 4.1
با 17 رای
کتاب داستان زندگی علی با سگش هاپی است .هاپی سگی است که می تواند با کودکان صحبت کند .سگی که دل در گروه محبت علی نهاده و در تمام سختی های داستان چه در کنارش و چه دور از او در رنج هایش شریک است.در پشت جلد اشاره شده است که هاپی نمادی از وجدان علی است.

علی و هاپی که در کودکی پدر خود را گم می کند و به سرعت تبدیل به مرد خانه می شود. مدرسه را رها کرده و در جامعه مردان بزرگ وارد می شود. بعد از مرگ مادر از زنده بودن پدر خودآگاه شده و با هاپی که هنوز خاطرات دردناک کتک هایی که از پدر خورده در ذهن دارد در جستجوی پدر بر می آید و راهی شمال می شود...

"هرکسی حرفی می پرسید علی یا می گفت آره و یا می گفت نه.او یاد نگرفته بود دو پهلو جواب دهد."ص77

"هاپی نمی دانست به کجا نگاه کند.گاهی به قله های پوشیده از برف خیره می شد. گاهی به سنگ های بزرگی که مثل دیواری دو طرف رودخانه بالا رفته بودند خودش را در مقابل آن همه بزرگی ،کوچک و ناتوان می پنداشت .اما می دید که او با همه ی کوچکی و ناتوانیش می تواند از همان سنگ ها بالا برود و روی آن ها سوار شود. وقتی چنین فکری می کرد به خودش مغرور می شد و یک باره نعره می کشید."ص82-83

"آن روز هم همچنان مثل هر روز ادامه داشت .هاپی یی که دیروز زنده بود ،حال توی دریاها و فردا توی آسمان ها و پس فردا با باران ها روی زمین می آمد. همه چیز راه خودش را می رفت ،سوسمار راست می گفت."89

"نه علی ، من همیشه یک جورم.ممکنه تجربه ام یه کمی بیشتر شده؛ ولی بی شرف نشده ام من بچه کوره پز خونه م.اصلن خودم کوره پزم و کارگر.من نمی تونم عوض بشم .چطوری می تونم عوض بشم ؟برای چی ؟خیال کردی حالاکه دیگه همه چی تمام شده ،خودم رو گرفتمو دارم برات گربه رقصونی می کنم ؟ من یه سگم .به سگ گربه و آدم که نیستم که."ص177

"با اینکه همیشه عقلت از من بیشتر بوده ، و خودتو رهبر من می دونی ،گاهی اشتباه می کنی.حالا دیگه عقلی نداری .از اولم نداشتی .اونم که داشتی پیرشده پیر.دیر .آخه مگه ما خودمون نمی تونیم بریم؟مگه دستمون کجه ؟مگه زبون نداریم ؟علی کمی فکر کرد و گفت؛ از کجا بپرسیم ؟هاپی با این که درد می کشید خنده یی کرد و گفت؛تو آنقده حواست پرته که عقلتم از دست دادی .وابسته شدی .خسته شدی چشم سرت به سر و دست این و اون دوخته شده.سوخته شدی .چی شدی.دیگه خودت نیستی .به خود آعلی...چقدر بده آدم تنهایی تصمیم بگیره و بی فکر ،آدمای دیگه رو محکوم کنه.وای چطوری می نونم هاپی را ببینم؟کاش اول باهاش حرف می زدم.همفکری می کردم،مشورت می کردم.وای وای ،حالا با چه رویی تو چشماش نیگاه کنم ؟بابام واسه من مهمه .واسه اون .اون اون شکمش .شایدم واسه منم که این همه مهمه،مهم نباشه.ص177
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
210
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
mrezie67
mrezie67
1391/03/18

کتاب‌های مرتبط

قاب آبی
قاب آبی
4 امتیاز
از 2 رای
جاده تنباکو
جاده تنباکو
3.6 امتیاز
از 14 رای
گتسبی بزرگ
گتسبی بزرگ
4.7 امتیاز
از 92 رای
The Fortune of the Rougons
The Fortune of the Rougons
4.8 امتیاز
از 5 رای
افسانه های ترکستان شوروی
افسانه های ترکستان شوروی
4.2 امتیاز
از 12 رای
موریانه
موریانه
4.5 امتیاز
از 30 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی سگ کوره پز

تعداد دیدگاه‌ها:
1
واقعا مرحوم گلابدره ای نویسنده ای هست که مورد بی مهری دوستان در تهیه و اسکن کتاب های ایشان قرار گرفته است و در سراسر نت کتابی از انبوه کتاب های ایشان جهت دانلود وجود ندارد!!! لطفا از دوستان اگه کسی دسترسی به کتاب های ایشان داره جهت استفاده بر روی سایت قرار دهد... با تشکر
سگ کوره پز
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک