رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر شما صاحب حقوق مادی این کتاب هستید، می‌توانید اجازه نشر رایگان نسخه الکترونیکی آن را به ما بدهید یا آن را از طریق کتابناک به فروش برسانید.
برای اطلاعات بیشتر صفحه «شرایط و قوانین فروش» را مطالعه کنید.
شوهر ما سه نفر
امتیاز دهید
5 / 4.3
با 706 رای
نویسنده:
مترجم:
نفیسه معتکف
امتیاز دهید
5 / 4.3
با 706 رای
یک فروشنده اندام مصنوعی به نام ریموند، با سه زن در شهرهای مختلف ازدواج کرده است. "بئاتریس" با شخصیت اجتماعی بالا که بیست و یک سال پیش با ریموند ازدواج کرده، "ناتالی" پزشکی در شهر کوچک اسمایلی که او نیز شش سال پیش همسر ریموند شده است و دوستش دارد، ولی فاصله طولانی و بعد مسافت در میانشان نگرانش کرده است و احساس می‌کند مشکلی در ازدواجشان پیش آمده. این شک زمانی مبدل به یقین می‌شود که ناتالی پی می‌برد که ریموند جواهراتش را گرو گذاشته است. سومین همسر او نیز "روبی" است که بیست سال دارد و رقصنده است .
هر سه همسرهای ریموند هستند و از دریافت این موضوع وقتی که ریموند بر اثر تصادف روی تخت بیمارستان افتاده شوکه می‌شوند. چه اتفاقی می‌افتد زمانیکه سه زن درمی‌یابند با یک مرد ازدواج کرده‌اند؟ و چطور با مرگ ناگهانی ریموند آنها مشکوک به قتل می‌شوند؟
داستان پر از لحظات مفرح و بذله‌گویی و حاضر جوابی است که هنر و مهارت استفانی باند است. در این داستان لذت‌بخش و سرگرم‌کننده لحظاتی پیش می‌آید که خواننده با صدای بلند می‌خندد چرا که اغلب داستان به شرح عکس‌العمل‌های سه همسر ریموند می‌پردازد. نثری پر جنب و جوش، گفتگوهایی تند و تیز و طنزی بی‌عیب و نقص خواننده را به دنبال خود می‌کشاند و نمی‌گذارد تا دیر وقت چراغ اتاقتان خاموش شود.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
elikhanum
elikhanum
1388/06/07

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی شوهر ما سه نفر

تعداد دیدگاه‌ها:
144
در ضمن خواستگاری رفتن دخترا ایرادی نیست کشورهای بدبخت جهان سومی اینجور کارا رو ایراد می دونن دخترا آدمن و حق انتخاب دارن پسرای جهان سومی جنبه ندارن وقتی با پیشنهاد دختر مواجه میشن رم می کنن فکر می کنن چه خبره!
وا دست چين چيه؟روم به ديوار"منو چه به اين حرفا "اقا تو چشاتو ببند دست كن تو كيسه !گفتم كه انتظار زيادي ندارم
ما حس لامستم قبول داريم:D
شهاب ببین درسته که توافق کردیم ولی قضیه اینجاست که دخترا اصلا هم هوایی نیستن من یکی با کلی دختر در ارتباطم کمتر دختریو دیدم از این پوسترا بزنه تازه بعد 2 روز اینقدر عادی شده که پوسترو برداشته عوضش اتاق سعید پسر خاله از شیر خوارگی گوگوش گرفته تا گوگوش بعد انقلاب در انواع سایزها و لباس های آنچنانی چسبونده اتاقش تازه نگو پسرا هوایی نیستن که خنده ام می گیره ببین میگما... یادته راجع به پسرای شهرتون چی گفتم؟ بگم... بگم... در ضمن این خیلی خنده داره که دخترا طالب پسر خوشگلن پسر خوشگل اصلا وجود نداره اگر هم وجود داره یک در هزاره!:D:D:D:D
توافقمون سر جاشه ولی حقایقو نباید نادیده گرفت!
در ضمن غیر از پسرخالم هر وقت سوار این مینی بوسا شدم راننده کلی عکس آنچنانی دختر رو شیشه و آینه و... ماشینش چسبونده بود! البته موقعی که از طرف اردو سوار مینی بوس که میشدم این صحنه هارو می دیدم!
سولی بگیر حجم این کتاب ها رو کم کن .
بعضی ها وقتی این حجم ها رو میبینن میگرخن و دانلود نمیکنن
من فایل بدون سکیور این ررو پیدا کردم حجمش شد 4 مگ اینجوری قابل قبول تره ها !
داداش اینجا دست چین مست چین نداریم .. همش خوبه . .از یک کنار میخوای بدم .حالشو ببری. . نمیخوای برو بزار به کارمون برسیم . . . بپیچم واست ؟ از کنار بگو چند تا میخوای ؟
کیلویی هم میدیم ..ارزون تر هم میشه .. . چیکار میکنی ؟ :D:D:D:D
in hame nazar akharesh man hichi az ketab nafahmidam az ketab kami bishtar tozih bdinkhaheshan
:-(:-(:-((!)(!)(!)(!)(!)(!)(!)(!)
بي زحمت از هر كدوم يكي :Dمن ادم قانعي هستم
:D
چی میخوای ؟ زن ؟ حرمسزا . . ؟ کدوم ؟ چی ؟ چند تا ؟ چجوری باشه ؟ مدل بده . . .
میگیرم واست . . .:D:D:D:D
شهاب منم ميخوام منم ميخوام:D
....
.....
.....
....
...
يه دونه ديگه
يه دونه ديگه:D
بجای اینکه از این استفانی جوت حمایت کنین که کار بقیه رو آسون کرده و 3 تا 3 تا زن گرفته و باری از روی دوش جهانیان برداشته دعواش میکنین ؟
دمش گرم . .کارش درسته . .. هم خیر دنیا رو برده هم آخرت :D:D:D:D . استفانی جون یک نظر هم به ما بکن . . . ببینین چه نورانی هم هست . . .
ما که جبرئیل بهمون نازل شد گفت : " بسم االه الرحمن الرحیم ... از طرف خدا برات pm اومده . . خدا واست off گذاشته که بری 10-12 تا زن بگیری غصه ای از روی دل 10-12 پدر و مادر بدبخت برداشته شه . . "
منم دیدم در آزمون بسیار بزرگی قرار گرفتم و از قدیم گفتن که هر که در این بزم مقرب تر است جام بلا بیشترش میدهند منم قبولیدم . . به جبرئیل گفتم که :
" بسم الله الرحمن رحیم . . . HI . .. خوفی با بهتری . . چطوری یا نه . .. داداش OK . . .قبول میکینیم . . "
اینجوری شد که دیگه مجبوریدن مارو . .
ابته خدا میدونه من شوهی کردم باهاش . . ولی این عزرائیل که نیدونه که . . . تابلو نکنین پشت سر GF عزرائیل " جبرئیل " من چی گفتم . . :xmas::xmas::xmas:
استغفروالله . . . خدا جون ببخشین . . اینا منو اغفال کردن دیگه . . .. آخه شوخی شوخی با تو هم شوخی . . دم اذونی ما رو ببخش
شوهر ما سه نفر
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک