قضاوت های حضرت علی
نویسنده:
محمدتقی شوشتری
مترجم:
محمد علی شیخ
امتیاز دهید
امام علی ولی امر مسلمین پس از رسول اکرم میباشد که در دوران های خلفای سه گانه در امور حکومتی دخالتی نمیکرد، اما در جاهایی که از ایشان تقاضا میشد در امور مسلمین نظارت میکرد.
کتاب حاضر مجموعه ای از قضاوت های حیرت انگیز امیرالمومنین است.
بیشتر
کتاب حاضر مجموعه ای از قضاوت های حیرت انگیز امیرالمومنین است.
آپلود شده توسط:
mohsen_3412
1391/06/27
دیدگاههای کتاب الکترونیکی قضاوت های حضرت علی
من دوست داشتم دایره ی بحث ما بزرگتر بشه ولی گویا برعکس تصور من این دایره دائماً در حال تنگ تر شدنه!
برای همین سعی میکنم بحث رو کوتاه کنم و زودتر به پایان برسونم.
از نظر من چیزی به عنوان کامل مطلق و یا کذب محض و یا حقیقت محض وجود خارجی ندارد،اما یک سؤال از شما دارم و اون اینکه چرا اسلام و قرآن و مسلمانان ،کتابهای انجیل و تورات (کتابهایی که هم اکنون نیز وجود دارد)رو تحریف شده وحتی نامقدس میدونن؟خودم جواب این سؤال رو میدم ؛به خاطر اینکه به عقیده ی اسلام ،قسمتهای از این کتب و نه همه ی اون کتب دچار تغییر و وارونگی شده پس جای هیچ گلایه ای باقی نخواهد ماند اگر این کتاب ناکامل(البته از نظر شما )رو تحریف شده و غیرقابل قبول بدونیم.
[quote ]پس این همه قضاوت های شما در مورد قضاوت های علی (ع) هم نیاز به سفر زمان داره[/quote]
اگر میتونین شرایط اون زمان رو در ذهنتون بازسازی کنین (البته از طریق مطالعه ی کتب مختلف و استنباط خودتون)چرا که نه!حتماً این کار رو انجام بدید که درک این کتاب و نقصهاش رو آسونتر خواهد کرد.
پس اگر یک قاضی پیدا بشود و حکمی عجیب و غریب در یک مورد خاص بدهد این قضاوت رو باید به حساب نادر بودن بگذاریم نه به حساب ناآگاه بودن قاضی!
در ضمن احکامی مثل سنگسار که در قرآن وجود نداشته توسط قضاوت های پیامبر و دیگر خلفا به وجود آمده و تبدیل به قانون شده است(البته سنگسار در ادیان سامی دیگر وجود داشته)
ولی اگر این داستانها رو دقیقتر مطالعه کنید خواهید فهمید که برعکس نظر شما ،به صورت زیرکانه ای استفاده از علم لدنی و ارجح بودن اون بر عقل به چشم میخوردبه طور مثال در ماجرای استفاده از آب جوش ،حضرت علی چگونه بدون اینکه بدونن این ماده ای که بر روی لباس یا رختخواب اشخاص بوده (و نه تنها از روی ظاهر قابل شناسایی نبوده بلکه از حس بویایی هم در تشخیص اون استفاده نشده) چیه، دستور آوردن آب جوش رو میدهد که شاید اون ماده ،تخم مرغ بوده و با این کار پخته(بسته)شود؟2 احتمال وجود دارد:استفاده از علم لدنی یا اینکه این کار(یعنی استفاده از تخم مرغ برای اتهام زدن به دیگران)مسبوق به سابقه بوده
جواب من هم اینه:تولد و مرگ،واقعیتهایی پیچیده هستند که خواستن یا نخواستن ما تأثیری بر روی اونها نداره.
خوشحالم با کسی بحث کردم که از زیر بار جواب دادن شونه خالی نکرد.موفق باشید
چرا امام و پیامبر از غیب کمک نمی گرفتن تا زنده بمونن؟خب خودشون نمی خواستند (البته این نظر منه)منم در حدی نیستم بخواهم خیلی راجع موضوع استفاده از علم الهی و جبر و ...بحث کنم.
در مورد داستان دوم هم من یه کم بد برداشت کردم یعنی حواسم نبود که شما درباره هر دو موضوع بحث کردید و من فکر کردم تمام بحثتون راجع به زن دلباخته بود که بعد بحث به زنا و اثباتش کشید.من هنوزم میگم طرف اینقردام احمق نبوده که چیزی که با بو کردن بشه تشخیص داد رو سند قرار بده.
شما هم موفق باشی.
بله من از همون اول گفتم این کتاب کامل نیست و تاکیدم رو این موضوع بود که کتاب کذب "محض" نیست.
شما اظها می کنید که من باید در زمان و مکان خاص خودش قضاوت ها رو تجزیه و تحلیل کنم و با توجه به اثر قضاوت ها نظرتون رو بیان کنید پس این همه قضاوت های شما در مورد قضاوت های علی (ع) هم نیاز به سفر زمان داره.اگه این قضاوت ها کار هر قاضی میتونست و اگه این قضاوت ها خاص نبوده دلیلی نداره که ما اونها رو بخونیم یعنی این قضاوت ها جزو قضاوت های نادر تاریخ به این شکل هستن و مطمئنأ با توجه به شرایط خاص به وجود اومده توسط قاضی رخ دادن و ما در مورد قانون بحث نمی کنیم که بگیم چرا این کار قانون نشد؟
7)اما در مورد آخری که بیان کردید:متوجه منظور شما در مورد اینکه در مورد زنا تحقیق کنم نشدم .خود شما آیاتی رو به عنوان شاهد بیان کردید که من به همون استناد کردم و اون اینکه برای اینکه زنا ثابت بشه احتیاج به شاهد و یا اقرار زناکار هست اما در این موارد کدامیک از این دو گزینه بهش استناد شده بود من که متوجه نشدم؟(بلکه آب جوش در الویت قرار داشته!)در ضمن برای یادآوری خدمت شما مطلبی رو عرض میکنم (البته اینجور که معلومه، شما در مورد زنا تحقیق لازم رو انجام دادید)و اون اینکه آیه ی2 سوره ی نور به این ماجرا ربطی نداره چون اگه دقت کرده باشین در قسمت دوم این ماجرا زن اول به هووی خود تهمت زنا میدهد از اینجا نتیجه میگیریم که زنای انجام شده از نوع زنای محصنه بوده و مجازات بیان شده در این آیه برای افراد مجرد بوده ولی مجازات زنای محصنه ،اول صد ضربه شلاق و سپس سنگسار است.اگر منظور شما قسم یاد کردنهای چندگانه هم باشه باز هم در هیچ کجای این داستانها به اون اشاره ای نشده.
دوست گرامی توجه داشته باش که معیار سنجش و قبول دین،عقل وخرد هست ،نه اینکه معیار سنجش عقل و خرد، دین باشه.
موفق باشی
امیدوارم این مباحث فقط به همین دو سه موردی که بیان کردید ختم نشه و اما پاسخ به مطالب مطروحه ی شما:
1)شما عنوان کردی که جزئیات این کتاب به طور کامل بیان نشده و ضعف در اسناد و مدارک و شواهد،موجب عدم اقناع من و سایرین شده،خیلی خوب ،شما خودت جواب خوبی دادی و جای بحث اضافه تر باقی نمیمونه.
2)اما در مورد مطلب بعدی،اولاً لفظ بهترین قضاوت ،نظر شخصی شماست چون از نظر من این قضاوت ،اگر بهترین قضاوت بود در این مورد خاص یک وحدت رویه ای درقضاوت و صدور احکام 1400ساله اسلام لااقل درایران بوجود میاورد،نظرم رو روشن تر بیان میکنم:آیا این اتفاق فقط یکبار در کشورهای مسلمان درطول این سالیان اتفاق افتاده و هیچ مورد مشابهی وجود ندارد؟(البته منظورم ،خود اتفاق است نه قضاوت )آیا شما در تاریخ به غیر از این رأی ،جای دیگری مشابه این قضاوت وحکم رو دیده ای یا نه؟اگر جواب شما مثبت بود ،من هم اذعان میکردم که این رأی ،بهترین بوده اما اگر جواب شما منفی باشه پس من این ادعا رو مطرح میکنم که این حکم ،یکبار مصرف بوده و بعد از اون اتفاق ،هیچ قاضی دیگری این نحوه ی قضاوت رو تأیید نکرده و به خود اجازه ی استفاده از این ترفند رو نداده.قضاوت در این مورد به عهده ی خود شما!
3)اما باز هم از من تقاضای قضاوت کردید،اصول فکری من بر پایه ی تجزیه و تحلیل استوار شده .من قضاوت کردن های دیگران رو با توجه به زمان و مکان خاص خودش تجزیه وتحلیل میکنم و با توجه به أثری که این قضاوت داشته ،نظر مثبت و منفی خودم رو بیان میکنم ،نه اینکه فقط با شنیدن نام یکنفر ،همه چیز رو نادیده بگیرم و تسلیم محض بشم.
4)نقل قول"کسانی که امام رو به عنوان دارنده علم الهی قبول نداشتن چطور این قضاوت رو می پذیرفتن؟".من نظر شما رو نقض میکنم و میگم قضاوت احتیاج به خیلی چیزها از جمله علم و بینش داره،پس چطور کسانی که علم امام رو قبول نداشتند ،هم از ایشون تقاضای قضاوت میکردند و هم به آرای امام عمل میکردند؟ اگر به گفته ی شما علم امام رو قبول نداشتند پس رو چه حسابی از حضرت علی میخواستند قضاوت کنه؟در ضمن امام چه احتیاجی به تأیید و صحه گذاشتن مردمان به قضاوتشون، اون هم در زمانی که مردم از علم اونهم از نوع قضائیش بی بهره بودن داشته؟
5)نقل قول"امام هم میدونست که اگه به مسجد نره جای دیگه کشته میشه و با این حساب زندگی امام چگونه می شد؟ "اولاً طبق اصول فقهی :دفع خطر احتمالی عقلاً واجب است پس این جمله که امام با دانستن این مطلب که اگر به مسجد برود کشته خواهدشد جای تأمل داره!ثانیاً امام که از پیامبر بالاتر نبوده،چون پیامبر زمان رحلت خود را نمیدانست طبق نص صریح قرآن ،آنجا که میگوید من هم بشری مثل شما هستم و در جاهای دیگر میگوید من غیب نمیدانم و روایاتی که از زبان پیامبر میگوید من که پیامبر خدا هستم نمیدانم وقتی که پایم رو از زمین برمیدارم تازمانی که دوباره بر روی زمین بگذارم عجل مهلتم خواهد داد یا نه!ثالثاً اگر به این مطلب اعتقاد داشته باشید که وجود حضرت علی،باعث خیر و عدالت در جهان بوده پس چطور با ادامه ی زندگی ایشان و عدم شهادت در اون تاریخ ،خیری به مراتب بیشتر از به قدرت رسیدن معاویه و فرزندانش نصیب مردم جهان نمیشده!
دوست من تخم مرخ خشک شده که دیگه با آب جوش نمیبنده! بوش هم خیلی متفاوته.
یه مورد دیگه، سندت بجز مقدمه همین کتاب برای اثبات صدقش چیه؟
در قرآن، سوره نور، آیات ۲ الی ۹، در بارهٔ مجازات زناکار و شرایط اثبات گناه و شرایط اثبات بی گناهی، مطالبی بیان شدهاست:
به هر زن زناکار و مرد زناکاری صد تازیانه بزنید و اگر به خدا و روز بازپسین ایمان دارید در [کار] دین خدا نسبت به آن دو دلسوزی نکنید و باید گروهی از مؤمنان در کیفر آن دو حضور یابند (۲) مرد زناکار جز زن زناکار یا مشرک را به همسری نگیرد و زن زناکار جز مرد زناکار یا مشرک را به زنی نگیرد و بر مؤمنان این [امر] حرام گردیدهاست (۳) و کسانی که نسبت زنا به زنان شوهردار میدهند سپس چهار گواه نمیآورند هشتاد تازیانه به آنان بزنید و هیچگاه شهادتی از آنها نپذیرید و اینانند که خود فاسقند (۴) مگر کسانی که بعد از آن [بهتان] توبه کرده و به صلاح آمده باشند که خدا البته آمرزنده مهربان است (۵) و کسانی که به همسران خود نسبت زنا میدهند و جز خودشان گواهانی [دیگر] ندارند هر یک از آنان [باید] چهار بار به خدا سوگند یاد کند که او قطعا از راستگویان است (۶) و [گواهی در دفعه] پنجم این است که [شوهر بگوید] لعنت خدا بر او باد اگر از دروغگویان باشد (۷) و از [زن] کیفر ساقط میشود در صورتی که چهار بار به خدا سوگند یاد کند که [شوهر] او جدا از دروغگویان است (۸) و [گواهی] پنجم آنکه خشم خدا بر او باد اگر [شوهرش] از راستگویان باشد (۹)
دیگه از من تا همین حد قبول کنید پاسخ داده باشم و یه با دیگه میگم این کتاب حتی در مقدمه اش ذکر کرده که از ترجمه "کامل" متون اصلی صرفنظر شده
از همینجام میگم اگه کسی رو ناراحت کردم عذر می خوام.
در مورد موضوع اول شما نمی خواهد اون موقع رو در نظر بگیری همین الان شما فکر کن آزمایش DNA وجود نداشت و یک زن ادعا کنه من این فرزند رو به دنیا آوردم ولی از همون نوزادی دادمش به ایشون چون بچه ای نداشتن و کلی هم شاهد بیارن که ما خبرداشتیم که فرزندی به دنیا آوردن...مطمئنأ اون زمان هم سپردن نوزاد به یه دایه یه سری مراحلی داشته که هر روز پانشن بیان ادعای مادری کنن...طبق نوشته کتاب موضوع مادر مطرح هست نه چیز دیگه...این طرز قضاوت امام که باعث شده مادر غیر واقعی اعتراف کنه مطمئنأ بهترین قضاوت بوده که هر شنونده ای رو هم قانع می کنه و نه اینکه شما راه بهتری دارید بگید تا ما از قضاوت های شماهم به فیض برسیم که شما میگی امام از علم الهی استفاده کنن؟؟؟من واقعا تعجب می کنم که اینقدر ساده میگید چرا امام از علم الهی خودشون استفاده نمی کردن...اون زمان امام رو به عنوان خلیفه ی مسلمین با اون همه سند و مدرک نپذرفتن(البته که اون زمان خیلی شیر تو شیر بوده که اگه نبود امام ما خلیفه اول بود)حالا انتظار داشتی امام تو قضاوت هاش از علم الهی استفاده می کردن و حکم می دادن؟کسانی که امام رو به عنوان دارنده علم الهی قبول نداشتن چطور این قضاوت رو می پذیرفتن؟صد البته که امام از علمشون بهره میگرفتن اما در مسند قضاوت باید بعد از اثبات یک موضوع رای بدن و همه ی مردم به حق بودن اون قضاوت صحه بگذارن...اگه امام می خواست صبح تا شب از علمش استفاده کنه که چرا باید میرفت مسجد که شهید بشه حتما باید میشست خونه صبح تا شب به علم غیبش گوش می داد...امام هم میدونست که اگه به مسجد نره جای دیگه کشته میشه و با این حساب زندگی امام چگونه می شد؟ البته اینها مسائلی هستن که مربوط به جبر و اختیار هم میشن و به قول امام علی تفکر به اونها آدم رو به جنون میبره و مطمئنأ امام علی روشن فکری بوده که میدونسته حد و مرز جبر و اختیار برایش چگونه تعریف شده...