پوارو در هانتربری
نویسنده:
آگاتا کریستی
مترجم:
مجید میرزا محمدی
امتیاز دهید
✔️ سرآغاز داستان:
الینور کاترین کارلیسل، طبق این کیفرخواست شما متهم به قتل ماری جرارد در تاریخ 27 جولای گذشته هستید. آیا خود را گناهکار می دانید یا بیگناه؟
الینور کارلسیل، سر خود را بالا نگه داشته و کاملا راست ایستاده بود. سری زیبا با استخوانهایی برآمده و بسیار مشخص. چشمهایی به رنگ آبی روشن و عمیق و موهای مشکی. ابروانی که به شکل خط نازک و کمرنگی درآمده بودند. همه جا را سکوت فراگرفته بود. سکوتی قابل ملاحظه.
وکیل مدافع، سر ادوین بولمر، از ترس بر خود لرزید. فکر کرد:
"خدای بزرگ خیال دارد خود را گناهکار اعلام کند... جرات خود را از دست داده است..."
لبهای الینور کارلسیل از هم جدا شد و به صدا درآمد:
- بیگناه
وکیل مدافع در صندلی خود فرورفت. درحالیکه فکر می کرد از خطر جسته است، دستمالی به روی ابروان خود کشید...
بیشتر
الینور کاترین کارلیسل، طبق این کیفرخواست شما متهم به قتل ماری جرارد در تاریخ 27 جولای گذشته هستید. آیا خود را گناهکار می دانید یا بیگناه؟
الینور کارلسیل، سر خود را بالا نگه داشته و کاملا راست ایستاده بود. سری زیبا با استخوانهایی برآمده و بسیار مشخص. چشمهایی به رنگ آبی روشن و عمیق و موهای مشکی. ابروانی که به شکل خط نازک و کمرنگی درآمده بودند. همه جا را سکوت فراگرفته بود. سکوتی قابل ملاحظه.
وکیل مدافع، سر ادوین بولمر، از ترس بر خود لرزید. فکر کرد:
"خدای بزرگ خیال دارد خود را گناهکار اعلام کند... جرات خود را از دست داده است..."
لبهای الینور کارلسیل از هم جدا شد و به صدا درآمد:
- بیگناه
وکیل مدافع در صندلی خود فرورفت. درحالیکه فکر می کرد از خطر جسته است، دستمالی به روی ابروان خود کشید...
آپلود شده توسط:
اسپارتاکوس
1390/12/29
دیدگاههای کتاب الکترونیکی پوارو در هانتربری
ای بدک نبود.
3 از 6
:D