رسته‌ها
وظیفه ملی
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 118 رای
نویسنده:
مترجم:
پروین صمیمی
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 118 رای
مجموعه داستان طنز با عناوین:
نوحه خوانی سفارشی / کنگره بزرگ / وظیفه ملی / عجب ماشین تحریر قشنگی / شعر بگو / عزیزم منو بکش / مسئله فروش مقالات / صاحبخانه باوجدان / پیوند عشقی / اولین زنی که مرا درک کرد / مساعده / هموطن، روغن موتور بخور / دستگیری

از داستان نوحه خوانی سفارشی:
وقتی برای چندمین باز از زندان آزاد شدم، بیکار، بی پول و بی دوست بودم.
یکی از دوستانم که از ماجرا باخبر بود گفت:
- واقعا حیفه که تو بیکار و بی پول باشی!
- می فرمائید چکار کنم؟
- فردا بیا تا تو را با یکی از دوستانم آشنا کنم. او به وجود شخصی مثل تو احتیاج مبرم دارد.
فردای آن روز او مرا با دوستش که یکنفر کفاش زنانه دوز بود . کفش های زیادی به طور کنترات به بازار می داد، آشنا کرد...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
208
آپلود شده توسط:
Reza
Reza
1388/05/30

کتاب‌های مرتبط

کجا بجویم تو را ؟
کجا بجویم تو را ؟
5 امتیاز
از 1 رای
یک خارجی در استانبول
یک خارجی در استانبول
3.8 امتیاز
از 19 رای
دزد نان
دزد نان
4.8 امتیاز
از 15 رای
اینهم شد زندگی
اینهم شد زندگی
4.6 امتیاز
از 8 رای
خدا بد نده
خدا بد نده
4.7 امتیاز
از 10 رای
جاسنجاقی
جاسنجاقی
4.8 امتیاز
از 13 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی وظیفه ملی

تعداد دیدگاه‌ها:
13
با تشکر فراوان از ارایه کتابهای بازشی که ارایه میدهید.
انقد ذوق زده شدم یادم رفت تشکر کنم :D . واقعا این سایت عالیه، ترکوندین دستتون درست دمه همتون گرم خدا قوت پاینده باشید برقرار باشید ... :x:x:x:x:x:x:x:x:x:x;-);-);-);-)8-)8-)8-)8-):)):)):)):)):)):D:D:D:D:D:-*:-*:-*:-*:-*:-*:-*:-*:-*:-*:-*:-*:D:D:D:D:D:D:D
سال 1368 وقتی 8 ساله بودم یکی از کتاباشو (بله قربان چشم قربان) با پول تو جیبی خریدم و خوندمو خوشم اومد، البته اون موقع درک نمیکردم :-( که طنزش سیاسیه. همین ماجرا سرآغازی شد برای خوندن بقیه کتاباش؛ همون زمان خیلی از کتاباشو خوندم. الان که تو سایت اسمشو دیدم اولش باورم نمیشد :O . الان شدیدا در حس نوستالوژی هستم:((:x
با تشکر از کتابهای خوب و زحمات شما8-)8-)
كتاب ها متنوع و هر قشري مي تواند از انها استفاده ببرد
در داستان عجب ماشین تحریر قشنگی عزیز نسین سراغ ادارات و سازمانهای دولتی میرود که صد البته سیستم این ادارات درست در همه جهان سومیها بطور شگفت انگیزی شبیه هم عمل میکنند یعنی یا سیستمی در کار نیست واگر هم هست معمولا" در خلاف مشتری مداری عمل میکند رشوه وکم کاری و بی احترامی به ارباب رجوع در این بی سیستمگاه بیداد میکند راه علاج هم هست اول تسویه سیستم از قدیمها بعد اصلاح حقوق کارمندان بر اساس هزینه موجود و البته کاری که باید در اول کرد یعنی انقلابی درونی در سیاست اداری کشور که این نیاز به تحولی بزرگتر در خود کشور است به امید چنان روزی که هرگاه به شهرداری یا اداره مالیات یا دیگر ادارات دولتی یا قضایی وارد شوی با یک سیستم منسجم تمام مکانیزه جواب گو من تو یا شما باشد آنگاه ما از گروه جهان سومیها خارج میشویم یک رتبه بالا میرویم به آرزوی آن روز.
دروظیفه ملی عزیز نسین به سیستم پلیس ترکیه حمله کرده است و پلیس آنجارا به سخره گرفته است ودر جمله پایانی که رئیس هیئت خارجی میگوید بله پلیس شما قویست اما دزدها شما قویترند نشان از این دارد که مردم گرسنه محتاج نان و تربیت هستند نه پلیس .
سیستمهای پلیسی ما همیشه تار عنکبوتی هستند یعنی هیچ وقت دزدها وجانیهای دانه درشت در دام نمیافتند و این میشود که پلیس ابزار دست یک عده برای زدن یک عده دیگر میشوند و رسوایی فقط مال دانه ریزها و فقیر بیجاره های آفتابه دزد است وگرنه دانه درشتهاکه پشتشان به کوه است هرگز در دام نمیافتند.
با تشکر از زحمات شما عزيزان در اين سايت خوب
وظیفه ملی
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک