اثبات وجود خدا
امتیاز دهید
نویسنده:
جان کلوور
امتیاز دهید
خدا موجود مادی و طبیعی نیست که بتوان آن را تحت مطالعه آزمایشگاه قرار دارد.بلکه او یک وجود روحی و معنوی است که قادر متعال و خالق کائنات است.
نیاز به بیان نیست که اغلب نظریه ها و حقایق علمی که بعضی ها در صحت آن شک ندارند هنوز به اثبات نرسیده از غالب آن نظریه ها در کاوش کارهای طبیعت بیش از حقایق مسلم می شود استفاده کرد. اگر شما وارد خانه تان شوید و ببینید که چیزهایی از خانه شما دزدیده شود در عین حال مردی را مشاهده می کنید که از در عقبی فرار می کند.نمی توانید حکم قطعی به دزد بودن او بدهید ولی شواهد ظاهری او را محکوم می کند.یک قاضی قبل از صدور حکم اهمیت دلایل و شواهد را مورد مطالعه قرار می دهد.
نیاز به بیان نیست که اغلب نظریه ها و حقایق علمی که بعضی ها در صحت آن شک ندارند هنوز به اثبات نرسیده از غالب آن نظریه ها در کاوش کارهای طبیعت بیش از حقایق مسلم می شود استفاده کرد. اگر شما وارد خانه تان شوید و ببینید که چیزهایی از خانه شما دزدیده شود در عین حال مردی را مشاهده می کنید که از در عقبی فرار می کند.نمی توانید حکم قطعی به دزد بودن او بدهید ولی شواهد ظاهری او را محکوم می کند.یک قاضی قبل از صدور حکم اهمیت دلایل و شواهد را مورد مطالعه قرار می دهد.
دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی اثبات وجود خدا
بی هیچ حجت و برهانش خیلی خنده دار و دیکتاتورانست بگذریم
---
این از اصول ناگریز حکومتهای الهی است
عمر هم بعد از تجاوز و نابودی تمدن ایران با انجام وظیفه دینیش آرامش داشت
آرامش چیه؟
ضمنا پوچی یعنی چی؟
اتفاقا پوچی یعنی اینکه نتونی بیشتر از محیط و ارثت فکر کنی،حرف از استثناها نزن بیش از 90درصد انسانها مذهب محیطشون رو حمل میکنند
زندگی هم به نظرم وقتی معنا داره که بتونی با تمام وجودت ارزش ها و پدیده ها رو معنی و تعبیر کنی و دوستشون داشته باشی
بابا جان جمله بسیار زیبایی بود نظیرش را بسیار کم شنیده بودم:x
اثبات وجود خدا برای ایمان اوردن ملحدین لازم است نه برای کسی که تمام عمرش را با خدا زندگی کرده و ایمان را در قلبش احساس می کند و در مشکلات با توکل به خدا سرافراز میشود.
در ضمن هستند کسانی که از پدر و مادر کافر متولد شده و در محیط بی دینی بزرگ میشوند ولی در سنین بالا به خدا ایمان میاورند و هستند کسانی که در محیط دینی بزرگ میشوند و از دین خارج میشوند. پس لطفا دینداری و خداپرستی را ارثی و کورکورانه فرض نکنید و به شعور و عقل دینداران احترام قائل باشید.
علت فقط در اختیار انسان است که به سمت خدا برود یا منکر شود.
چه خدا باشد چه نباشد ( که هست ) انسان دیندار ( واقعی ) در زندگی آرامش بیشتری دارد و به پوچی نمی رسد.
8-) 8-) 8-) 8-) 8-) 8-) 8-) 8-) 8-) 8-) 8-) 8-) 8-) 8-) 8-) 8-)
به همه دوستان توصیه میکنم کتاب "چهل قانون عشق" رو که در همین سایت آپلود شده بخونند ..
:)):)):))
جناب مهرپویا1370 ممنونم از توضیحاتی که دادید من هم تقریبا همه گفته های شما را قبول دارم . در ابتدای بحث ذیل کتاب فوق بنده هم دقیقا همین سوال را میخواستم مطرح کنم که نظم چیست ؟ چون در برهان نظم تعریف دقیق از نظم مهم است .
-------
موفق باشید
اسپارتا
اثبات وجود خداوند یک امر غیر ممکن است و کار به سفسطه کشیده خواهد شد.تقریبا تمام اثبات هایی که برای وجود خداوند می آورند همان برهان علیت یا برهان نظم است که با بیان های گوناگون عنوان می شوند اما در ماهیت آنان تفاوتی وجود ندارد.
مثلا یکی از متداول ترین و ملموس ترین برهان هایی که برای وجود خداوند ارائه می شود برهان علت و معلول هست.این برهان معمولا به این گونه مطرح می شود که"اگر خدا نیست پس ما از کجا به وجود آمدیم؟!" یا به بیانی دیگر مقدمه ی این برهان به این گونه هست که:"هر معلولی را علتی است" و سپس می گویند:"جهان هست" و این هست بودن نیاز به هستی بخش و علتی(طبق مقدمه) دارد.علت وجود جهان خداوند هست.اما نخستین ایرادی که بر این برهان وارد می شود این است که "خداوند را چه کسی به وجود آورده است؟" و دقیقا در اینجا هست که کار به سفسطه کشیده می شود.می گویند:"خداوند یعنی هستی" یا "خداوند نیاز به علت ندارد و علت العلل است".می گویم:نخست اینکه خودتان مقدمه ی خود را نقض کرده اید.یعنی کلیت این فرض که "هر معلولی علتی دارد" توسط خودتان نقض شد "چرا جهان به معنی هستی و امری مادی علت العلل نباشد؟".یعنی نمی شود در جایی که به اثبات(؟) شما کمک می کند فرضی را بدیهی انگاریم و در جای دیگر خود کلیت آن را نقض کنیم.
به علاوه پاسخ دیگری که به این برهان داده می شود که به نحوی در توضیحات بالا نهفته است و آن اینکه دلیلی وجود ندارد که چون حواس و یا به عبارت بهتر خرد ما به مساله ای عادت دارد و آن را بدیهی می داند پس حتما در جهان خارج هم چنین چیزی بدیهی باشد.برای نمونه در اینجا دلیلی وجود ندارد که چون چشم ما به این عادت کرده است که هر پدیده ای را دارای علت بداند پس حتما باید چنین چیزی برقرار باشد.
برهان های مهم دیگر (مگر برهان نظم و چند برهان بسیار ضعیف و خنک دیگر) همانند برهان وجوب و امکان یا برهان حرکت و... در اصل همین برهان هستند با بیانی دیگر...
اما در باب "برهان نظم" مقدمه ی خداباوران گرامی چنین است"جهان منظم است".و سپس این طور به ارائه ی دلیل می پردازند که می گویند هر نظمی نیاز به ناظمی دارد و از این دو مقدمه چنین نتیجه می گیرند که "ناظم جهان خداوند است"...این برهان به زعم بنده دو ایراد دارد.ایراد نخست به همان مقدمه وارد یکم است:از کجا می دانید جهان منظم است؟تعریف شما از نظم چیست؟چه هنگام می گویید امری منظم است و چه هنگام و به عبارت دیگر چه اتفاقی بیافتد می گویید نامنظم شده است؟نخست باید تعریف مشخصی از نظم ارائه شود تا تازه ما بتوانیم به بخش های دیگر برهان بپردازیم...اما ایراد دوم بر می گردد به همان نظریه ی تکامل تدریجی که آن گونه که دیدم برخی دوستان تلاش زیادی برای رد آن می کنند حال آنکه این نظریه نه تنها رد نشده است بلکه از زمان داروین بسیار نیرومندتر شده است.شما در نظر بگیرید این نظریه به حدی متقن و بدیهی شده است که حتی در کتاب های علوم تجربی دوره ی راهنمایی ایران هم چنین چیزی ذکر شده.
در پایان به اعتقاد من اگر کسی بدون پیش داوری و با کنار گذاشتن تصورات دوران کودکی که از خانواده و جامعه کسب شده و تبدیل به تابو شده است به بررسی اثبات های وجود خداوند بپردازد آن ها غیر منطقی خواهد یافت.
با سپاس...
این کافران اگر هم سقوط قطعه ای از آسمان را به چشم ببینند باز خواهند گفت : این پاره ابری متراکم است.(طور-44)
بله این کافران اینگونه اند. پس با آنها بحث نکنید که طبق آیات زیادی از قرآن خداوند مومنان را از همصحبتی با کافران نهی کرده است.
35-غافر:
آنان که در آیات خدا بی هیچ حجت و برهان به جدال و انکار بر میخیزند این کار سخت خداوند و اهل ایمان را به خشم و غضب می آورد.بله اینگونه خدا بر دل هر متکبر خودکامه ای مهر میزند.