رسته‌ها
دردسر حرفه من است
امتیاز دهید
5 / 4.1
با 39 رای
امتیاز دهید
5 / 4.1
با 39 رای
✔️ 4 داستان کارآگاهی با نامهای:
دردسر حرفه من است / انگشت اتهام / طلا ماهی / باد سرخ

از داستان دردسر حرفه من است:
آناهالسی زنی بود میانسال، با حدود 250 پوند وزن، چهره ای بزک کرده و در پیراهن مشکی دست دوز. چشمانش مانند تکمه های کفش مشکی براق و گونه هایش به اندازه پیه نرم و تقریبا به همان رنگ بود. پشت یک میز سیاه شیشه ای که شبیه آرامگاه ناپلئون بود، نشسته و سیگاری را با چوب سیگاری مشکی رنگی که دقیقا به درازای یک چتر بسته نبود، دود می کرد. گفت: "یک مرد لازم دارم."
او را زیر چشمی نگاه کردم و دیدم خاکستر سیگارش را روی سطح براق میز ریخت که در اثر جریان هوایی که از پنجره باز به داخل می آمد، دانه های خاکستر درهم پیچید و روی میز درغلتید...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
352
آپلود شده توسط:

کتاب‌های مرتبط

مسیر مرگ مرموز
مسیر مرگ مرموز
4.6 امتیاز
از 9 رای
راز خانه متروک
راز خانه متروک
4.5 امتیاز
از 4 رای
کوچه آخر
کوچه آخر
3 امتیاز
از 5 رای
گای منرینگ یا ستاره شناس
گای منرینگ یا ستاره شناس
3.9 امتیاز
از 11 رای
مگره و شاهدان خاموش
مگره و شاهدان خاموش
4.7 امتیاز
از 6 رای
باغ پروانه
باغ پروانه
4.4 امتیاز
از 7 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی دردسر حرفه من است

تعداد دیدگاه‌ها:
11
دردسر حرفه من است
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک