ایبیش
نویسنده:
سلیمان ولی اف
مترجم:
ابراهیم دارابی
امتیاز دهید
سرآغاز داستان:
بچه ها شما قصبه ما را ديده بوديد؟ قصبه ما در شبه جزیره آبشوران روی تپه نسبتا کوچکی واقع شده بود. ابتدا در آنجا دهی قرار داشت که اطراف آن پر از باغهای انگور بود. بعدا ملاکین بزرگ زمین ها را از دست دهقانها درآوردند و در آنجا به اکتشاف و استخراج نفت مشغول شدند. کم کم انجیرهای زرد و شیرین این باغها فراموش شد و در عوض دود چراغهایی که با نفت سیاه می سوختند، همه جای ده را فراگرفت و سیاه کرد...
بیشتر
بچه ها شما قصبه ما را ديده بوديد؟ قصبه ما در شبه جزیره آبشوران روی تپه نسبتا کوچکی واقع شده بود. ابتدا در آنجا دهی قرار داشت که اطراف آن پر از باغهای انگور بود. بعدا ملاکین بزرگ زمین ها را از دست دهقانها درآوردند و در آنجا به اکتشاف و استخراج نفت مشغول شدند. کم کم انجیرهای زرد و شیرین این باغها فراموش شد و در عوض دود چراغهایی که با نفت سیاه می سوختند، همه جای ده را فراگرفت و سیاه کرد...
آپلود شده توسط:
miran2009
1390/09/06
دیدگاههای کتاب الکترونیکی ایبیش
اسکن جدیدی از کتاب جایگزین شد.