آمریکایی که من کشف کردم
نویسنده:
ولادیمیر مایاکوفسکی
مترجم:
وازریک درساهاکیان
امتیاز دهید
سفرنامه ولادیمیر مایاکوفسکی، در سال ۱۳۶۳ برای اولین و آخرین بار توسط نشر نقره به زبان فارسی چاپخش شد و اینک نایاب است. وازریک درساهاکیان کتاب را از زبان ارمنی به فارسی برگردانده و بخش هایی از آن اولین بار در سال ۱۳۵۸ در جنگ نوین به همراه طرح هایی از احمد سخاورز شده است.
از پشت جلد کتاب:
"باید به دانش طنز مسلح شد. من یقین دارم که در آینده طنز را نیز چون حساب و هندسه به یکسان در مدرسه ها خواهند آموخت. روزی خواهد رسید که بی تردید "مدرسه عالی خنده" تاسیس خواهد شد. "
"کار اصلی من ناسزاگویی است، و استهزای آنچه که به نظر من نادرست است، و باید بر ضد ان بپا خاست. "
"معمولاً نویسنده ها به خارج می روند تا حیران شوند، اما من می روم تا حیران کنم."
"سال ۱۹۲۵...عازم سفر دور دنیا می شوم...نتیجه این مسافرت کتابی بود با نثر روزنامه یی به نام «آمریکایی که من کشف کردم»."
"ممکن است ایالات متحده به آخرین حامی مسلح تقدیر تلخ بورژوازی تبدیل شود. آن وقت، تاریخ خواهد توانست رمان خوبی به سبک "ولز" بنویسد: «جنگ دو دنیا»."
بیشتر
از پشت جلد کتاب:
"باید به دانش طنز مسلح شد. من یقین دارم که در آینده طنز را نیز چون حساب و هندسه به یکسان در مدرسه ها خواهند آموخت. روزی خواهد رسید که بی تردید "مدرسه عالی خنده" تاسیس خواهد شد. "
"کار اصلی من ناسزاگویی است، و استهزای آنچه که به نظر من نادرست است، و باید بر ضد ان بپا خاست. "
"معمولاً نویسنده ها به خارج می روند تا حیران شوند، اما من می روم تا حیران کنم."
"سال ۱۹۲۵...عازم سفر دور دنیا می شوم...نتیجه این مسافرت کتابی بود با نثر روزنامه یی به نام «آمریکایی که من کشف کردم»."
"ممکن است ایالات متحده به آخرین حامی مسلح تقدیر تلخ بورژوازی تبدیل شود. آن وقت، تاریخ خواهد توانست رمان خوبی به سبک "ولز" بنویسد: «جنگ دو دنیا»."
آپلود شده توسط:
amirezati
1390/08/18
دیدگاههای کتاب الکترونیکی آمریکایی که من کشف کردم
مدت ها بود که به دنبال این کتاب می گشتم . بخاطر انتشار این کتاب بی نهایت از شما ممنونم.
ممنون از جواب شما.
تا آنجایی که من اطلاع دارم رمان «هزارپیشه» نوشته چارلز بوکوفسکی را وازریک درساهاکیان از زبان انگلیسی ترجمه کرده و ویرایش آن را سعید کمالی دهقان انجام داده است و دو ناشر آن را در سوئد مشترکاً چاپ و پخش کرده اند: «کتاب ارزان» [استکهلم] و «خانه هنر و ادبیات» [گوتنبرگ] (آنهم در 500 نسخه).
چونکه تهیه نسخه چاپی آن برای ما خوانندگان داخلی امکان پذیر نبود، لذا در مورد نسخه الکترونیکی (اسکن شده) آن پرسیدم.
خود ایشان (وازریک درساهاکیان) در نامه ای که برای خانم لیندا بوکوفسکی، بیوه ی مرحوم بوکوفسکی فرستاند گفتند: «من چند نسخه از این کتاب را برای دوستانم به ایران فرستادهام و امیدوارم که همین نسخههای معدود دست به دست بگردد و علاقهمندان بتوانند آن را بخوانند. حتی اگر هم عدهای بخواهند به صورت زیرزمینی (که ما به آن میگوییم "کتابهای جلد سفید") در بیاورند، چه باک. من فکر میکنم اگر چارلز بوکوفسکی هنوز در قید حیات بود، از این امر خیلی هم خوشحال میشد.»
لینک متن کامل نامه:
http://zamaaneh.com/literature/2008/08/post_497.html
رمان هزارپیشه چند سال قبل چاپ شد و هم اکنون در آستانه تجدید چاپ است(تاریخ سینما، اریک رد نیز همین طور). بنابراین انتشار نسخه الکترونیکی آنها موضوعیتی ندارد. کتاب هایی که حقوق بازنشر اینترنتی آنها در اختیار من است، عبارتند از:
رعد دور دست، زندگی و فیلم های ساتیاجیت رای
پژوهش هایی در سینمای مستند
خبرچین(رمان) لیام اُفلاهرتی
مگس ها(رمان) ماریانو آزوئلا
تریلوژی جنگ(فیلمنامه رم شهر بی دفاع، پائیزا، آلمان سال سفر) روبرتو روسلینی
زاپاتا، ایدئولوژی دهقان انقلابی، رابرت میلن
ستمبران و ستمگران و ده مقالۀ دیگر، آنتونیو گرامشی
جنگ و انقلاب، و. ای. لنین
منتقدان یهودی صهیونیسم، موشه منوهین
آیا رمان هزارپیشه بوکوفسکی ترجمه وازریک درساهاکیان نیز جزو این آثار هست یا نه؟