تنفس
✔️ مرد میانسالی به یکباره از زندگی روزمرهاش خسته شده و برای تنفس هوایی تازه، یاد ایام کودکی میکند. سیر زندگی مرد از کودکی تا بزرگسالی از زبان خودش و تصمیمی که میگیرد و ادامه ماجرا، انسان را به گذشتهای که ساده از کنارش رد شده ولی ته ذهنش هنوز وجود دارد، میبرد.
جورج اورول (George Orwell) در این اثر نیز همانند بسیاری از آثار دیگرش به مسائل اجتماعی جامعه در قالب رمان میپردازد. او خواننده را با خودش به سالها قبل برده و در ستایش آن روزگاران سخن میراند، سخنانی بر علیه تکنولوژی که انسان درگیر روزمرگی را وارد آرامشی نوستالژیک میکند، آرامشی پیش از دنیای مدرن امروز و فرهنگ متریالیسم و تجملگرایانهاش. «اورول» با اظهار تأسف برای نابودی ذات و طبیعت زندگی انسان دیروز، برای آیندهٔ دنیا ابراز نگرانی میکند.
در بخشی از کتاب می خوانیم:
حرفهای چرند زیادی دربارهٔ رنج آدمهای زحمتکش گفته شده است. من شخصاً برای زحمتکشها متأسف نیستم؛ آیا، کارگری را میشناسید که به شراب سفید فکر کند؟ زحمتکش، جسماً رنج میکشد، اما وقتی که کار نمیکند، آزاد است. ولی در هر کدام از این جعبههای کوچک گچی، بدبخت تحقیرشدهای وجود دارد که فقط زمانی احساس آزادی میکند که خواب است و در رؤیا میبیند که کارفرما در ته یک چاه و زیر زغالسنگ مدفون کرده است. به خودم گفتم مشکل اصلی آدمهایی مثل ما اینست که خیال میکنیم چیزی برای از دست دادن، داریم. مثلاً نه دهم مردم، «السمر» فکر میکنند که مالک خانههایی هستند که در آن زندگی میکنند. «السمر» و یک چهارم اطراف آن تا خیابان » های» جزیی از یک کلاهبرداری بزرگ به نام «هسپرایدز استیت» است که به «انجمن اعتبار ساختمان» تعلق دارد. انجمنهای ساختمانی، احتمالاً زرنگترین کلاهبردار قرن هستند. شغل خود من؛ بیمهگری، خود نوعی کلاهبرداریست، اما یک کلاهبرداری آشکار است. ولی لطف کلاهبرداری انجمنهای ساختمانی در اینست که قربانیان آنها، تصور میکنند که انجمن به آنها محبت میکند. آنها ایشان را تازیانه میزنند و مردم، دست آنها را میلیسند.
این کتاب با نامهای گریز و هوای تازه نیز ترجمه شده است.
بیشتر
جورج اورول (George Orwell) در این اثر نیز همانند بسیاری از آثار دیگرش به مسائل اجتماعی جامعه در قالب رمان میپردازد. او خواننده را با خودش به سالها قبل برده و در ستایش آن روزگاران سخن میراند، سخنانی بر علیه تکنولوژی که انسان درگیر روزمرگی را وارد آرامشی نوستالژیک میکند، آرامشی پیش از دنیای مدرن امروز و فرهنگ متریالیسم و تجملگرایانهاش. «اورول» با اظهار تأسف برای نابودی ذات و طبیعت زندگی انسان دیروز، برای آیندهٔ دنیا ابراز نگرانی میکند.
در بخشی از کتاب می خوانیم:
حرفهای چرند زیادی دربارهٔ رنج آدمهای زحمتکش گفته شده است. من شخصاً برای زحمتکشها متأسف نیستم؛ آیا، کارگری را میشناسید که به شراب سفید فکر کند؟ زحمتکش، جسماً رنج میکشد، اما وقتی که کار نمیکند، آزاد است. ولی در هر کدام از این جعبههای کوچک گچی، بدبخت تحقیرشدهای وجود دارد که فقط زمانی احساس آزادی میکند که خواب است و در رؤیا میبیند که کارفرما در ته یک چاه و زیر زغالسنگ مدفون کرده است. به خودم گفتم مشکل اصلی آدمهایی مثل ما اینست که خیال میکنیم چیزی برای از دست دادن، داریم. مثلاً نه دهم مردم، «السمر» فکر میکنند که مالک خانههایی هستند که در آن زندگی میکنند. «السمر» و یک چهارم اطراف آن تا خیابان » های» جزیی از یک کلاهبرداری بزرگ به نام «هسپرایدز استیت» است که به «انجمن اعتبار ساختمان» تعلق دارد. انجمنهای ساختمانی، احتمالاً زرنگترین کلاهبردار قرن هستند. شغل خود من؛ بیمهگری، خود نوعی کلاهبرداریست، اما یک کلاهبرداری آشکار است. ولی لطف کلاهبرداری انجمنهای ساختمانی در اینست که قربانیان آنها، تصور میکنند که انجمن به آنها محبت میکند. آنها ایشان را تازیانه میزنند و مردم، دست آنها را میلیسند.
این کتاب با نامهای گریز و هوای تازه نیز ترجمه شده است.
تگ:
رمان خارجی
آپلود شده توسط:
soli67
1388/05/26
دیدگاههای کتاب الکترونیکی تنفس