دکتر کنوک
نمایشنامه دکتر کنوک ما را به جهانی پرتاب میکند که تزویر و طمع از اصول پذیرفته شده آن است. آدمی در دستان دکتر کنوک، که نماد دست نامرئی و بازیگر پشت پرده است، بدل به موجود ساده لوحی میشود که می توان او را با خنده ها و لبخندها به دنیایی خیالی و پر اوهام کشاند و خلع سلاحش کرد و همچون ابزاری به کارش گرفت. زود باوری آدمی شاکله نمایشنامه است و نویسنده با چیره دستی نشان میدهد که چگونه فریب مردم به خود کامگی فردی منتهی می شود که از رهگذر آن به راحتی میتوان متحدان و ریزه خوارانی برای خود دست و پا کرد و فریب خوردگان را در جهل مطلق سرمست گرداند. این کار همانا رام کردن ساده لوحان است به دست نیرنگبازان.
خلاصهی ماجرا از این قراراست، که در یک بخش کوچک به نام سن موریس طبیب سالخورده و جا افتادهیی مشغول به کار است به نام دکتر پارپاله، طبیبی جوان و تازه نفس و جاه طلب به نام دکتر کنوک، مطب ایشان را به مدت یک سالی اجاره میکند و قرار میشود حقالاجاره را سه ماه به سه ماه به دکتر پارپاله بپردازد. دکتر پارپاله طبیبی بوده مردم دار، قانع و کم و بیش بیحال، که متناسب با حال مردم اکثراً هم به صورت نسیه کار میکرده، حتی مردم ویزیت سالانهشان را در روز سن میشل که مناسبتی مذهبی بوده، میپرداختهاند، به هر تقدیر امور درمانی مردم را بدون مشکل عمدهیی اداره میکرده است. دکتر کنوک نمونهیی است از هزارانی که در گوشه و کنار جهان به خالی کردن جیب مردم مشغولاند...
بیشتر
خلاصهی ماجرا از این قراراست، که در یک بخش کوچک به نام سن موریس طبیب سالخورده و جا افتادهیی مشغول به کار است به نام دکتر پارپاله، طبیبی جوان و تازه نفس و جاه طلب به نام دکتر کنوک، مطب ایشان را به مدت یک سالی اجاره میکند و قرار میشود حقالاجاره را سه ماه به سه ماه به دکتر پارپاله بپردازد. دکتر پارپاله طبیبی بوده مردم دار، قانع و کم و بیش بیحال، که متناسب با حال مردم اکثراً هم به صورت نسیه کار میکرده، حتی مردم ویزیت سالانهشان را در روز سن میشل که مناسبتی مذهبی بوده، میپرداختهاند، به هر تقدیر امور درمانی مردم را بدون مشکل عمدهیی اداره میکرده است. دکتر کنوک نمونهیی است از هزارانی که در گوشه و کنار جهان به خالی کردن جیب مردم مشغولاند...
دیدگاههای کتاب الکترونیکی دکتر کنوک
ضمن احترام به دوست عزیزی که در مورد کتاب توضیح نوشتن و تشکر از توضیح ایشان باید عرض کنم :
با خواندن توضیحات ایشان به شک افتادم و با مراجعه به لینکی که لطف کرده ن متوجه شدم واژه ای که مورد نظر ایشون بوده ( اونانیمیسم ) بوده نه (اونانیسم).(ناگفته نگذارم که اولین بار از طریق همین نشانی و به لطف همین دوست با اصطلاح اونانیمیسم آشنا شدم)
(اونانیسم) اسمی است که روانشناس ها برای مردان معتاد به (self abuse) به کار می برند و اگر اشتباه نکنم از اسم (اونان) گرفته شده که از شخصیت های کتاب مقدس بوده و چون مجبور بوده مطابق رسوم بعد از مرگ برادرش با همسر برادرش ازدواج کند ....
از دوستان کتابناکی عزیز اگر کسی کتاب (دزد در جنگل نیست)نوشته آسترید لیندگرن را دارند ، محبت نموده این کتاب را برای دانلود بگذارند .
با سپاس از دوستان.
فکر کنم لازمه که بگم لویى فاریگول معروف به ژول رومن پایه گذار مکتب ادبی اونانیسم هستش. نظریه ای مبتنی بر اینکه برای نگاه کردن به فرد باید اجتماعی را که در آن قرار گرفته مورد توجه قرار داد.
در نظر ژول رومن وحدت و یکپارچگی در شهرهای بزرگ است که شعور و ادراک فرد را با چرخهای خود به حرکت در می آورد و به دلخواه خود برای آن قالبی معین می سازد. به عقیده رومَنْ به بشر نباید به طور جداگانه و انفرادی نگریست، بلکه فرد در هر دوره در جمع مستهلک و حل میشود. پس باید به جای تحلیل روح فردی، روح جامعه را به طور کلی مورد تجزیه و تحلیل قرار داد.
در مورد اونانیسم به سایت زیر مراجعه فرمائید:
http://saagharesokoot.blogfa.com/post-25.aspx
در مورد کتاب دکتر کنوک و یا «دکتر کنوک یا پیروزی علم پزشکی» به سایت زیر مراجعه کنید:
http://mesbahifar.blogfa.com/post-11.aspx