شبح منهتن

شبح منهتن نوشته‌ی فردریک فورسایت، نویسنده‌ی بریتانیایی و خالق رمان‌های هیجان‌انگیز، در سال ۱۹۹۹ منتشر شد. این کتاب برخلاف آثار جاسوسی و سیاسیِ مشهور فورسایت، ادامه‌ای متفاوت، دراماتیک و ادبی بر رمان کلاسیک «شبح اپرای پاریس» اثر گاستون لرو است؛ ادامه‌ای که داستان شبح اپرا را از پاریس قرن نوزدهم به نیویورک قرن بیستم منتقل می‌کند، اما همچنان بر محور عشق، اندوه و جست‌وجوی هویت می‌چرخد.
داستان از آن‌جایی آغاز می‌شود که «شبح اپرا» پس از فرار از پاریس، در نیویورک ساکن شده و با استعداد، نبوغ و ثروت مرموز خود، صاحب بزرگ‌ترین خانه‌ی اپرای شهر می‌شود. اما قلب او هنوز درگیر عشق از‌دست‌رفته‌اش، «کریستین دائه»، خواننده‌ی مشهور فرانسوی است. او نمی‌داند که حاصل آن رابطه پنهانی، پسری به نام پیر است. پسری که گمان می‌کند فرزند شوهر رسمی کریستین، یعنی رائول، است.
با ورود کریستین و خانواده‌اش به نیویورک برای اجرای برنامه در اپرای تحت تملک شبح، زخم‌های قدیمی دوباره سر باز می‌کنند. ملاقات دوباره آن‌ها، رازی که سال‌ها پنهان مانده، و تلاش‌های شبح برای نزدیکی به پسرش، همگی داستان را به سوی پایانی تراژیک، احساسی و نفس‌گیر می‌برند.
فورسایت با استفاده از چند راوی متفاوت (از جمله خبرنگار، کشیش، پیشخدمت و خود شبح)، لایه‌های مختلف داستان را باز می‌کند و چهره‌ای انسانی‌تر، دردناک‌تر و واقعی‌تر از شخصیت افسانه‌ای شبح اپرا به ما نشان می‌دهد. شبح منهتن داستانی‌ست درباره‌ی عشق پنهان، هویت گمشده، پدری نادیده، و انسان‌بودن در دل تاریکی‌ها.