رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر در این باره اطلاعاتی دارید یا در مورد این اثر محق هستید، با ما تماس بگیرید.

چنین گفت زرتشت

چنین گفت زرتشت
امتیاز دهید
5 / 4.7
با 3601 رای
نویسنده:
مترجم:
رحیم غلامی
امتیاز دهید
5 / 4.7
با 3601 رای
ترجمه دیگر

چنین گفت زرتشت ، کتابی برای همه و هیچ‌کس اثری فلسفی و شاعرانه از فریدریش نیچه (۱۸۴۴-۱۹۰۰)، فیلسوف آلمانی، که طی سالهای ۱۸۸۳ تا ۱۸۸۵ نوشته شد. این اثر مهمترین اثر نیچه است که در آن نظریاتی چون، «ابرمرد» و «بازگشت جاودانی» کامل‌ترین صورت و مثبت‌ترین معنی خود را پیدا می‌کند. این کتاب حالت داستان‌گونه دارد و قهرمان اصلی آن شخصی به نام «زرتشت» است. نیچه در این کتاب عقاید خود را از زبان این شخصیت بیان داشته‌است. نیچه از بیست و چهار سالگی (یعنی درسال ۱۸۶۹تا۱۸۷۹ بمدت ده سال) به استادی کرسی واژه شناسی Philology کلاسیک در دانشگاه بازل و به عنوان آموزگار زبان یونانی در دبیرستان منصوب می‌شود. در ۲۳ مارس مدرک دکتری را بدون امتحان از جانب دانشگاه لایپزیگ دریافت می‌کند. او هوادار فلسفهٔ آرتور شوپنهاور فیلسوف شهیر آلمانی بود. برتراند راسل در «تاریخ فلسفه غرب» در مورد نیچه می‌گوید: «ابرمرد نیچه شباهت بسیاری به زیگفرید (پهلوان افسانه‌ای آلمان) دارد فقط با این تفاوت که او زبان یونانی هم می‌داند!»
فریدریش نیچه پس از سالها آمیختن با دنیای فلسفه و بحث و جدال، ده سال پایان عمرش را در جنون به سرد برد و در زمانی که آثارش با موفقیتی بزرگ روبه رو شده بودند او آنقدر از سلامت ذهنی بهره نداشت تا آن را به چشم خود ببیند. سرانجام در سال ۱۸۸۹ به دلیل ضعف سلامت و سردردهای شدیدش مجبور به استعفا از دانشگاه و رها کردن کرسی استادی شد و بالاخره در ۲۵ اوت سال ۱۹۰۰ در وایمار و پس از تحمل یکدورهٔ طولانی بیماری براثر سکته مغزی درگذشت.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
soli67
soli67
1388/05/12

کتاب‌های مرتبط

سفر جادو
سفر جادو
4.2 امتیاز
از 197 رای
لبه تیغ
لبه تیغ
4.3 امتیاز
از 9 رای
آفرینش
آفرینش
4.4 امتیاز
از 12 رای
Notes from the Underground
Notes from the Underground
4.9 امتیاز
از 8 رای
افسانه سیزیف
افسانه سیزیف
4.5 امتیاز
از 1049 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی چنین گفت زرتشت

تعداد دیدگاه‌ها:
374
مفید و خسته کننده... چه تعبیر رومانتیکی!
البته منظورم همین یک کتابش نیست. باز مغلطه نکنید دارم مجموع تعالیم فراوان فراوان فراوان او را میگویم که دیگر مرد برتر را در آنها خوب به تصویر کشیده! برداشت شما از مرد برتر یک راه برای زیستن است این برداشتی است که شما دارید و نمیتواند باعث شود که ما استدلال کنیم تعالیم نیچه جنبه اجتماعی و سیاسی ندارد! و ما فقط مجازیم این تعالیم را پاک و پاکیزه و به دور از هرگونه سوء تفاهم و آن هم ((فقط )) به عنوان سیر و سلوک ((شخصی)) تفسیر کنیم....!! نه عزیز من اینطور نیست. تبلور بعضی عقاید خشن و جنون آمیز نیچه رسما در رفتار و پندار سردسته نازیها هیتلر نمود داشته است و شما نمیتوانید بگویید نیچه تبرئه است! و هیتلر غلط کرده که چنین برداشتهایی از این جملات لطیف و تعالیم پاک کرده!! بروید لابه لای حرفهای نیچه را بخوانید - مثلا در همین کتابهایی که رفرنس دادم - تا ببینید چه افکار تحریک کننده و خشنی را بیان کرده... وقتی آنها را خوب خواندید حالا باز بگویید نیچه همه حرفهایش خوب بوده!! و گناهی نداشته که هیتلر این پیامها را از او استنباط کرده است!!!! نیچه بعضی حرفهایش خوی بوده اما نه تمام حرفهایش. در ضمن او حتی اولین کسی هم نیست که Atheism را عنوان کرده. بلکه یک شخصیت برجسته در این نظام فکری است نه بانی و پایه گذار آن. چه بسا کسانی جمله معروف او را در مورد خدا اولین جمله مهم در تبیین این فلسفه (Atheism) میدانند؛ چون معلومات تاریخیشان کافی نیست.
لوکریتوس شاعر روم باستان که تحث تاثیر اندیشه های ماتریالیستی و لذت گرایانه فلاسفه یونانی ( به ترتیب دموکریتوس و اپیکور ) بوده از پایه گذاران اصلی Atheism است و نیچه هم که philologist بوده و متون تاریخی و همینطور یونانی را میخوانده مسلماً این آراء را از نظر گذرانده و باید گفت اگر نیچه در قرن 19 یعنی حدود 200 سال پیش به این موضوع به عنوان دستاورد فلسفی رسیده است بدون شک و بدون بحث خیام در قرن 11 و 12 میلادی یعنی 1000 سال پیش این فلسفه را در رباعیاتش انعکاس داده.
و همانطور که گفتم لوکریتوس شاعر روم باستان خودش حدوداً یک قرن قبل از میلاد مسیح به این موضوعات اشارات مستقیم، صریح و علنی داشته است.
و خنده دارتر اینکه طفره میروید و میگویید واژه اوبرمن را نباید به عنوان ابرمرد یا سوپرمن ترجمه کرد!!!!!!!! من در گزاره قبلی به تفصیل راجع به مفهوم ابرمرد نوشتم شما بر سر لفظ و معادل لفظی بحث میکنید! چرا برای فرار از حقیقت موضوع دوست دارید همه چیز را پیچیده تر و مرموزتر از آنچه هست نشان دهید و بعد بگویید کسی را به قله های رفیع ذهن نیچه راهی نیست! زبان آلمانی از پدران زبان انگلیسی است و اوبر (uber) دقیقا از نظر علم ریشه شناسی لغت همان شکل اولیه super در زبان انگلیسی است و پدر این واژه است. من مفهوم تولید ابرمرد را به عنوان (( دانه )) با به خدمت گرفتن عوام الناس به عنوان (( کود و فضله )) و (( گله گوسفند )) از دیدگاه جنون آمیز نیچه شرح دادم آنوقت شما با دعوا بر سر لفظ از مفهوم فاصله میگیرید و موضوع را خواسته یا ناخواسته با مغلطه از مفهوم به لفظ شیفت میکنید! این عین مقدمه دایره المعارف انکارتا 2010 برای حل سوء تفاهم لفظی و معنایی شما:
One of the most controversial works of 19th-century philosophy, Thus Spake Zarathustra (1883-1885) articulated German philosopher Friedrich Nietzsche’s theory of the Übermensch, a term translated as “Superman” or “Overman.” The Superman was an individual who overcame what Nietzsche termed the “slave morality” of traditional values, and lived according to his own morality.
Microsoft ® Encarta ® 2009. © 1993-2008 Microsoft Corporation. All rights reserved.
پس دیدید که اینها مترادف هستند و ذکر این نکته خالی از لطف نیست که در یک تعریف کلی نیچه ابرمرد را کسی میداند که بر بردگی اخلاقی سنتی ( و طبعاً دینی) غلبه کرده باشد و بر اساس ارزشهای اخلاقی خودش زندگی کند. خودش نه چیز دیگری. فارغ از اینکه انسانهای خوب و بی آزار هم میتوانند بر حسب ارزشهای خودشان زندگی کنند و به دیگران آزاری نرسانند. انسانهای جنایتکاری هم در تاریخ بوده اند که بر حسب ارزشهای اخلاقی خودشان زیسته اند و نه تنها دیگر احزاب سیاسی را به خاک و خون کشیده اند تا بی رقیب و یکه تاز باشند. و نه تنها مردم را به عنوان گله تنبیه و تصفیه کرده اند و به خدمت مرد برتر گرفته اند. بلکه حتی خودشان را هم در راه هدفشان از داخل سازمان و به صورت درون-سازمانی تصفیه کرده اند و به قول شما به فکر چیرگی بر خویش بوده اند! و هم اینکه دست آخر خودشان را به دست خویش کشته اند و در راه آرمان خود فدا و فنا کرده اند. چه بسیار از ماموران نازی که وقتی مجبور به تسلیم شدند خودشان را به دست خود با شلیک فنا و فدا کرده اند نمونه بارز و نهایی اش هم خود هیتلر که خودکشی کرد.
باز نگویید که من به یک جمله اکتفا کرده ام من ده ها مثال زدم و بحثم بر سر یک تعریف و دو تعریفی نیست که شما بخواهید آنرا عارفانه به عنوان یک راه و مرام و مسلک رفتاری برای خودتان تعریف کنید!!! مرد برتر یک موجود نیست! یک راه برای زیستن است... این برداشت شماست. که شاعرانه و قشنگ است. و شما دارید قضیه را فردی نگاه میکنید!
اما تعبیر دیگر از مجموع تعالیم نیچه این است که او بیش از آنکه به جنبه فردی و شخصی نظر داشته باشد بیشتر از تغییر دادن نظام ((اجتماعی )) و اصلاحات بزرگ شعور و خرد ((جمعی )) صحبت میکند... و نازیهای آلمانی به همین تعبیر از این تئوریسین آلمانی الهام گرفته اند..
5- و اما زن از دیدگاه نیچه:
مثلاً می‌گوید: «زن را ژرف می‌انگارند. چرا؟ برای آن که هرگز به درون او نمی‌توان دست یافت. اما واقعیت آن است که زن حتی سطحی هم نیست!!!! ».
غروب بتها، فریدریش نیچه، ترجمه داریوش آشوری. قطعه 27
و یا می‌گوید مرد را برای جنگیدن باید پرورد و زن را برای دوباره نیرو گرفتن جنگ آوران!!!!! جنگ‌آور میوه بسیار شیرین دوست نمی‌دارد، از این رو دوستدار زن است. نگاه وی به زن یک نگاه ابزاری است و نه موجودی در راستای تکامل: «همه چیز زن معماست و همه چیزش را، یک راه گشودن است که نامش آبستنی است و یا می‌گوید: به سراغ زن می‌روی؟ تازیانه را فراموش مکن»چنین گفت زرتشت، فریدریش نیچه، ترجمه داریوش آشوری.
دوست عزیز چرا به من تهمت میزنید که مثل راننده های کامیون به یک جمله در مورد زنان چسبیده ام!
من اینهمه توضیحات مختلف در مورد جنبه های مختلف اندیشه او دادم شما همین یکی را دیده اید!! یا میخواهید مغلطه کنید! بعد هم برای این جمله که از منظر عقل و اخلاق جای دفاع ندارد شما چرا اینقدر خودتان را خسته میکنید! ( به سراغ زن که می روید، تازیانه را فراموش نکنید.)
بعد من کی گفتم نیچه زنباره بوده است!! آخر چرا همینطوری می برید و می دوزید! گفتم تا پایان عمر مشکل عاطفی داشته و یکبار هم دوست داشت با زنی ازدواج کند که از آن جواب رد شنیده و حالا کاری ندارم این آقا که زن را کوبیده و درحد ریکاوری مرد و زایمان صرف مقامش رو پایین آورده اهل سر زدن به فاحشه خانه هم بوده (البته ناشناس) و این یعنی زن ستیز بوده اما زن گریز نبوده! بعد هم چون دل خوشی از زنها نداشته آنها را میکوبد.. اصولاً او از دیدگاه فلسفه منفی بینانه استاد فکری اش شوپنهاور به همه چیز مینگرد.
یکی از شکلهای مهم مغالطه و به قول خودمانی مغلطه کردن این است که یک جمله که نادرستی آن مبرهن است از کسی نقل کنیم و بعد نتیجه بگیریم از این به بعد همه حرفهای این انسان غلط است. روی دیگر سکه این است که یک یا چند جمله که منطقی و دلنشین است نقل کنیم و بعد نتیجه بگیریم از این به بعد دیگر هر چه فلان اندیشمند گفته درست است. از این که آواتار شما عکس نیچه است معلوم میشود طرفدار او هستید. اما امیدوارم این طرفداری شما را به حالت دوم که مساوی با تعصب است نکشاند.. دوست من به چند نکته توجه کن: 1- میگویی زرتشت کسی بود که میخواست از ارزشهای زمانه فراتر برود و نیچه به همین منظور او را نماد خود قرار داده. اما باید گفت این ویژگی تمام مشاهیر اندیشمند است که قصد ایجاد ترقی و جهش را در فرهنگ و ارزشهای نظام فکری مخاطبان خود دارند وگرنه تکرار طوطی وار ارزشهای قبلی آنها را به جمع مشاهیر در نمی آورد. پس این استدلال برای ایجاد مشابهت میان زرتشت و نیچه کاملا نسبی است. و اگر منصفانه بنگریم این دو با هم تضاد هم دارند چرا که زرتشت شارح خداباوری (Theism) است و نیچه شارح بیخدایی یا انکار خدا (Atheism) و اگر به دایره المعارفهای خارجی مراجعه شود این اثر را در زیرمجموعۀ بحث ((بیخدایی)) معرفی میکنند. پس به بیانی این عنوان بیشتر یک طعنه متناقض نما و طنزآمیز است که نیچه در انتخاب عنوان کتاب برگزیده! مثل اینکه من بخواهم این پیام را به مخاطبانم برسانم که چیزی به نام پدر آسمانی و یا روح القدس در کار نیست ( کاری به صحت و سقم این گزاره ندارم ) بعد اسم کتابم را بگذارم (( چنین گفت مسیح ... ! )) یعنی نقض محتوای کلی پیام او با به کاربردن نام او در نقل قول های شخصی خودم!
2- نیچه همچنین اعتقاد داشت که ارزش‌ها ذاتاً بی‌اعتبار می‌باشند؛ و میگوید پیداست که هیچ چیز در ذات خود دارای ارزش نمی‌باشد و ارزش‌ها همگی مقولاتی نسبی می‌باشند. انسانها بی‌وجود ارزشها نمی‌توانند، زندگی کنند و از طرفی نمی‌توانند به ارزش‌هایی که می‌دانند ساخته و پرداخته خرد بشری است، با تمام وجود دل ببندند؛ لذا تنها راه جایگزین از این حصر و ناامیدی خفت‌بار، زیستن بدون ارزش‌هاست!
نیچه، هایدگرو، گذار به پسا مدرنیته، گرگوری امیث، ترجمه احمدیان
3-وی خود را اخلاق ستیز معرفی می‌کند و ارزش گزاره‌های اخلاقی را زیر سؤال می‌برد. و میگوید «کلی‌ترین فرمول در بنیاد هر دین و اخلاق این است که چنین و چنان کن و چنان مکن، تا سعادتمند گردی و گرنه خود دانی. و اساس هر اخلاقی و هر دینی همین دستور است. من این را گناه نخستین عقل می‌نامم. نیچه برخلاف بسیاری از روانشناسان، خود پرستی را حق دانسته و شفقت را ضعف نفس و عیب میداند.
غروب بتها، فریدریش نیچه، ترجمه داریوش آشوری. بخش 4، خطای بزرگ، قطعه 2
4- و شما که انتقاد میکنی نازیهای هیتلر به اندیشه های نیچه کاری نداشته اند منصفانه تر به این گزاره توجه کن و خودت را به کوچه علی چپ نزن؛
نیچه می‌نویسد: این سخن باطل است که مردم و قبایل در حقوق یکسان‌اند. این عقیده با پیشرفت بشر منافات دارد. مردم باید دو دسته باشند؛ یکی زبردستان و خواجگان و گروه دیگر زیردستان و بندگان. اصالت و شرف متعلق به زبردستان است و آنها غایت وجودند و زیردستان آلت و وسیله اجرای اغراض ایشان. رأفت و علم و عفو و .... را باید کنار گذاشت و از این راه می‌توان از بردگی و بندگی‌ رها شد و این آغاز خواجگی و رهایی از بندگی است.»
سیر حکمت در اروپا، محمدعلی فروغی
تقريبا هر چيزي كه وجود دارد در معرض تاويل است؛ زندگي خود چيزي نيست جز ستيزه و جدال ارزش ها و مبارزه براي تاويل انديشه ها و آرمان ها . فردريش نيچه
به نظر می رسد برخی، از نیچه چیزی جز آن کلام معروفش درباره زنها که از فرط اشتهار عده ای آن را پشت کامیون ها و وانت هایشان می نویسند ندیده اند و ملاک قضاوتشان در خصوص این ابر مرد همین چار کلمه دیداری و شنیداری است و نه مطالعات همه سو نگر و وقتی می خواهند بگویند که مثلاً فلان کس حرفی برای گفتن ندارد میگویند فلانی خانم باز است!!
کسانی که قضاوتی سطحی در مورد نیچه دارند گاه اورا نیهیلیست و گاه نژاد پرست (و گاه متاسفانه از سر ... زن باره) معرفی می کنند و این به نظر از کمبود منابع مطالعاتی قاضیان وبسنده کردن آنان به تاویل های شخصی و گروهی عده ایست که خود را موظف به تعیین نوعی نظام فلسفی خاص برای جامعه می دانند. نظامی که در آن ارکان اصلی تمدن فلسفی غرب به سخره گرفته می شود و با ترویج تئوری های فردیدی سعی در پوچ و غیر انسانی قلمداد کردن افکار کسانی دارند که جهان متمدن امروزی وامدار تفکرات آنان است.
توضیح یک خطای برداشت:
واژه uber در آلمانی بر جنبش و حرکت دلالت می کند زیرا زردشت(همان ابر مرد ذهن پیچیده نیچه) خواهان فرا رفتن از حقیقت و ارزش های پذیرفته شده است. نیچه می خواهد با تصویر فرا انسان از دلمشغولیهای انسان معمولی؛ یافتن گوشه دنج فراغت و صلح، بگذرد و بر آن چیره شود.
پسوند uber در ubermensch را باید به معنی Hinuber که مانند Trans (ورا، آن سو، فرا و ترا ) دلالت گر حرکت به آن سو یا ورای چیزهاست، دریافت. ترجمه انگلیسی این مفهوم به superman غلط ترین ترجمه قابل تصور است و همسنگ کردن اسطوره زردشت با هیتلر و ... پوچ ترین و تراژیک ترین خطای تعبیر است.مگر اینکه بگوییم سران نازی به فکر چیرگی بر خویش بودند.
کلام آخر: آیا می توان به بهانه اینکه عده ای گمان می کنند شاید بتوان از حرفهای تو سوء برداشت کرد، تفکرات و اندیشه های تورا تخطئه نمود؟
با سلام
خیلی ممنون
مفید و خوب بود
با تشکر از شما
همان گونه که حالا عینک دودی و اتوموبیل و این گونه چیز ها نشان دهنده ی موفقیت یک مرد است آن زمان داشتن اسب و کلاه و ... نشانه ی مردانگی بوده است.اسب شلاق دارد کسی که شلاق به دست دارد اسب دارد و آن مرد برای زن جذاب تر است.

آقا احسان آیا واقعا برداشت شما از جمله نیچه اینه؟! :stupid:
دوست عزیز کلماتی که براثر سرعت در نوشتن به اشتباه تایپ شده را تصحیح میکنم:
(( دفاع )) الفش افتاده شده دفع! و (( بازگشت ابدی )) چون سریع تایپ شده با بازگشت ادبی اشتباه شده.
چنین گفت زرتشت
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک