تام جونز: کودک سر راهی
نویسنده:
هنری فیلدینگ
مترجم:
ابراهیم یونسی
امتیاز دهید
✔️ تام جونزکه اسم کامل آن بنا به رسم زمانه خود برای واقع نمایی هرچه بیشتر سرگذشت تام جونز کودک سر راهی است؛ در ردیف دون کیشوت ، تریسترام شندی، و ژاک قضا و قدری، یعنی برجسته ترین کلاسیکهای تاریخ رمان قرار دارد.
تام جونز نام کودکی سرراهی است که در خانه ارباب آلورتی و تحت نظارت خواهر او، برژیت بزرگ شده است. به فاصله کمی پس از پذیرش تام ، برژیت ازدواج می کند و صاحب فرزندی به نام بلایفیل می شود. پس از کوتاه زمانی پدر بلایفیل می میرد و او عملا وارث دارایی آلورتی می شود. تام با آنکه تحت تعلیم و تربیتی مشابه بلایفیل بزرگ می شود اما شخصیتی کاملا متفاوت از او را بروز می دهد. تام پسر ساده دل، بازیگوش و ماجراجویی است و در مقابل بلایفیل حسود، کینه توز و محتاط است و هیچ فرصتی را برای بدنام کردن تام از دست نمی دهد.
در همسایگی آلورتی مردی زندگی می کند به نام وسترن و او دختری زیبا به اسم سوفیا دارد. تام به سوفیا دل می بندد و همزمان، در اثر بد خواهی بلایفیل، که او نیز مایل به ازدواج با سوفیا است، از خانه آلورتی رانده می شود. تام در آغاز فصل دوازدهم از کتاب ششم ناگزیر سفری اودیسه وار را به سوی لندن در پیش می گیرد.
تام جونز شامل هجده کتاب است که هر یک عنوانی مخصوص به خود دارد. هر کتاب از چند فصل تشکیل شده است که آنها نیز نامی دارند. تعداد فصل های کتابها از۷ تا ۱۵ در تغییر است وبعضی ازآنها تنها در حدود یک صفحه را شامل می شوند. این مجموعه، درختواره تام جونز را شکل می دهند.
هنری فیلدینگ در ابتدای هر کتاب مطالبی غالبا بی ارتباط با داستان نوشته و در آنها به موضوعاتی مثل مورد سبک نگارش اثر، مقاصد نویسنده از خلق داستان، انتظارات او از خواننده ، پیش بینی نظرات منتقدین و پاسخ گویی به نظرات مخالف احتمالی آنها پرداخته است. او دریکی از این گفتارها در ابتدای کتاب اول مقایسه جالبی بین نوسنده و مهمانخانه دار انجام داده است:
« نویسنده باید خود را با به جای شخصی بگذارد که مهمانخانه یی عمومی را میگرداند، و از هر کس در برابر پولش پذیرایی میکند، و نه اینکه خیال کند بزرگی است که میخواهد ضیافتی خصوصی راه اندازد و اطعام مساکین کند. در خصوص ضیافت، همه میدانند که میزبان هر خوراکی بخواهد تدارک میبیند، و اگر هم به مذاق میهمانانش ناگوار، یا کلا" بدمزه و ناسازگار آمد، نباید زبان به بدگویی بگشایند که هیچ، برعکس ادب ایجاب میکند که میهمان، برای حفظ ظاهر هم که شده، از هر چه پیش رویش میگذارند تحسین و تمجید کند. اما عکس این حالت بر مهمانخانه دار میگذرد. کسانی که در برابر آنچه میخورند پول میدهند، به فرض هم که بسیار خوشرو و حتی بی خیال باشند، باز بر اطفای میل خود به خوراک اصرار خواهند ورزید، و اگر همه چیز موافق سلیقه شان از آب در نیاید، حق اعتراض، داد و بیداد، و فحش و بد و بیراه را هم برای خود قایلند. »
از نکات جالب توجه تام جونز؛ تاثیری است که دن کیشوت بر خالق آن داشته است. این تاثیر را چه در شیوه روایت برای مثال در رودرو شدن او به عنوان نویسنده ونه راوی با خواننده و چه در خلق شخصی به نام پارتریج (در نقش سانچو پانزا)،به عنوان مهتر تام جونز می توان تشخیص داد.
بیشتر
تام جونز نام کودکی سرراهی است که در خانه ارباب آلورتی و تحت نظارت خواهر او، برژیت بزرگ شده است. به فاصله کمی پس از پذیرش تام ، برژیت ازدواج می کند و صاحب فرزندی به نام بلایفیل می شود. پس از کوتاه زمانی پدر بلایفیل می میرد و او عملا وارث دارایی آلورتی می شود. تام با آنکه تحت تعلیم و تربیتی مشابه بلایفیل بزرگ می شود اما شخصیتی کاملا متفاوت از او را بروز می دهد. تام پسر ساده دل، بازیگوش و ماجراجویی است و در مقابل بلایفیل حسود، کینه توز و محتاط است و هیچ فرصتی را برای بدنام کردن تام از دست نمی دهد.
در همسایگی آلورتی مردی زندگی می کند به نام وسترن و او دختری زیبا به اسم سوفیا دارد. تام به سوفیا دل می بندد و همزمان، در اثر بد خواهی بلایفیل، که او نیز مایل به ازدواج با سوفیا است، از خانه آلورتی رانده می شود. تام در آغاز فصل دوازدهم از کتاب ششم ناگزیر سفری اودیسه وار را به سوی لندن در پیش می گیرد.
تام جونز شامل هجده کتاب است که هر یک عنوانی مخصوص به خود دارد. هر کتاب از چند فصل تشکیل شده است که آنها نیز نامی دارند. تعداد فصل های کتابها از۷ تا ۱۵ در تغییر است وبعضی ازآنها تنها در حدود یک صفحه را شامل می شوند. این مجموعه، درختواره تام جونز را شکل می دهند.
هنری فیلدینگ در ابتدای هر کتاب مطالبی غالبا بی ارتباط با داستان نوشته و در آنها به موضوعاتی مثل مورد سبک نگارش اثر، مقاصد نویسنده از خلق داستان، انتظارات او از خواننده ، پیش بینی نظرات منتقدین و پاسخ گویی به نظرات مخالف احتمالی آنها پرداخته است. او دریکی از این گفتارها در ابتدای کتاب اول مقایسه جالبی بین نوسنده و مهمانخانه دار انجام داده است:
« نویسنده باید خود را با به جای شخصی بگذارد که مهمانخانه یی عمومی را میگرداند، و از هر کس در برابر پولش پذیرایی میکند، و نه اینکه خیال کند بزرگی است که میخواهد ضیافتی خصوصی راه اندازد و اطعام مساکین کند. در خصوص ضیافت، همه میدانند که میزبان هر خوراکی بخواهد تدارک میبیند، و اگر هم به مذاق میهمانانش ناگوار، یا کلا" بدمزه و ناسازگار آمد، نباید زبان به بدگویی بگشایند که هیچ، برعکس ادب ایجاب میکند که میهمان، برای حفظ ظاهر هم که شده، از هر چه پیش رویش میگذارند تحسین و تمجید کند. اما عکس این حالت بر مهمانخانه دار میگذرد. کسانی که در برابر آنچه میخورند پول میدهند، به فرض هم که بسیار خوشرو و حتی بی خیال باشند، باز بر اطفای میل خود به خوراک اصرار خواهند ورزید، و اگر همه چیز موافق سلیقه شان از آب در نیاید، حق اعتراض، داد و بیداد، و فحش و بد و بیراه را هم برای خود قایلند. »
از نکات جالب توجه تام جونز؛ تاثیری است که دن کیشوت بر خالق آن داشته است. این تاثیر را چه در شیوه روایت برای مثال در رودرو شدن او به عنوان نویسنده ونه راوی با خواننده و چه در خلق شخصی به نام پارتریج (در نقش سانچو پانزا)،به عنوان مهتر تام جونز می توان تشخیص داد.
آپلود شده توسط:
اسپارتاکوس
1390/04/18
دیدگاههای کتاب الکترونیکی تام جونز: کودک سر راهی