سیلماریلیون
نویسنده:
ج. ر. ر. تالکین
مترجم:
مریم واثقی پناه
امتیاز دهید
سیلماریلیون نام مجموعهای از نوشتههای جی.آر.آر تالکین است که پس از مرگ او توسط پسر او کریستوفر تالکین ویرایش و منتشر گردیدهاست. مجموعهٔ سیلماریلیون داستانهای قبل از ارباب حلقهها و دوران دو درخت و دوران اول را توضیح میدهد از ایلوواتار و ملکور تا به وجود آمدن الفها و انسانها.
سیلماریلیون شامل پنج بخش است:
۱. آینولینداله («آهنگ آینور») - داستان آفرینش جهان توسط اِرو
۲. والاکوئنتا («حکایت والار») - حکایت والار و مایار بنا به روایت اِلدار
۳. کوئنتا سیلماریلیون («تاریخچهٔ سیلماریلها») - داستان اصلی سیلماریلیون که شامل داستانهای دوران دو درخت والینور و عصر اول میشود
۴. آکالابت («سقوط نومه نور») - داستان سقوط نومه نور و مردمانش و عصر دوم
۵. حدیث حلقههای قدرت و دوران سوم - که با آن این حکایتها به پایان میرسد و راهنمایی است بر فرمانروای حلقهها
داستانهای تالکین و مخصوصا سیلماریلیون که انگار چکیده ای از همه تاریخ خودساخته وی است ریشه عمیقی در افسانه های بسیاری از ملل دارد.
فیانور بزرگترین الف زمانه در هنر و معرفت بود. نیز همو بود که سیلماریل ها را ساخت، جواهرات مقدس. و آنها را با پرتو دو درخت والینور آکند: دو درختی که بعدها میوه و شکوفه شان خورشید و ماه شد. اما ملکور، اولین فرمانروای تاریکی، آنها را دزدید و به دنبال آن مجموعه ای از تراژدی های مختلف اتفاق افتاد. محور اصلی «سیلماریلیون» حول این سه سیلماریل می گردد، و نیز داستاهای بسیار دیگری نیز در بر دارد: «آینولینداله: افسانه خلقت»، «والاکوئنتا: درباب ماهیت قدرتهای خدایی»، «آکالابت: زوال مردمان نومه نور» و «از حلقه های قدرت و عصر سوم: که با ارباب حلقه ها در ارتباط است». تالکین بیشتر عمرش را بر روی داستانها و افسانه هایی سپری کرد که بعدها «سیلماریلیون» را تشکیل دادند و نیز او این مجموعه عظیم داستانهایش را بهترین کارهایش خوانده است. از سال ۱۹۱۷ این داستانها شروع شدند، پیش از آنکه حتی هابیت آغاز شود. وقایع شگفت انگیز دنیای خلق شده تالکین، نقشی بزرگ در شکل گیری کتابهای «هابیت» و «ارباب حلقه ها» داشت. با این حال، این داستانها تا سال ۱۹۷۷ (چهار سال پس از مرگ تالکین) منتشر نشدند. تا آنکه پسر او «کریستوفر» نوشته های پراکنده پدر را جمع آوری کرد و کتابی منظم از آن ها تهیه نمود. چیزی که بیش از همه حماسه «ارباب حلقه ها»ی تالکین را عظمت بخشیده، عمق بخشیدن به داستان با گوشه چشمی به تاریخچه سرزمین میانه است. «سیلماریلیون» به گذشته این دنیا می رود، به دوره اول! و این تاریخچه را باز می کند و تاریخ دقیق این دنیای عظیم را بازگو می نماید. «سیلماریلیون» به ما داستان های روزگاران پیشین، دوره اول، داستان ساخت آردا، دنیا و قدرتهایی می گوید که آنرا ساختند. داستان نبرد خیر و شر در سرزمین میانه و جنگ با لرد سیاه «مورگوت»، کسی که سارون تنها یکی از خدمتکارانش بود. داستان آمدن الف ها ساخته شدن جواهرات مقدسشان، سیلماریل ها، که مورگوت آنها را دزدید و به دنبال آن مجموعه ای از تراژدی های مختلف اتفاق افتاد و مرگ و نیستی، خیانت، پیروزی، امید و یاس، به همراه داشت. از تراژدی عاشقانه برن و لوتین، داستان فرزندان نفرین شده هورین، خیانت مائگلین و سقوط شهر صخره های پنهان، گوندولین. سیلماریلیون داستان آمدن آدمیان را بازمی گوید و رزم هایشان را و اینکه چگونه سرنوشت آدمیان و الف ها به هم گره خورد و نومه نوری ها را خلق کرد. نتیجه این داستانها، هم در لحن و هم در سبک نگارشی، بسیار متفاوت از «هابیت» یا «ارباب حلقه ها» است، تا حدی که برخی از طرفداران تالکین آنرا سخت می یابند، اما کسانی که به درکی عمیق از آن دست یابند می دانند که ارزش آن بسیار فراتر از «ارباب حلقه ها» است، چرا که بستری است برای خلق آن
بیشتر
سیلماریلیون شامل پنج بخش است:
۱. آینولینداله («آهنگ آینور») - داستان آفرینش جهان توسط اِرو
۲. والاکوئنتا («حکایت والار») - حکایت والار و مایار بنا به روایت اِلدار
۳. کوئنتا سیلماریلیون («تاریخچهٔ سیلماریلها») - داستان اصلی سیلماریلیون که شامل داستانهای دوران دو درخت والینور و عصر اول میشود
۴. آکالابت («سقوط نومه نور») - داستان سقوط نومه نور و مردمانش و عصر دوم
۵. حدیث حلقههای قدرت و دوران سوم - که با آن این حکایتها به پایان میرسد و راهنمایی است بر فرمانروای حلقهها
داستانهای تالکین و مخصوصا سیلماریلیون که انگار چکیده ای از همه تاریخ خودساخته وی است ریشه عمیقی در افسانه های بسیاری از ملل دارد.
فیانور بزرگترین الف زمانه در هنر و معرفت بود. نیز همو بود که سیلماریل ها را ساخت، جواهرات مقدس. و آنها را با پرتو دو درخت والینور آکند: دو درختی که بعدها میوه و شکوفه شان خورشید و ماه شد. اما ملکور، اولین فرمانروای تاریکی، آنها را دزدید و به دنبال آن مجموعه ای از تراژدی های مختلف اتفاق افتاد. محور اصلی «سیلماریلیون» حول این سه سیلماریل می گردد، و نیز داستاهای بسیار دیگری نیز در بر دارد: «آینولینداله: افسانه خلقت»، «والاکوئنتا: درباب ماهیت قدرتهای خدایی»، «آکالابت: زوال مردمان نومه نور» و «از حلقه های قدرت و عصر سوم: که با ارباب حلقه ها در ارتباط است». تالکین بیشتر عمرش را بر روی داستانها و افسانه هایی سپری کرد که بعدها «سیلماریلیون» را تشکیل دادند و نیز او این مجموعه عظیم داستانهایش را بهترین کارهایش خوانده است. از سال ۱۹۱۷ این داستانها شروع شدند، پیش از آنکه حتی هابیت آغاز شود. وقایع شگفت انگیز دنیای خلق شده تالکین، نقشی بزرگ در شکل گیری کتابهای «هابیت» و «ارباب حلقه ها» داشت. با این حال، این داستانها تا سال ۱۹۷۷ (چهار سال پس از مرگ تالکین) منتشر نشدند. تا آنکه پسر او «کریستوفر» نوشته های پراکنده پدر را جمع آوری کرد و کتابی منظم از آن ها تهیه نمود. چیزی که بیش از همه حماسه «ارباب حلقه ها»ی تالکین را عظمت بخشیده، عمق بخشیدن به داستان با گوشه چشمی به تاریخچه سرزمین میانه است. «سیلماریلیون» به گذشته این دنیا می رود، به دوره اول! و این تاریخچه را باز می کند و تاریخ دقیق این دنیای عظیم را بازگو می نماید. «سیلماریلیون» به ما داستان های روزگاران پیشین، دوره اول، داستان ساخت آردا، دنیا و قدرتهایی می گوید که آنرا ساختند. داستان نبرد خیر و شر در سرزمین میانه و جنگ با لرد سیاه «مورگوت»، کسی که سارون تنها یکی از خدمتکارانش بود. داستان آمدن الف ها ساخته شدن جواهرات مقدسشان، سیلماریل ها، که مورگوت آنها را دزدید و به دنبال آن مجموعه ای از تراژدی های مختلف اتفاق افتاد و مرگ و نیستی، خیانت، پیروزی، امید و یاس، به همراه داشت. از تراژدی عاشقانه برن و لوتین، داستان فرزندان نفرین شده هورین، خیانت مائگلین و سقوط شهر صخره های پنهان، گوندولین. سیلماریلیون داستان آمدن آدمیان را بازمی گوید و رزم هایشان را و اینکه چگونه سرنوشت آدمیان و الف ها به هم گره خورد و نومه نوری ها را خلق کرد. نتیجه این داستانها، هم در لحن و هم در سبک نگارشی، بسیار متفاوت از «هابیت» یا «ارباب حلقه ها» است، تا حدی که برخی از طرفداران تالکین آنرا سخت می یابند، اما کسانی که به درکی عمیق از آن دست یابند می دانند که ارزش آن بسیار فراتر از «ارباب حلقه ها» است، چرا که بستری است برای خلق آن
دیدگاههای کتاب الکترونیکی سیلماریلیون
ama asare ferdosi alave bar male fekre khodesh boode omade az dastan ha va afsanehaye afrade dige ham estefade karde
pas in 2ta kheyli baham tafavot daran
lotfan baham moghaye nakonin
mrphoenix با نظرت کاملا موافقم، داستان پرداز ی فوق العاده ای داره اما شاهنامه بحثی جداست این دو با هم قابل مقایسه نیستند از دو فرهنگ و نوشتار کاملا جدا هستند و البته این نظر منه.
از شما هم به خاطر زحماتتون ممنونم.
به قول بزرگی: بزرگترین دشمن ما ، تاریخ ماست. ;-)
مطالب دوستان را مطالعه کردم و باید بگویم هر نکته مکانی و ..... هر کتاب برای همان فرهنگ است و نباید با نمادهای یک تمدن دیگر مقایسه شود
باتشکر sr.mahmood
فقط یه بیت شاهنامه نشون میده که اگه این کتاب نبود حالا ما باید به زبان عربی با هم حرف می زدیم :
بسی رنج بردم در این سال سی
عجم زنده کردم بدین پارسی
مثل استاد سخن خودمون حکیم ابوالقاسم فردوسی;-):-(