از به
نویسنده:
رضا امیرخانی
امتیاز دهید
✔ازبه در قالب دسته نامههای رد و بدل شده بین آدمهای گوناگونی نوشته شدهاست مانند کتاب بابالنگ دراز جین وبستر، با این تفاوت که آدمهای بیشتری در آن نقش دارند ماجرای اصلی این است که خلبان جانبازی بنام مرتضی مشکات که دو پای خود را از دست داده، بار دیگر میخواهد پرواز کند که با ممانعت همه مواجه میشود. اما دست آخر به کمک دوست خود رحیم میریان با شگردی جالب موفق به پرواز میشود ماجرای عاطفی دیگری هم همزمان با این جریانات شکل میگیرد.
از متن کتاب:
شاید تا من بُزرگ بشوم و خلبان بشوم، جَنگ تَمام بشود. تازه تمام دُخترهای کلاسِ دوّمِ شقایق میگویند، دختر، خلبان نمیشود.برایهمینبهتراستکهشما خودتان به صدّام پیروز شوید.
میدانم که خانُمِ احمدی نمیگذارند این نامه به دَست شما برسد. شاید هم تَقصیر شما نبوده باشد. من نمیخواهم مثل عموسیروس دُکتُر بشوم تا آدمها را خوب کنم. من اوّل میخواهم مثلِ شُما خَلبان بشوم تا بَدها را بکشم. من دوستتان دارم. چون شما بَدهایی را که مامی را میکشتند، حَتمنِ حَتمَن میکشید.
بیشتر
از متن کتاب:
شاید تا من بُزرگ بشوم و خلبان بشوم، جَنگ تَمام بشود. تازه تمام دُخترهای کلاسِ دوّمِ شقایق میگویند، دختر، خلبان نمیشود.برایهمینبهتراستکهشما خودتان به صدّام پیروز شوید.
میدانم که خانُمِ احمدی نمیگذارند این نامه به دَست شما برسد. شاید هم تَقصیر شما نبوده باشد. من نمیخواهم مثل عموسیروس دُکتُر بشوم تا آدمها را خوب کنم. من اوّل میخواهم مثلِ شُما خَلبان بشوم تا بَدها را بکشم. من دوستتان دارم. چون شما بَدهایی را که مامی را میکشتند، حَتمنِ حَتمَن میکشید.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی از به
امیرخانی که در دهه70 مدرک خلبانی گرفته؛ در این کتاب مفاهیم عمقی رو با استفاده از اصطلاحات پرواز و خلبانی امیخته که مزه عالی به داستان داده