ابوذر
نویسنده:
علی شریعتی
امتیاز دهید
از متن کتاب:
چهره ی گندمگون و آفتاب زده ای است که خشونت صحرا در آن نقش بسته، پوست چروکیده ای است همچون پاره ی چرمی، در زیر آفتاب جزیره، خشکیده و سیاه گشته است، قامت باریک و بلندی است که بار رنج ها و سختی های بیابان اندکی آن را خمیده است، سینه ی لاغر و استخوانی ای است که مردی و پایداری از آن می تراود، و دو چشم دلیر شیری است که از لهیب آتش صحرا، برای خویش، دو نگاه ساخته است.
این داستان سر گذشت تند بادی است که در میان قبیله ای طغیان کرده و در صحرای خلوتی فرو نشست ... سرگذشت مردی از غفار است .
آری شعری که تاروپودش را شکنجه و افتخار یک شاعر مغرور در پای دیوارهای بلند زندان و در زیر نگاه های وحشی دژخیم بافته است زیبایی و شرفی را داراست که اشعاری که معمولا در پای منقل وافور و پشت میز یک مشروب فروشی نطفه اش بسته می شود همواره از آن محروم است.
سرگذشت مردی از غفار، تند بادی که در میان قبیله ای طغیان کرد و در صحرای خلوتی فرو نشست. نام اصلی او "جندب جناده"، کنیه ی وی "ابوذر" و از قبیله ی غفار. برادرش انیس و مادرش رمله بود. با دیدن پیامبر احساس کرد عطشش رفع شده و در تیرگی قلبش سپیده دمی از آفتاب ایمان دمیده است. ابوذر وقایع دوران خلفا را می دید و دیگر طاقت تحمل این اوضاع را نداشت و در برابر عثمان به قیام برخاست و در این راه هم کشته و شهید شد(در صحرای ربذه).
بیشتر
چهره ی گندمگون و آفتاب زده ای است که خشونت صحرا در آن نقش بسته، پوست چروکیده ای است همچون پاره ی چرمی، در زیر آفتاب جزیره، خشکیده و سیاه گشته است، قامت باریک و بلندی است که بار رنج ها و سختی های بیابان اندکی آن را خمیده است، سینه ی لاغر و استخوانی ای است که مردی و پایداری از آن می تراود، و دو چشم دلیر شیری است که از لهیب آتش صحرا، برای خویش، دو نگاه ساخته است.
این داستان سر گذشت تند بادی است که در میان قبیله ای طغیان کرده و در صحرای خلوتی فرو نشست ... سرگذشت مردی از غفار است .
آری شعری که تاروپودش را شکنجه و افتخار یک شاعر مغرور در پای دیوارهای بلند زندان و در زیر نگاه های وحشی دژخیم بافته است زیبایی و شرفی را داراست که اشعاری که معمولا در پای منقل وافور و پشت میز یک مشروب فروشی نطفه اش بسته می شود همواره از آن محروم است.
سرگذشت مردی از غفار، تند بادی که در میان قبیله ای طغیان کرد و در صحرای خلوتی فرو نشست. نام اصلی او "جندب جناده"، کنیه ی وی "ابوذر" و از قبیله ی غفار. برادرش انیس و مادرش رمله بود. با دیدن پیامبر احساس کرد عطشش رفع شده و در تیرگی قلبش سپیده دمی از آفتاب ایمان دمیده است. ابوذر وقایع دوران خلفا را می دید و دیگر طاقت تحمل این اوضاع را نداشت و در برابر عثمان به قیام برخاست و در این راه هم کشته و شهید شد(در صحرای ربذه).
آپلود شده توسط:
Reza
1398/11/24
دیدگاههای کتاب الکترونیکی ابوذر