رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر در این باره اطلاعاتی دارید یا در مورد این اثر محق هستید، با ما تماس بگیرید.
راز
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 1544 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 1544 رای
یکی از کتاب های پرفروش در تابستان و پاییز سال 2006 کتاب راز (The Secret)، نوشته روندا بایرن (Rhonda Byrne) بود. «راز» که مستندی به همین نام هم وجود دارد، به اهمیت «قانون نیروی جاذبه» در یاری رساندن به انسان برای نیل به آرزوهایش می پردازد. اعتقاد به قانون جاذبه به ما می گوید که چیزی به نام سرنوشت وجود ندارد و همه امور و اتفاقات زندگی انسان تحت کنترل ذهن اوست.
کتاب راز به خواننده اثبات می کند که انسان می تواند با قدرت تفکر خود به هرچه که می خواهد، برسد. انسانی که از قدرت ذهن خود آگاه است تنها می تواند هر آنچه را می خواهد در جهان هستی انتخاب کند. پس از انتخاب ذهن آنها را فعال و تصویر سازی می کند. چنین است که احساس داشتن رویاها در ذهن تولید می شود. با این کار انسان از انرژی کائنات در مسیر تحقق خواسته هایش استفاده می کند و آرزوها بر آورده می گردد.
برن در مقدمه «راز» با اشاره به مشکلات بی‌شماری که در زندگی برایش پیش آمده، آورده است: «یک سال پیش زندگی‌ام متلاشی شد، تا سرحد مرگ کار می‌کردم. ناگهان پدرم فوت کرد و رابطه‌ام با همکارانم دچار اغتشاش شد. آن موقع حتی به ذهنم خطور نمی‌کرد که در کمال یاس‌ و ناامیدی موهبتی الهی نصیبم شود.»
نویسنده در بخش دیگر کتاب خود می‌نویسد: «من به راز زندگی به عنوان رازی بی‌نظیر نگاهی اجمالی انداختم، به راز زندگی که در واقع کتابی یکصدساله بود و دخترم هیلی آن را به من داد. من ردیابی قضیه راز را در سر تا سر تاریخ شروع کردم. این‌که بیش‌تر مردم از آن خبر داشتند، برایم باور کردنی نبود، آن هم بزرگ‌ترین افراد در طول تاریخ چون: افلاطون، شکسپیر، هوگو، بتهوون، ادیسون و ...»
کتاب «راز» در 36 بخش موضوعی تالیف شده که از این میان می‌توان به: روند قدرتمند قدردانی، راز پول، راز آسان است، تمرکز بر نیکبختی، یگانه ذهن عالم، راز حیات، از افکارت آگاه باش، راز ارتباطات و خودت را دریاب اشاره کرد.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
Reza
Reza
1388/04/24

کتاب‌های مرتبط

نامه هایی به گیل - جلد ۲
نامه هایی به گیل - جلد ۲
4.2 امتیاز
از 20 رای
دنیای پس از مرگ
دنیای پس از مرگ
4.5 امتیاز
از 135 رای
از جهان تا ابدیت
از جهان تا ابدیت
4.7 امتیاز
از 53 رای
پرواز روح
پرواز روح
3.6 امتیاز
از 30 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی راز

تعداد دیدگاه‌ها:
243
قانون جاذبه چیزی غیر از مثبت اندیشی و امیدوار بودن و تجسم خواسته ها نیست.
برای من که بدجوری کار میکنه؛برای شماها نمیدونم
زندگی در واقعیت ،همراه با تمامی مشکلات و سختیهاش بسیار دلپذیرتر از زندگی در رویا بدون سختی و مشکله.

بدون سختی و مشکلات شادی هم وجود ندارد
درختی که میخواهد رشد کند و قوی باشد نمیتواند ریشه اش در خاک نرم باشد باید با صخره ها آشنا شود
فرمول من برای شادکامی
یک آری یک نه یک خط راست یک هدف
دوست عزیزی که استفاده کردی و نتیجه نگرفتی؛شما واقعآ در اون مدت کاملآ مثبت فکر میکردی و قانون جذب رو قبول داشتی یا ته دلت فکر میکردی داری کار مسخره و بچگانه ای میکنی؟میدونین قانون جذب به افکار و باورهای محکم و درونی ما خیلی حساس تره تا به چیزایی که سطحی و زودگذر هستن.همین که شما اعتقاد داری بدون مثبت اندیشی موفق تری خودش یه باوره و قانون جذب همینو براتون بیشتر و پررنگتر میکنه.
(چه فکر کنید که میتوانید و چه فکر کنید که نمیتوانید؛در هر دو صورت درست فکرکرده اید).
باورهای عمیق درونیتون رو باید عوض کنین؛همونایی که سالهاس گوشه ذهنتون جاخوش کردن.و یادتون باشه کارل یونگ میگه)با هرچه مقابله کنید؛ایستادگی میکند(.پس این افکار منفی بدون درگیری و مبارزه از بین نمیرن.اوایل که میخواین طرز فکرتون رو عوض کنین شاید ببینین اوضاع حتی بدتر از قبل شده.ولی این نشونه خوبیه که نشون میده تو مسیر درست هستین و اگه پایداری کنین و به افکار قدیمی برنگردین موفق میشین.
شاید شمام همچین تجربه ای داشتین که مثلآ تصمیم میگیرین رژیم بگیرین،درست چند روز به به یه جشن بزرگپر از خوراکیهای خوشمزه دعوت میشین.یا میخواین پس انداز کنین فرداش یه پول بزرگ رو از دست می دین.اینجاس که باید مقاومت کنین.منفی فکر کردن کار راحتیه.این مثبت اندیشیه که مجاهدت و پایداری میخواد.و قطعآ هرکس تو این راه مصمم تر باشه و قویتر باشه موفق تره.

دوست گرامی
من مثبت اندیشی رو رد نکردم و اتفاقاً موافق خوشبینی و امید هستم.تو ماجرای امتحان ونمره ی صفر ، اعتقاد قلبی داشتم و نه اعتقاد سطحی.اصولاً آدم مثبت اندیشی هستم و حتی در اتفاقات ناخوشایندی که تو زندگیم رخ میده جنبه ی مثبت قضیه برام پررنگتره.حتی تو اون ماجرا ،با اینکه سرخورده شدم ولی باعث شد به خودم و حافظه ام ،بیشتر ایمان پیدا کنم طوری که در ترمهای بعد موفقیتهایی به مراتب بزرگتر کسب کردم و یک درس بزرگ دیگه ای که گرفتم این بود که زندگی در واقعیت ،همراه با تمامی مشکلات و سختیهاش بسیار دلپذیرتر از زندگی در رویا بدون سختی و مشکله.
دوست عزیزی که استفاده کردی و نتیجه نگرفتی؛شما واقعآ در اون مدت کاملآ مثبت فکر میکردی و قانون جذب رو قبول داشتی یا ته دلت فکر میکردی داری کار مسخره و بچگانه ای میکنی؟میدونین قانون جذب به افکار و باورهای محکم و درونی ما خیلی حساس تره تا به چیزایی که سطحی و زودگذر هستن.همین که شما اعتقاد داری بدون مثبت اندیشی موفق تری خودش یه باوره و قانون جذب همینو براتون بیشتر و پررنگتر میکنه.
(چه فکر کنید که میتوانید و چه فکر کنید که نمیتوانید؛در هر دو صورت درست فکرکرده اید).
باورهای عمیق درونیتون رو باید عوض کنین؛همونایی که سالهاس گوشه ذهنتون جاخوش کردن.و یادتون باشه کارل یونگ میگه)با هرچه مقابله کنید؛ایستادگی میکند(.پس این افکار منفی بدون درگیری و مبارزه از بین نمیرن.اوایل که میخواین طرز فکرتون رو عوض کنین شاید ببینین اوضاع حتی بدتر از قبل شده.ولی این نشونه خوبیه که نشون میده تو مسیر درست هستین و اگه پایداری کنین و به افکار قدیمی برنگردین موفق میشین.
شاید شمام همچین تجربه ای داشتین که مثلآ تصمیم میگیرین رژیم بگیرین،درست چند روز به به یه جشن بزرگپر از خوراکیهای خوشمزه دعوت میشین.یا میخواین پس انداز کنین فرداش یه پول بزرگ رو از دست می دین.اینجاس که باید مقاومت کنین.منفی فکر کردن کار راحتیه.این مثبت اندیشیه که مجاهدت و پایداری میخواد.و قطعآ هرکس تو این راه مصمم تر باشه و قویتر باشه موفق تره.
اگه به توضیحهات خودتان رجوع کنید و همچنین به پیام قبلیم نه من حرفی در رد حرف شما زدم ونه شما حرف من را رد کردید. شما با کدام نظر من اختلاف دارید خواهشن به صورت سوالی بفرمایید؟

من فکر کردم طرف این صحبت شما ،من هستم:
مشکل ما ایرانیها اینه که از هرچیز یه بت درست میکنیم شما از قانون جاذبه یه بت درست کردید

گویا طرف صحبت شما من نبودم:stupid:
پس شما میتونی درک کنی منو که میگم از این قانون خیری ندیدم...

کاملاً درکت میکنم.
چطوری شما فکر کردید که من از این قانون (از نظر من این قانون نیست)بت درست کردم برعکس ،من مخالف این جور مسائل هستم و توضیحات مشروحی که دادم در رد این نظریات بود.من خودم سالها درگیر این مسائل و کتابها بودم ولی یه جایی فهمیدم همه ی اینها غیر واقعی است.مثال شخصی میزنم:
من و دوستم تو ترم سوم تصمیم گرفتیم معدلمون 19 بشه ،در طول ترم مشغول درس خوندن شدید شدم و مشغول تصویرسازی ذهنی،همه چیز خوب پیش میرفت و من در تصورم نمرات 19 و 20 رو پشت سر هم ردیف میکردم،همه چیز گذشت تا زمان امتحانات،میدونی چی شد ؟درست شب امتحان درس 3 واحدی که نمره 20 رو واسش متصور بودم اتفاقی افتاد که فرداش نتونستم برم واسه ی امتحان ونمره ی صفر گرفتم و کار تا جایی پیش رفت که معدل 19 که هیچ ،تا لب مشروط شدم پیش رفتم در صورتیکه دوستم بدون درگیر شدن با این موضوعات، یه معدل معمولی بدست آورد،با خودم فکر کردم آیا کائنات با من پدر کشتگی داشت که اینجوری شد، اینجا بود که تصمیم گرفتم قید همه ی این ماجراها رو بزنم و به دنیای واقعیت برگردم و واقعاً هم نتایج بهتری کسب کردم.
اگه به توضیحهات خودتان رجوع کنید و همچنین به پیام قبلیم نه من حرفی در رد حرف شما زدم ونه شما حرف من را رد کردید. شما با کدام نظر من اختلاف دارید خواهشن به صورت سوالی بفرمایید؟

چطوری شما فکر کردید که من از این قانون (از نظر من این قانون نیست)بت درست کردم برعکس ،من مخالف این جور مسائل هستم و توضیحات مشروحی که دادم در رد این نظریات بود.من خودم سالها درگیر این مسائل و کتابها بودم ولی یه جایی فهمیدم همه ی اینها غیر واقعی است.مثال شخصی میزنم:
من و دوستم تو ترم سوم تصمیم گرفتیم معدلمون 19 بشه ،در طول ترم مشغول درس خوندن شدید شدم و مشغول تصویرسازی ذهنی،همه چیز خوب پیش میرفت و من در تصورم نمرات 19 و 20 رو پشت سر هم ردیف میکردم،همه چیز گذشت تا زمان امتحانات،میدونی چی شد ؟درست شب امتحان درس 3 واحدی که نمره 20 رو واسش متصور بودم اتفاقی افتاد که فرداش نتونستم برم واسه ی امتحان ونمره ی صفر گرفتم و کار تا جایی پیش رفت که معدل 19 که هیچ ،تا لب مشروط شدم پیش رفتم در صورتیکه دوستم بدون درگیر شدن با این موضوعات، یه معدل معمولی بدست آورد،با خودم فکر کردم آیا کائنات با من پدر کشتگی داشت که اینجوری شد، اینجا بود که تصمیم گرفتم قید همه ی این ماجراها رو بزنم و به دنیای واقعیت برگردم و واقعاً هم نتایج بهتری کسب کردم.

پس شما میتونی درک کنی منو که میگم از این قانون خیری ندیدم...
مشکل ما ایرانیها اینه که از هرچیز یه بت درست میکنیم شما از قانون جاذبه یه بت درست کردید. بزارین یه جور دیگه براتون روشن کنم به قول فروید هرچیزی که از فعل خواستن سرچشمه بگیرد ادامه حیات دارد و هرگز نمیمیرد اگر متوقف شود واپس زده اگر راحت برسد فراموش میشود. قانون جاذبه ای که روندا بایرن ازش نام برده چیزی نیست جز خواستن و نیروی خواستن بقول گاندی (برای بدست اوردن چیزهایی که هرگز نداشتی باید آدمی باشی که هرگز نبودی)

چطوری شما فکر کردید که من از این قانون (از نظر من این قانون نیست)بت درست کردم برعکس ،من مخالف این جور مسائل هستم و توضیحات مشروحی که دادم در رد این نظریات بود.من خودم سالها درگیر این مسائل و کتابها بودم ولی یه جایی فهمیدم همه ی اینها غیر واقعی است.مثال شخصی میزنم:
من و دوستم تو ترم سوم تصمیم گرفتیم معدلمون 19 بشه ،در طول ترم مشغول درس خوندن شدید شدم و مشغول تصویرسازی ذهنی،همه چیز خوب پیش میرفت و من در تصورم نمرات 19 و 20 رو پشت سر هم ردیف میکردم،همه چیز گذشت تا زمان امتحانات،میدونی چی شد ؟درست شب امتحان درس 3 واحدی که نمره 20 رو واسش متصور بودم اتفاقی افتاد که فرداش نتونستم برم واسه ی امتحان ونمره ی صفر گرفتم و کار تا جایی پیش رفت که معدل 19 که هیچ ،تا لب مشروط شدم پیش رفتم در صورتیکه دوستم بدون درگیر شدن با این موضوعات، یه معدل معمولی بدست آورد،با خودم فکر کردم آیا کائنات با من پدر کشتگی داشت که اینجوری شد، اینجا بود که تصمیم گرفتم قید همه ی این ماجراها رو بزنم و به دنیای واقعیت برگردم و واقعاً هم نتایج بهتری کسب کردم.
راز
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک