نامه هایی به آسمان
نویسنده:
محمد رضا سرگلزایی
امتیاز دهید
از متن کتاب:
سلام جناب خدا
دیشب یک خواب عجیب و غریب دیدم که باعث شد تصمیم بگیرم یک نامه برایت بنویسم. چه خوابی؟ خوب راستش را
بخواهی خودم هم چندان دقیق یادم نیست ولی فکر می کنم یک جای خیلی قشنگ بود، یک ساختمان خیلی بزرگ و قشنگ و مجلل شبیه یک هتل لوکس پنج ستاره و اطرافش هم یک باغ خیلی بزرگ پر از درختهای بلند نخل و چمنزارهای صاف و مرتب شده و بوته گلهای رنگارنگ یادم میآید که پروانه های قشنگی هم دور و بر گلها می پلکیدند. در میان باغ یک استخر بزرگ بود با آب زلال و تمیز که کف آبی استخر را به خوبی نشان می داد. اطراف استخر آنقدر تمیز و مرتب بود که معلوم بود تازه نظافت شده است. شروع به راه رفتن در باریکه ی میان باغ کردم خودت خوب میدانی که از صدای جیرجیرکها و قورباغه ها چه حالی می کنم! وقتی به زیر پایم نگاه میکردم می دانی که چه دیدم چمن های عروس که لابلای سنگفرش زیر پایم روییده بودند...
بیشتر
سلام جناب خدا
دیشب یک خواب عجیب و غریب دیدم که باعث شد تصمیم بگیرم یک نامه برایت بنویسم. چه خوابی؟ خوب راستش را
بخواهی خودم هم چندان دقیق یادم نیست ولی فکر می کنم یک جای خیلی قشنگ بود، یک ساختمان خیلی بزرگ و قشنگ و مجلل شبیه یک هتل لوکس پنج ستاره و اطرافش هم یک باغ خیلی بزرگ پر از درختهای بلند نخل و چمنزارهای صاف و مرتب شده و بوته گلهای رنگارنگ یادم میآید که پروانه های قشنگی هم دور و بر گلها می پلکیدند. در میان باغ یک استخر بزرگ بود با آب زلال و تمیز که کف آبی استخر را به خوبی نشان می داد. اطراف استخر آنقدر تمیز و مرتب بود که معلوم بود تازه نظافت شده است. شروع به راه رفتن در باریکه ی میان باغ کردم خودت خوب میدانی که از صدای جیرجیرکها و قورباغه ها چه حالی می کنم! وقتی به زیر پایم نگاه میکردم می دانی که چه دیدم چمن های عروس که لابلای سنگفرش زیر پایم روییده بودند...
دیدگاههای کتاب الکترونیکی نامه هایی به آسمان