کوروش کبیر
امتیاز دهید
«هارولد لمب» متن انگلیسی این کتاب را در سال 1960 میلادی در نیویورک منتشر کرد.
وی طی چند سفر مطالعاتی به ایران و با تحقیق در تاریخ، ادب و داستانهای ایران و بعضی ملل مجاور، مقالات و کتابهایی در این زمینه منتشر کرده که تعدادی از آنها به فارسی نیز ترجمه و طبع شده است.
تألیفات معروف این نویسنده نظیر عروس ایران، عمر خیام، چنگیزخان، تیمور لنگ، جنگهای صلیبی، سلیمان فاتح، اسکندر مقدونی و... از جمله کتابهای این پژوهشگر است.
کتاب «کوروش کبیر» در بهمنماه سال 1335 با همکاری موسسه انتشارات فرانکلین و توسط کتابفروشی زوار در تهران طبع و نشر شد، سبک مولف در تمام این تألیفات، شرح مطالب تاریخ به شکل وصف و داستان است.
در این کتاب تاریخی نامیدن نقاط جغرافیایی با نامهای وصفی مانند «دریای گیاه» به جای جلگههای شمالی اروپا و «سرزمین گود» به جای دره تفلیس، «کوههای سفید» به جای کوههای قفقاز، «کوه بلورین» به جای دماوند و «دریای کبود» به جای دریای سیاه و نظایر آن، ابهام خواننده را به دنبال دارد.
در باب بعضی از نامهای دیگر مذکور در کتاب نیز میتوان با ملاحظاتی اظهار کرد که «ارپیگ» یا «هارپاگوس» به نظر یوستی (دانشمند اهل ماد) حتی از خاندان شاهی بوده و معلوم نیست چرا مولف او را ارمنی دانسته، مادها و ارمنیها با اینکه هر دو از قوم ایرانی بودهاند؛ ولی قوم واحد بهشمار نمیرفتهاند.
این کتاب در هفت بخش تنظیم شده است که میتوان به شناخت کوروش، آغاز کودکی در کوهستان، سوگند کوروش، گنج کرزوس، در آتش باختری، بابل سقوط میکند، دعوت مغ و پایان کار اشاره کرد.
فهرست اعلام، پایان بخش این کتاب تاریخی است که خوانندگان را با واژههای اصلی این کتاب آشنا میکند.
بیشتر
وی طی چند سفر مطالعاتی به ایران و با تحقیق در تاریخ، ادب و داستانهای ایران و بعضی ملل مجاور، مقالات و کتابهایی در این زمینه منتشر کرده که تعدادی از آنها به فارسی نیز ترجمه و طبع شده است.
تألیفات معروف این نویسنده نظیر عروس ایران، عمر خیام، چنگیزخان، تیمور لنگ، جنگهای صلیبی، سلیمان فاتح، اسکندر مقدونی و... از جمله کتابهای این پژوهشگر است.
کتاب «کوروش کبیر» در بهمنماه سال 1335 با همکاری موسسه انتشارات فرانکلین و توسط کتابفروشی زوار در تهران طبع و نشر شد، سبک مولف در تمام این تألیفات، شرح مطالب تاریخ به شکل وصف و داستان است.
در این کتاب تاریخی نامیدن نقاط جغرافیایی با نامهای وصفی مانند «دریای گیاه» به جای جلگههای شمالی اروپا و «سرزمین گود» به جای دره تفلیس، «کوههای سفید» به جای کوههای قفقاز، «کوه بلورین» به جای دماوند و «دریای کبود» به جای دریای سیاه و نظایر آن، ابهام خواننده را به دنبال دارد.
در باب بعضی از نامهای دیگر مذکور در کتاب نیز میتوان با ملاحظاتی اظهار کرد که «ارپیگ» یا «هارپاگوس» به نظر یوستی (دانشمند اهل ماد) حتی از خاندان شاهی بوده و معلوم نیست چرا مولف او را ارمنی دانسته، مادها و ارمنیها با اینکه هر دو از قوم ایرانی بودهاند؛ ولی قوم واحد بهشمار نمیرفتهاند.
این کتاب در هفت بخش تنظیم شده است که میتوان به شناخت کوروش، آغاز کودکی در کوهستان، سوگند کوروش، گنج کرزوس، در آتش باختری، بابل سقوط میکند، دعوت مغ و پایان کار اشاره کرد.
فهرست اعلام، پایان بخش این کتاب تاریخی است که خوانندگان را با واژههای اصلی این کتاب آشنا میکند.
آپلود شده توسط:
ramin12345
1390/01/12
دیدگاههای کتاب الکترونیکی کوروش کبیر
صهیونیسم بعد از به قدرت رساندن رضاخان بی اصل و ریشه شروع کردن به بزرگنمایی درتاریخ ایران تا این سلسله رو متصل کنن به تبار شاهان گذشته و حتی نام فامیل رضا
من سواد آن چنانی ندارم در حد اینکه بتونم اسممو بنویسم ولی با تمام احترام به شما دوست کتابناکی فکر کنم شما هم اهل مطالعه نیستید !!!!!!!!!!!![/quote]
بله حق دارین منو اهل مطالعه ندونید چون گفته های بنده مخالف عقاید وافکارشماست والبته اگر کمی مطالعه داشته باشین می فهمیدین این حرفهای بنده نیست ومن اینهارو از خودم نمیگم
صهیونیسم بعد از به قدرت رساندن رضاخان بی اصل و ریشه شروع کردن به بزرگنمایی درتاریخ ایران تا این سلسله رو متصل کنن به تبار شاهان گذشته و حتی نام فامیل رضا
من سواد آن چنانی ندارم در حد اینکه بتونم اسممو بنویسم ولی با تمام احترام به شما دوست کتابناکی فکر کنم شما هم اهل مطالعه نیستید !!!!!!!!!!!!
صهیونیسم بعد از به قدرت رساندن رضاخان بی اصل و ریشه شروع کردن به بزرگنمایی درتاریخ ایران تا این سلسله رو متصل کنن به تبار شاهان گذشته و حتی نام فامیل رضا خان رو که سوادکوهی بود به پهلوی تغییر دادن
تمدن بزرگ ایران رو به 2500سال یعنی حکومت کوروش و هخامنشیان تقلیل دادن(چون دراین دوران یهودیان بر ایران مسلط شدن، پس آغازتمدن درایران رو به هخامنشیان یا خاخام منشیان معرفی کردن) درحالیکه ایران تمدنهایی چون عیلامی باشکوه داشتهو حتی قبل ترازاون....
من درصلح طلبی کوروش شک دارم چرا که اوهم مانند اسکندر کشورگشایی میکرد کسی برای او دعوتنامه نمیفرستاد ولی او بدون دعوت وارد کشورها میشد وبه خود می بالید که اقوام مختلف برای دست بوسی و دادن خراج نزدش می آمدند،کجای این کار یعنی دموکراسی ،این دموکراسی منو یاد دموکراسی و حقوق بشر آمریکایی می اندازه
جهت اطلاعتون میگم که کوروش محبوب یهودیهاست چون اونهارو آزاد کرد برای همین درباره ایشون افسانه سازی های بی شمارکردن
چرا از ریخته نشدن خون بهودی ها ناراحتی!! این مسئله باید برای من و تو یک افتخار باشد و حقیقتا من افتخار میکنم که کوروش کبیر در بابل بابت اعتقادات مذهبی هیچ خونی نریخت ... میدونی چرا حضرت بودا برای میلیونها انسان آزاده محترم هست؟ چونکه برای بیشبرد آئین بودا هیچ خونی بر زمین نریخت ... دلیل اینکه کوروش کبیر هم برای میلیونها انسان محترم هست همین هست چونکه بحاطر اعتقادات مذهبی خونی نریخت ...[/quote]
درسته برای اعتقادات مذهبی خونی ریخته نشد ولی برای کشورگشایی خون سربازان خودش و سایر ملل ریخته شد (!)
[quote='budah']خوب یه بیانیه صادر کنیم از روی شکم مردم حال بیان یک دو سه اوهوم صدا میاد??? الو اون وریهاش
جهان وطنی و میهن گرایی دو ملاقه متضاد یا با هم در پیچ تا جهان وطنی راه زیاد است...و شاید حالا حالا ها تحقق پیدا نکند...هنوز در تمامی کشورها میبینیم که اکثریت (خصوصا در سیاست) به منافع ملی اهمیت میدهند...پس کمی حماقت به حساب می آید که من نوعی بیام بگم جهان وطن منه و براش تلاش کنم و در واقع تلاش خودمو بین همه کشورها تقسیم کنم تا اینکه اون انرژی رو فقط در کشور خودم صرف کنم. از طرفی میبینیم که مثلا در پیشرفتهای علمی،خصوصا پزشکی مرزها برداشته شده و تلاشهای تحقیقاتی در مثلا کشور ایکس،پیشرفت برای کل دنیا محسوب میشود. نتیجه اینکه از نظر من فعلا جهان وطنی در یکسری مسائل شدنی و یا بهتره بگم عقلانیه...
به نظر من میهن گرایی هم هیچ ایرادی نداره فرهنگسازی باید بشه در این زمینه...تا شعور انسانی در این مقوله بالا نره شدنی نیست و کارایی هم نداره (البته فرهنگ سرا داریم با فرهنگ سرا ) خوب پس اگه منافاتی نداره این دو تواما قابل اجرایند.من همچنان که به کشورم خدمت میکنم و باعث پیشرفت علمی و فرهنگی و سیاسی و اجتماعی و ... اش میشوم،در واقع دارم به گونه ای به جهان هم خدمت میکنم...البته همانطور که گفتم این کار در مقدار کم ، مثلا در پزشکی، هم اکنون در دست اجراست اما اگر در باقی قضایا هم اجرا شود نمونه کاملی از جهان وطنی به همراه میهن دوستی رو داریم و در این مرحله است که جهان گلستان میشود شاید هم بوستان سعدی البته با وجود نداشتن دانلود هیج کدام در دسترس نمی باشد کتاب مورد نظر در دسترس نیست و این پیغامو اون خانومه میگه (this is book this book not for download ti is umbrella. umbrella for tosarzadn).....به امید آن رو هوای تازه تر
مثلا ما در کشور خودمون به کرات میبینیم که در مورد افغانها چقدر بد صحبت میشه متاسفانه! یا همین دید ملل دیگر به ایران خودمان چگونه است؟!
یا همین نادیده گرفتن آفریقایی های بیچاره( میبینی طرف میمیره ایکس پارتی میگیرن و رقص نور قر کمر میان خیلی بیچاره ن خیلی)....واسه همینه که میگم راه زیاده و به قولی با یه گل بهار نمیشه ...هنوز در جوامع بر سر بسیاری مسائل مثل منابع هر کشور و دارایی هایش دعواست...هنوز بسیاری از کشورها به فکر کشور گشایی اند....همین فلسطینیان و اسرائیل مگر نیستند؟آن هم بر سر یک موضوع ...، دعوا دارن....این است که میگویم فرهنگسازی
تا این مسائل حل نشود جهان وطنی جز شعار هیچ نیست
حال با یه شعر ختم میرسونم
اینها همه شعاره / دل تو میکنه پاره/ این ایسمه / مثه چاقو دو لبه/ سیده خاتون کجایی / شکم شده پاره پاره[/quote]
نیچه هم حدود 100 سال پیش شهروند اروپا شد و بسیاری او را مسخره کردند و حتی پس از او و حتی به نام مکتب او دو جنگ جهانی در اروپا درگرفت ولی هم اینک ما شاهد به واقعیت پیوستن اروپای متحدیم وقتی در اروپا این رویا به واقعیت پیوست چرا نباید در خاورمیانه و سپس در کل جهان چنین شود . . . البته با : دوگانگی در فکرها و یگانگی در قلبها
ابنها همه یه رویا/ دل تو می کنه دریا/گل پشت و رو نداره / عشق گفتگو نداره . . . .
جهت اطلاعتون میگم که کوروش محبوب یهودیهاست چون اونهارو آزاد کرد برای همین درباره ایشون افسانه سازی های بی شمارکردن[/quote]
چرا از ریخته نشدن خون بهودی ها ناراحتی!! این مسئله باید برای من و تو یک افتخار باشد و حقیقتا من افتخار میکنم که کوروش کبیر در بابل بابت اعتقادات مذهبی هیچ خونی نریخت ... میدونی چرا حضرت بودا برای میلیونها انسان آزاده محترم هست؟ چونکه برای بیشبرد آئین بودا هیچ خونی بر زمین نریخت ... دلیل اینکه کوروش کبیر هم برای میلیونها انسان محترم هست همین هست چونکه بحاطر اعتقادات مذهبی خونی نریخت ...
اولین کسی که گفت کوروش ذوالقرنین است ابوالکلام آزاد(وزیر فرهنگ هند) بود وعلامه طباطبایی که مفسر قرآنه و نه مورخ !!هم از نظریه ابوالکلام استفاده کرد وگرنه ایشون هیچگونه دلیل علمی و یا تاریخی مطرح نکردن پس ما نمیتونیم کوروش رو حتما ذوالقرنین بدونیم وجای مطالعه و تحقیق بیشتری می طلبه
مقایسه محمد رسول الله که پیامبره بایک پادشاه اشتباهه برای همین من مقایسه این دو رو بی انصافی میدونم
به نظرم همه ما مردم خاور میانه بخصوص بین النهرین داریم فریب میخوریم چون بیشتر تاریخ ما رو یهودیان جعل کردن
جهت اطلاعتون میگم که کوروش محبوب یهودیهاست چون اونهارو آزاد کرد برای همین درباره ایشون افسانه سازی های بی شمارکردن
اگر دوستان گرامی به تفسیر المیزان استاد طباطبایی مراجعه کنند ، جواب سوالات خود را می گیرند .
خداوند متعال در سوره کهف آیات 83 تا 97 با کورش کبیر صحبت می کنه و از ایشان با نام ذوالقرنین یاد شده است .
طبیعتا هر کسی که در قرآن کریم نامش برده شده حتما جایگاه خاصی خواهد داشت .
حالا هر چقدر من بخواهم شخصیت کورش کبیر را زیر سوال ببرم طبیعتا به جایی نخواهم رسید زیرا خدای متعال می خواهد که نام او بر زبانها باشد و به نیکی ازش یاد گردد بنده حقیر که کاره ای نیستم . (!)
را که دوست دارد و دلش می خواهد انتخاب کند به دیگران چه مربوط که فضولی همه جا را بکنند !
من فقط نظرم را در خصوص نقطه نظرات رادیکالی وطن پرستانه یا وطن ستیزانه گفتم . . . ضمن اینکه ما علاوه بر کوروش مفاخر بسیار زیاد دیگری هم داریم
که فکر نمی کنم دست کمی از کوروش داشته باشند . . . ابوعلی سینا و فارابی و حافظ و خیام و . . . .
البته به هر حال بحث و عقیده شما نیز سر جای خودش محفوظ است و حتی اگر روزی در ایران فقط یک نفر بماند که علاقه اش فقط منحصر به کوروش باشد بقیه باید به نظر او احترام بگذارند . . .
متاسفانه برخی از ما ( حتی در میان اساتید و محققان هم این نکته بد را دیده ام ) فکر می کنیم اگر تغییر یا اصلاح عقیده دادیم این نشانه ضعف شخصیت ماست
در صورتیکه ماجرا دقیقا عکس این قصه است یعنی : با این روش نه تنها شما نشان می دهید که تعصب ابلهانه روی یک موضوع غلط ندارید بلکه
عقیده و شخصیت و مرام خود را روز به روز متعالی کرده و بهبود داده و نقاط ضعف خود را دور می ریزید . . .
ندانستن عیب نیست حتی به نظر من نپرسیدن هم عیب نیست ولی دانستن و زیر بار حرف حق نرفتن این خیلی عیب است !
در بیشتر مواقع نیز نظر درست از تلفیق نظرات مخالف و موافق به دست می آید و کم اتفاق می افتد یک جناح یا عده کاملا و 100% بر حق باشند و گروه دیگر 100%باطل . . .
مثلا در همین موضوع مورد مناقشه یک عده به کل زیر پل ایران و تاریخ گذشته ایران را می زنند و یک عده نیز غرق در توهمات گذشته می شوند . . .