رسته‌ها
آذری یا زبان باستان آذربایجان
امتیاز دهید
5 / 3.7
با 207 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 3.7
با 207 رای
این کتاب به بیگانه پرستانی که میخواهند برای آذربایجان و آذربایجانی ملیت جدا ، زبان جدا و تاریخ جدا بسازند با دلیلهای دانشمندانه و گواههای استوار پاسخ دندان شکن داده و مشت سختی بر دهان دروغگوی آنان میزند. این کتاب نشان میدهد که قومیت آذربایجان ایرانی زبانش (آذری) و تاریخش همواره با دیگر ایرانیان همبسته بوده و میباشد.
زبان آذری زبانی است از خانواده زبان‌های ایرانی غربی که در منطقه آذربایجان (آتورپاتکان) پیش از گسترش زبان ترکی رایج بوده‌است و امروزه گستره آن محدود شده‌است. بیشتر دانشمندان ایران‌شناس، در بازگویی ریشه تاریخی زبان دیرین مردم آذربایجان، باور دارند که زبان باستانی آذری بازمانده و دگرگون شده زبان مادها است و ریشه آریایی دارد که تاریخ‌دانان و جغرافی‌نویسان اسلامی آن را فارسی(ایرانی)، فهلوی و آذری خوانده‌اند.
هر چند که مطالعه بر روی این زبان سابقه طولانی در نزد شرق‌شناسان غربی دارد، اما نخستین پژوهش گسترده روی آن در ایران توسط احمد کسروی انجام گرفت. احمد کسروی تاریخ‌نویس ایرانی، در کتاب آذری یا زبان باستان آذربایجان نمونه‌هایی از این زبان و ارتباط آن را با زبان تاتی نشان داد. زبان‌شناسان با اشاره به وجود زبان‌های تاتی و هرزنی در چندین روستای آذربایجان شرقی، اردبیل، نمین، خلخال (کلور)، عنبران، پیله رود و میناباد آنها را از بقایای آن زبان باستانی می‌داند. زبان «آذری»، یکی از شاخه‌های زبان پهلوی است که پس از حمله عرب‌ها و هجوم اقوام ترک همچنان به زندگی خود ادامه داده‌است. ولی با پا گرفتن زبان ترکی در آن دیار، رفته رفته زبان «آذری» رو به سستی و نابودی نهاده‌است. گو اینکه هنوز در پاره‌ای از روستاها و بخش‌های آذربایجان نقشی و نشانی از آن باقی است.
پروفسور پیتر گلدن در صفحه ۳۸۶ کتاب خود که یکی از جامع‌ترین کتاب‌ها درباره تاریخ گروه‌های مختلف ترک چاپ شده‌است روند ترکی زبان شدن آذربایجان را به سه مرحله بخش کرده است: نخست ورود سلجوقیان و مهاجرت قبایل اغوز به ناحیه آذربایجان و آران و آناتولی، دوم حمله مغولان که بیشتر سربازان شان ترک‌تبار بودند، و سوم دوران صفویان که بسیاری از قبایل اغوز-ترکمان قزلباش از آناتولی به ایران سرازیر شدند.
آذری یا زبان باستان آذربایجان :
کسروی درباره ی انگیزه ای پرداختن به این کتاب می نویسد : “...این دفترچه داستانش آن است که سالها در میان نویسندگان ایران و عثمانی کشاکش درباره ی نژاد آذربایجانیان رفتی ،زیرا عثمانیان(دسته ژن ترک) آذربایجان را ترک شماردی ترکی بودن زبان آنجا را دلیل آوردندی . از این سوی نویسندگان ایرانی به خشم آمده تندی ها کردندی و سخنان بی سر و بن نوشتندی ....” از اینرو کسروی در این خصوص به تحقیق پرداخت، و کذب بودن ادعای ترکان را آشکار ساخت .
محمد قزوینی در خصوص این اثر می نویسد : “.... این رساله ی پنجاه و شش صفحه ی از وجنات آن معلوم است که نتیجه ماها و بلکه سالها، زحمت وتتبع است و تقریبا هر سطری از سطور کوچک آن حاکی از مطالعه ی یک کتاب بزرگ است زیرا که در این گونه مواضع بکر و تازه تا کنون کسی قلمی به روی کاغذ نیاورده است...”
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
53
آپلود شده توسط:
Reza
Reza
1388/04/11

کتاب‌های مرتبط

برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی آذری یا زبان باستان آذربایجان

تعداد دیدگاه‌ها:
1324
من به شما توصیه میکنم
دست از شعار بردارید و از استفاده از کلماتِ اهورایی و آریایی و نژادِ پاک و آتشِ مقدس و اینجور مزخرفات ، بدونِ هیچ فکر و اندیشه ای ، دست بکشید
قبل از اینکه اسیرِ شعارِ » خدا شاه ملت ، و کوروشِ بزرگ ، بشید ، اندیشه کنید
کوروش ، یکی از افرادی بود که به پدرانِ ما ، خیانت کرد
اما ، ما اون رو پدرِ خودمون میدونیم!!!
آیا میتونیم اسمِ خودمون رو فرزندِ خلف بگذاریم!!؟
سعی کنیم افرادی رو که در طولِ تاریخ ، به اندیشه های ما ، خیانت کردند ، پیدا کنیم ، و هیچوقت خیانتِ اونها رو فراموش نکنیم
اونوقت ، دیگه ایران ، فراموشخانه نخواهد بود!
(هنوز هم میگم : برای تمامِ این مواردی که ذکر میکنم ، به اندازهء کافی دلیل و مدرک دارم)
3. کوروش دوم هخامنشی ، از کشتریا های پارسی بوده که در ساتراپای انذان ، و خوزستان ، حکم فرمایی میکرده (کشتریا پای ، بوده یعنی شاه حافظ ، همان ساتراپی)
او بعدها ، حکومتِ طبقاتی و امپریالیستیِ هخامنشی رو پایه گذاری میکنه
4. تختِ جمشید ، یک بنای نیمه تمام هست که ایرانی ها ، با سرمایه های بسیار زیاد ، و با ظلمِ فراوان ، به مردم ، با کمکِ معمارانِ بزرگِ خارجی ، ساخته اند
و هنوز هم ناتمام تلقی میشود
اول اینکه ، معمارها خارجی بوده اند و ایرانی ها ، به طور کلی در دانشِ معماری ، عقب مانده به حساب میآیند
هنوز هم نمیتونیم یک پلِ معلق بسازیم!
دوم اینکه تختِ حمشید ناتمام بوده و در زمانِ داریوش تا خشایارشا شاه ، کمی از آن ساخته شده بوده
بعدها خشایارشا شاه (اسمش خشایارشا بوده و اون شای آخر ، معنیِ شاه نمیده!) در نبردِ سالامیس شکست میخوره ، و به کلیِ امپریالیسمِ هخامنشی فرومیپاشه به حدی که این در روندِ ساختِ تختِ جمشید اثر میذاره
سوم اینکه ایرانی ها ، مذهبِ ودایی و ستاره پرستی داشته اند
بعدها در زمانِ خشایارشا ، ایرانی ها ، به سوی یهودی گری ، کشیده میشن.
و مذهبِ زردشت ، که کاملاً یک مذهبِ ساختگی ست ، بعدها در زمانِ هرمز ، شاهنشاهِ ساسانی ، پا به عرصهء وجود میگذاره!!!
5. زبانِ فارسی و زبانِ رسمیِ ایران ، در زمانِ هخامنشی ها ، از ریشهء ودایی ست
پس بایستی شبیه به اردو و سنسکریت باشه
نه تورکی و عربی
بنابرین ، به راحتی و به صراحت عرض میکنم که فردوسی و بعضی از افرادِ دیگر ، سعی داشته اند زبان های اصیل و بومیِ مردمِ ایران رو فارسی جلوه بدهند و حتی کلماتی رو از ترکی دزدیده اند ، و واردِ فارسی کرده اند!!!
این به راحتی قابلِ اثبات هست!
6. یهودی های ایران ، از اصیل ترین ، آریایی های دنیا هستند ، چون از زمانِ هخامنشی تا الان ، هنوز در ایران زندگی میکنند ، و بعداً به ایران وارد نشده اند
این رو خیلی ساده میشه اثبات کرد
7. گرجستانی ها و ارمنی ها ، ایرانی هستند ، و بعدها از طریقِ تمدن های اشکانی ، و ساسانی ، به اون منطقه کوچانده شدند
حتی خط و زبانِ اونها ، ساختگی ست!
این رو به راحتی میشه ثابت کرد
8. تورک های ایران ، میتونند از زمانی که بلغارها ، داشتند به اروپا ، وارد میشدند ، به اران و آذربایجان وارد شده باشند!
این هم بایستی تحقیق بشه (من فقط تا این حد میدونم که این امکان ، به خوبی وجود داره)
9. تورکها ، در زمانِ شکستِ اولِ ساسانی ها از اعراب ، واردِ ایران شدند ، چون در اون زمان ، ایران به کلی نابود شده و به سرزمینی ملوک الطوایفی تبدیل شده بوده
(من برای این هم مدرک آوردم*)
10. بهره گیریِ ایرانی ها ، از تمدنِ مصری ، بسیار زیاد بوده
این رو به راحتی میشه اثبات کرد
نمونه : وجودِ نمونه های مشابهی از فروهر ، دایره های ایزدی (که اصلاً نام و نشان هم ندارند!!) ، (مرده خانه های ساخته شده در دلِ کوه) ، شیر و خورشید ، ادعای خدایی کردنِ شاهنشاهانِ هخامنشی مثلِ کوروش ، وارد شدنِ اندیشه های یهودی مثلِ برزخ و دوزخ و پلِ صراط و معراج به مذهبِ زردشتی گری ، مومیایی کردن ، شاهین به عنوانِ یک نماد ، و .. در تمدنِ مصری ، بسیار بسیار قبل تر از کشفِ ایران ، به دستِ آریایی ها!!!!
(برای این ها هم مدرک دارم ، خیلی زیاد تر از بقیه)
11. ایرانی ها ، اصولاً در تاریخ ، عادت دارند که دروغ بنویسند!
این رو از روی متونی که افرادی مثلِ بیهقی ، به اون اعتراف کرده اند ، هم میشه دریافت
12. ....
نهایتاً این رو میخوام بگم که :
تورک ها ، میتونسته اند ، قبل تر از اونی که فکرش رو میکنیم ، توی ایران زندگی کرده باشند
و ...
ایرانی ها ، اون چیزی که فکر میکنند ، نیستند
1. اقوامِ هندواروپایی ، در مکانی که هم اکنون ، دشتِ آلتای ، نامیده میشود ، زندگی میکرده اند ، و آنها احتمالاً به دلیلِ کاهشِ منابعِ غذایی ، به سمتِ سرزمینهای دیگر کوچانده شده اند ، و اقوامِ زردپوست ، جای آنها را گرفته اند ..
اقوامِ آریایی ، به سه شعبه تقسیم شده اند : اسلاو ها ، آریان ها ، و اروپایی ها
اسلاو ها به سمتِ غرب و اسکاندیناوی
اروپایی ها هم به مرکز و غربِ اروپا رفته اند
آریان ها به چند شعبه تقسیم میشوند ، و دیر تر از بقیهء اقوامِ ایندواروپایی ، شروع به حرکت میکنند
سلت ها (Celt) ها ، به سمتِ مرکزِ اروپا میروند و در زمانی که اروپایی های لاتین تبار ، تمامیِ تمدنِ بزرگِ خود را در هلنستان (Greece) پی ریزی کرده بودند ، با آنها مواجه شده و تمدنِ معروفِ لا تن (La tene) رو به وجود آوردند و بعدها در نورماندی و ایرلند ، گنجانده شدند
آلان ها ، به سمتِ کاکازیا حرکت کردند (قفقاز) و بعدها ، با مردمِ بومیِ منطقه آمیخته شدند
گاث ها و ماساگاث ها ، تا مدت ها ، در شمالِ سرزمینِ ایران ، زندگی میکردند ، و بعدها ، به خاطرِ مواجه شدن با ماجیارها (مجارستانی ها) و بولگرها (بلغارستانی ها) به سرزمین های شرق اروپا رانده شدند
همه میدانند که مجار ها و بولگرها ، از اجدادِ شعبه هایی از تورک ها بوده اند ، و زبانِ ایشان ، قرابتی بسیار نزدیک با تورکی دارد.
(مجارها و بلغارها ، هندواروپایی نیستند)
ایرانی ها در دسته های مختلف ، جدا شده و دریای کاسپین (دریای قزوین) را دور زده و برخی از ایرانی ها ، مثلِ مانه نا ها و مادها و ارورارتویی ها ، از سرزمین های قفقاز ، به سمتِ ایران حرکت کردند.
ایرانی های اصیل (پهله ها و پرثه ها و سنسکریت ها و تخاری ها -تورانی ها- و اقوامِ ودایی) در سرزمینِ ماوراء النهر ساکن شدند
بعدها اینها به سمتِ مادرسرزمینِ اصلیِ ایران ، مهاجرت کردند و رفته رفته تمدن های مختص خودشون رو به وجود آوردند
آسوری ها ، قسمتی از اقوامِ سامی نژاد ، که در عراق زندگی میکردند ، به همراهِ عیلامی ها (تامیل نژاد و مردمِ بومیِ شبه قارهء هندوستان و فلاتِ ایران - همنژاد با مردمِ بومیِ شهرِ سوخته) و مردمِ بابل ، در این منطقه ، در مقابلِ تمدنِ آریانیِ مادها و اورارتویی ها ، قرار گرفته و با آنها مقابله میکردند
بعدها ایرانی های شرقی ، به مداخله برخاستند و اقوامِ بومی رو به کلّی نسل کشی کردند
2. آریایی های شرقی ، از تمدنی پیشرفته و نظامی طبقاتی ، پیروی میکردند
نظامی که مردم را در طبقاتِ مختلفِ ارزشی ، تقسیم بندی میکرد و هیچ کس ، تواناییِ خروج از طبقهء خویش و صعود به درجاتِ بالا را نداشته
هنوز هم این طبقه بندی ، در عرفِ جامعهء هندوستان دیده میشود
اتفاقاً فردوسی ، در صفحهء هفتمِ شاهنامه و در بابِ جمشید ، از این طبقه بندی ، نام برده
ایرانی ها ، به دشمنانِ خود ، لقبِ « پست » داده بودند ، و آنها را « هاریجان - هاریمان - هریمن - اهریمن » میخوانده اند
اهریمن ها ، حقِ زندگانی نداشته و بایستی به فجیع ترین حالتِ ممکن ، کشته میشدند
هنوز هم ، مردمِ هاریجان که اکثراً سیاهانِ تامیل هستند ، در هندوستان از زندگانیِ فوق العاده پست و غیرانسانی ، رنج میبرند و این ننگ ، انگار تا ابد دامانِ بشر را آلوده خواهد ساخت!!
ایرانی ها ، در جشن ها ، اهریمن ها را به آتش میکشیدند ، و یا اینکه آنها رو در مقابلِ شیر یا حیواناتِ درنده میانداختند (مثلِ کاری که با دانیال کردند و یا رفتاری که در عیدِ نوروز ، با حاجی فیروز انجام میدهند!)
شیرهای ایرانی ، یکی از معروف ترین نژادهای شیر هستند که بسیار درنده خو و جنگجو هستند ، این نژاد از شیرها ، دقیقاً همان نژادی هستند که رومیانِ باستان ، به جانِ بردگان و گلادیاتورهای خودشان میانداخته اند!!
باید تحقیقاتِ گسترده ای رو راجع به ریشه های خودمون انجام بدهیم
ایران ، یک فلاتِ گسترده ست ، و در طولِ تاریخ ، اقوامِ مختلفی از اون عبور کرده اند و یا حتی در اون زندگی کرده اند.
از اولین انسانهایی که از آفریقا ، خارج شدند ، میشه گفت ، تقریباً تمامیِ نژادهای انسان (غیر از سیاهپوست ها) روزگاری از ایران و خاورمیانه ، عبور کرده اند.
بنابرین ، امکان داره که اجدادِ زردپوستها هم قبل از کوچیدن به شرقِ آسیا ، قبلاً ساکنِ ایران بوده باشند
اما ، احتمالاً در اون زمان ، ایران ، جنگلِ انبوهی بوده که قدرتِ ماندن رو به هیچ کس نمیداده ، و بعدها رفته رفته به این شکلی که میبینیم در اومده که حتی در شهرِ یزد ، آب برای خوردن پیدا نمیشه!!!
(به عقیدهء اکثرِ زیست شناسان و اقلیم شناسان ، در دوهزاره پیش از این - زمانِ تاجگذاریِ کوروش - کشورِ ایران تا حدودِ 98 % ، پوشیده از گیاه بوده ، اما بعدها ، حجمِ جنگل های ایران ، به کمتر از 6 % رسیده!!!)
در اینکه قبل از آریایی ها ، اقوامِ بسیاری در این سرزمین زندگی میکرده اند ، هیچ شکی نیست
عیلامی ها ، کسانی که خطِ میخی را اختراع کردند ، هم نژاد با بومیانِ کنونیِ جنوبِ کشورِ هندوستان ، تامیل ها ، هستند.
پس این مردمی که احتمالاً از حبشه ، به سمتِ شرق حرکت کرده اند ، در ایران ، به کلّی نسل کشی شده اند و فقط شاید معدودی از قبایلِ سرزمین های جنوبی ، از فرزندانِ آنها باشند!
سومری ها ، که میشود گفت ، برای خودشان زبان و خطِ مجزا داشته اند ، از اقوامی بوده اند که احتمالاً با متمدن ترین مردمِ زمانِ خود ، مانندِ آطلانتیایی ها ، همریشه بوده اند و الان شاید هیچ نشانه ای از DNA آنها در خاورمیانه یافت نشود!
البته ، تحقیق در موردِ اقوامِ باستانیِ ایران ، از تحقیق راجع به خودِ ایرانی ها ، بسیار سخت تر و پیچیده تر میشود
اما
من برخی از نشانه هایی که خودم ، با تحقیقات به اونها رسیده ام رو براتون خواهم نوشت
برای اثباتِ هرکدام از اونها هم به اندازهء کافی ، دلیل و مدرک و منبع وجود داره
سلام دوستان عزیز
کسروی در عصری میزیسته که تقریبا میتوان گفت شروع رنسانس فکری در ایران بو د . شروع روشنفکری به سبک اروپایی ( جدید) باعث شده بود نویسندگان ایرانی بیشتر به مطالعه اثارنویسندگان اروپایی بپردازند. در اثار اروپایی به برکت ازادی بیان و حکومتهای لاییک نقد وهجمه به هر چیزی مانند خدا . دین. تاریخ . اندیشه های رایج . فرهنگ و عرف و هر چیزی که نویسنده از ان خوشش نمی امد باب روز شده بود.
درایران نیز همین طرز تفکر با شیوه ی دیگر وبا اندکی تفاوت در موضوع و میزان ازادی. به وجود امد و نویسندگان ایرانی از فرصت به دست امده استفاده کرده و بعضی چیزها را به چالش کشیدند . ونقد وانتقادهایی نیزچه مثبت و چه منفی صورت گرفت و مدل جدیدی از نویسندگی اغاز گردید. یکی از این نویسندگان احمد کسروی بود که در همه عرصه ها تاخت و تاز نمود
در همین زمان نیز افکار پان فارسیستی و پان ایرانیستی شروع شده بود. کسروی با تطمیع به این جریان کشیده شد چون هرکس ترک بودن اذربایجانیها را زیر سوال میبرد از خوان گسترده پان فارسهای تازه به دوران رسیده بهره میبرد فقط کسروی نیست که در ان عصر علیه ترک بودن اذربایجانیها مینوشت. اما فقط کسروی بود که مغرضانه و بی پایه واساس و غیر معقول تاریخ را به انحراف کشاند .
به چند جمله زیر توجه فرمایید.
1-در هر نقطه از اذربایجان از هر پیر زن یا پیرمردی در مورد نژاد و زبانش بپرسی خواهد گفت " ترک هستم ".
2-کلمه اذری طی بیست سال اخیر رواج یافته ( میتوانید به کتابهای درسی هم نگاه کنید ) اذربایجانیها کلمه اذری را خلاصه شده ی ترکی اذربایجانی به کار میگیرند نه به معنای اذری کسروی.
3-تمام دلیل کسروی این بود که در چند قریه اذربایجان چند نفری که جمعا دور بر ده دوازده هزار نفرهستند به زبان تاتی قدیم صحبت میکردند. که کسروی به ان زبان اذری گفته ولی بعدها مشخص شد که این اقای دانشمند (کسروی) اطلاعاتی جزیی در مورد زبانهای قدیم داشته است.
کسروی فقط توانست یکی دو جمله خود ساخته از زبان اذری موهوم خود بیان کند و هیچ نوشته تاریخی از ان زبان در دست نبود .
.4- فرض کنیم کسروی سخن بجایی گفته در این صورت باید اکثر دهکوره های اذر بایجان به زبان خودساخته کسروی سخن میگفتند . در حالی که چند روستای اباد و پر رفت امد دلیل و سند کسروی است .
5- در اکثر استانها مانند اصفهان . فارس . چهار محال . مشهد مرکزی . ایلام . کرمانشاه . سمنان و غیره شهرها و دهاتی هستند که به زبان ترکی صحبت میکنند حال با دلیل کسروی باید گفته شود ان استانها ترک نشین بودند بعد فارس شدند .
6 - بقیه مطلب در قسمت پایین
6 – پرسپولیس بر روی یک بنای ترکی ساخته شده است دلیل ان وجود جملاتی به زبان ترکی وبا خط اورخون ترکی در قسمتهای زیرین این بناست که بنا به دلایل فاشیستی کسی به ان اشاره نمیکند .
7-قبل از ورود ایرانیها به فلات ایران ملتهایی که در این سرزمین زندگی میکردند زبان التصاقی داشتند مانن سومریها ایلامیها قوتتی ها کاسپی ها خزرها و .....
تاریخ ثبت شده این سرزمین به بیش از هفت هزار سال میرسد که در دو هزار پانصد یا ششصد سال ان اقوامی که فارس یا ایرانی نامیده میشوند اشتراک داشته اند . که ابتدا در کویر وحواشی ان سکنی گزیدند و سپس با سرمایه خاخامها ی یهودی حکومت خاخام منش ( هخامنش ) را بوجود اوردند وکوروسیوس (کوروش) و داریوسیوس (داریوش) پادشاهان مشهور انان بودند . یهودیان برای به وجود امدن و قدرت هخامنشیان بسیار کوشیدند تا یهودیان را از اسارت نجات دهند . هخامنشیان بعد از به اوج رسیدن ملتهای ساکن در سرزمین ایران را قلع و قمع کردند . بعد از کشتار وحشیانه داریوش و کوروش ترکیب قومی ایران به نفع فارسها تغییر یافت .
8- زبان سومری و ایلامی و چند زبان دیگر موجود در عصر باستان این سرزمین التصاقی بوده و زبان ترکی موجود در ایران ادامه منطقی ان زبانهاست.
9- ما ساکنان اذ+ ار+بای+ جان ( اذ = از طوایف ترک. ار+ بای =بزرگمردان دلاور . جان= محل زندگی ) ماساکنان سرزمین بزرگمردان دلاور ترک ( اذربایجان ) افتخار داریم که نژادمان ترک است و زبانمان ترکی .
حال چه کسروی چه ورجاوند چه ذکا و.... چه همه افرادی که میخواهند تاریخ را به انحراف بکشند تا با اذربایجان دشمنی احمقانه بکنند بدانند که ما هفت هزار سال است در این سرزمین زندگی کرده ایم و زندگی خواهیم کرد. انهم بازبان ترک ونژاد ترک.
10- ایران کشوری کثیر الملة است بیایید کاری کنیم که در این کشور دوستانه و با رعایت حقوق و احترام باهم زندگی کنیم.
از: sadist
در موردِ ایرانِ باستان ، و کلاً تاریخِ ایران ، به صراحت عرض میکنم ، که اصولآً به هیچ سخنی ، نمیتونم با آرامش ، اطمینان کنم!!

شما حق دارید دوست من. متاسفانه تاریخ ایران سرشار از دروغ پردازی است که اگر کمی با دید منطقی نگاهی به آن بیاندازیم، متوجه دروغها و توهمات آن خواهیم شد. در این دروغ پردازی ها، کاملا منافع استعمارگران نیز مطمح نظر قرار گرفته و تصنیف تاریخ ایران باستان - بر مبنای تورات - به وسیله مستشرقین یهودی اروپایی، خود گویای بسیاری چیزهاست.
و متاسفانه وقتی دروغ زیاد باشد، گوینده اش هم باورش می کند و در پی آن توهم نمایان می شود. در اثر همین توهم بود که محمدرضا خود را آریامهر لقب داده بود، در حالی که اگر به ریشه ی خود توجه میکرد، شاید قطره ای از خون آریایی در خودش نمی دید!!!. هیچ فکر کرده اید که چرا او این همه دم از تمدن 2500 ساله میزد؟ مگر طبق همان تاریخ کلاسیک، اولین پایه گذاران تمدن در ایران، مادها نبودند؟ آیا قبل از کوروش هیچ تمدنی در این منطقه نبوده؟ آیا تاریخ شهر سوخته به 4000 سال قبل - 500 سال قبل از ورود آریائیها به فلات و 1500 سال قبل از کوروش - نمیرسد؟ مگر تمدنهای با شکوه عیلام، بابل، سومر و آشور قبل از تمدن هخامنشی در این منطقه وجود نداشت؟ این عرب ستیزی و اسلام ستیزیِ او برای چه بود؟ اینها همه سوالاتی است که هر انسان منصفی باید از خود بپرسد. من این سوالات را از خود پرسیده ام و به این نتیجه رسیده ام که: جواب این سوالات در یک چیز خلاصه میشود: خوش رقصی برای صهیونیزم بین الملل.
او حتی فراموش کرده بود که حداقل 1400 سال از آن تمدن 2500 ساله اش، در زمان حکومت های مسلمان عرب و ترک در این سرزمین بنا شده بود.
موفق باشید دوست عزیز.
بازم سلام به دوستای خوب این وری و اون وری و بالایی و پایینی و ترک و کرد و لر و طبری و رشتی و بندری و............ :D :D :D
و خوشحالم که هنوز هستید سربلند باشید 8-) 8-) 8-)
ghalam1356
از توضیحات کاملی که ارائه داید کمال تشکر را دارم.
از انجایی که هیچ پتک و چکشی نتوانسته و نخواهد توانست میخ اهنین را در سنگ فرو کند من برای کاملتر کردن و تایید فرمایشات جنابعالی منابع تاریخی را یاد میکنم...
1- استرابون از جغرافى‏نویس سده اول پیش از میلاد مسیح : آلبانیا(اران) سرزمینى است که از جنوب رشته کوههاى قفقاز تا رود کر و از دریاى کاسپین تا رود آلازان امتداد دارد و از جنوب به سرزمین مادآتروپاتن محدود است‏
2-پلینیوس جغرافى‏نگار و تاریخ‏نویس سده نخست میلادى نوشته است: آلبانیها در دشتهاى اطراف رود کر سکونت داشتند و رود آلازان آنها را از ایبریان (گرجیها) جدا مى‏کرد
3-ابن فقیه : سرزمین ارمنستان را چهار بخش دانسته و آن بخشها را (ارمینیه اول و دوم و سوم و چهارم‏) نامیده است. او در این بخش‏بندى اران را جزء بخش اول بلاد ارمینیه آورده و برذعه، بیلقان، قبله، شیروان، شابران، شکى، شمکور و بلاسجان را از شهرهاى اران یاد کرده است. وى در ادامه مى‏افزاید: حد آذربایجان تا رود رس (ارس) و کر است.
4-در نقشه های ترسیم شده به وسیله ی اصطخری مناطق ارمنیه و اران و اذرباجان جدا دانسته شده است.
5-در تاریخ یعقوبی نویسنده استان های ارمنستان را نام میبرد و اران را استان چهارم ارمنستان نام میبرد.
6- جغرافیاى البلدان، ارمنستان را سه بخش نام برده و گوید: «بخش اول شهر دبیل، قالیقلا، خلاط و شمشاط و سواد. بخش دوم: شهر بردعه و شهر بیلقان و شهر قیله (قبله) و شهر دربند. بخش سوم: شهر خزران (جرزان) و شهر تفلیس و شهرى که معروف به مسجد «ذى القرنین‏» است‏». و شهرهاى آذربایجان را این چنین دانسته است: اردبیل، برزند، ورثان، برذعه، شیز، سراة،مرند، تبریز، میانه، ارومیه، خوى و سلماس.
7-در فتوح البلدان اران بخشى از ارمینیه آمده که انوشیروان قوم سیاسیجان را در شهرهایى از اران اسکان داد.
8-در نزهة المشتاق از آثار ابوعبدالله محمدبن محمد الادریسى متعلق به سده ششم نیز نقشه سرزمینهاى آذربایجان، اران، ارمنستان، سریر و ... جداگانه رسم شده است.
9- البلاد و اخبار العباد : آذربایجان در اقلیم چهارم واقع شده و سرزمینى است پهناور بین اران و کوهستان و اران در اقلیم پنجم قرار گرفته .
10-معجم‏البلدان : اران ولایتى پهناور و داراى بلاد بیشمار است که جنزه یکى از آنهاست و مردم آن را گنجه نامند دیگر بردعه، شمکور و بیلقان. میان آذربایجان و اران رودى است که به آن الرس گفته مى‏شود. آنچه مجاور این رود است از سوی باختر و شمال از ولایت اران است و آنچه در خاور این رود واقع شده از آذربایجان است.
11- کاگان کاتواتسى در تاریخ آغوان: وسعت ان را از ایبرى (گرجستان) تا دروازه هونها (دربند قفقاز) و رود ارس نوشته است.
12-شعری از قطران تبریزی در قرن پنجم :
تا به اران تویی مدار عجیب
که به ایران حسد برد اران
3-...
همه ی این منابع حکایت از این دارد که اذربایجان و اران به یک منطقه گفته نمیشده است.
اران در زبان های یونانی و رومی البانیا و ارمنی الوانک خوانده میشود.
اران یک اسم ایرانی است که قبل از اسلام هم به این منطقه اطلاق میشد و حاکم ان منطقه ارانشاه نامیده میگشت و مورخان و جغرافی دانان بعد از اسلام هم از اسم اران استفاده میکردند.(قبل از ورود ترک ها)
[edit=saraab]1390/06/26[/edit]

(خودتون هم خوب میدونید که چند صفحه قبل از این ، من داشتم به طورِ مستقیم ، از آریایی بودنِ این سرزمین ، صحبت میکردم و آذربایجان رو کلمه ای فارسی به حساب آورده بودم. ... اما ...)
متأسفانه!
بعد از تحقیقات ، متوجه شدم که حجمِ پیچیدگیِ اطلاعات ، دربارهء این سرزمین ، تا اندازه ای هست که حتی نمیشه به راحتی برای تحقیق ، به محدوده اش نزدیک شد.

خواستم در ذیل این کتاب دیگر حرفی نزنم اما..
سادیست در خصوص مطالعه نداشتن و نظر دادن ...ابتدا بلند نظری و شخصیت شما را می ستایم ...چرا که کم پیدا میشوند کسانی که در این دیار اعتراف به اشتباه کنند...پس قدردان شما هستم.آرزویم اینست که اندکی از شهامت شما را من هم بتوانم بدست بیارم.
یاد جمله ای که ذیل کتاب تاریخ جنسیتی برایتان نوشتم افتادم:
سادیست عزیز...من بعضی از دیدگاه شما را میخونم ..اما دلیل بر خواندن همه آنها نیست...
نمی دانم چه اصراری داری که همیشه ذیل هر کتاب نامی از شما باشد...و هر چه بر زبانت می آید می نویسی حتم دارم بعضی از آنها فاقد هیچ گونه تفکری است...

شوق به دانستن و نظر دادن خوب است اما بعد از کسب اطلاعات از منابع موثق...
حتی پس از کسب اطلاعات و تجزیه تحلیل در علوم انسانی _حتی اکثرا علوم_و بخصوص تاریخ هیچ چیز را با چنین قاطعیتی که شما همیشه در گفتارتان دارید بیان نمی کنند...
در موردِ ایرانِ باستان ، و کلاً تاریخِ ایران ، به صراحت عرض میکنم ، که اصولآً به هیچ سخنی ، نمیتونم با آرامش ، اطمینان کنم!!
متأسفانه ، ما در اقیانوسی از اطلاعاتِ دروغین زندگی میکنیم!

ایران باستان مظلوم ترین قسمت تاریخ ایران است که عده ای حتی با آنچه خود دشمنان این دیار نوشته اند مشکل دارند...نمی دانم اگر مورخان مانند هرودت .توسیدید، پلوتارک، دیودورس سیسیلی، کتزیاس، گزنفون، ، افلاطون، پائوزانیاس، افوروس، استرابون، لوکیاس، لیکورگوس، ایسوکراتس، و اخلافشان در اروپای جدید که که بزرگی خود را در نفی و کوچکی دیگران می بینند داشتیم چه می گفتید...نگرش من برای بسیاری آشناست که نه غم خون دارم ونه نژاد و نه پانی...از تعصب بیزارم .اما به دنبال تحریف هم نیستم.
دوست من قبلا هم گفته ام تاریخ را با اینترنت و گوگل نمی توان دانست...آیا براستی تمام منابع را خوانده اید..چند تا کتاب در خصوص ایران باستان خوانده اید...آیا کتابی از امیر مهدی بدیع .دریایی و...خوانده اید .دوست من عجله و قضاوت نادرست و کم اطلاعی و پیش داوری بزرگترین ضعف شما است...وقتی لقب اردشیر دراز دست هخامنشی را با چند صد سال اختلاف به انوشیروان ساسانی می چسبانید.وقتی می گویید ایران با آغوش باز اسلام پذیرفته.وقتی وقتی وقتی.... به من حق بدهید که نسبت به دیدگاه های شما اعتراض کنم...
با تمام این وجود بازهم قدردان بعضی از صفات شما هستم موفق باشید.
آذری یا زبان باستان آذربایجان
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک