رسته‌ها
ماه نخشب
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 64 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 64 رای
از مقدمه :
مجموعه داستانهای ماه نخشب ونخستین مجموعه داستانهای تاریخیست که به زبان فارسی نوشته شده است هدف اصلی سعید نفیسی نوشتن کتابیست که داستان زندگی پهلوانان ایران را به صورت کوتاه بیان کند علت دیگر ذکر داستان زندگی پهلوانان وبزرگ مر دانی است که در دوره بعداز اسلام درراه ایران جان فشانی کرده اند
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
280
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
کوهالن
کوهالن
1389/11/08

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی ماه نخشب

تعداد دیدگاه‌ها:
16
هرچند این خیزش عظیم ایرانی ضدخلافت عباسی، که با جمع‏آوری بقایای مزدکیان و مانویان و همچنین عناصر ناراضی موالی که مدت‏ها تحت ستم آل عباس و تحت تبلیغات ابومسلم قرار داشتند با شدت و قدرت سرکوب شد، اما نهضت دیگری همزمان با این سرکوبی دوران بالش خود را می‏گذرانید. جنبشی که بعدها به نام سرخ‏جامگان شهره گشتند.
مقنع و ماه نخشب نه تنها الهام‌بخش شاعران ایرانی بود بلکه در سده‌ی نوزدهم م / سیزدهم خ. نیز شاعری ایرلندی به نام تامس مور (Thomas Moore درگذشته ۱۸۵۲ م/۱۲۳۱ خ) در سال ۱۸۱۷ م/ ۱۱۹۶ خ کتابی نوشت به نام «لاله رخ» (Lalla Rookh) و در آن داستان مقنع را در کنار چند داستان دیگر شرقی نقل کرد. وی مقنع را «پیامبر نقابدار خراسانی» (The Veiled Prophet of Khorasan) ترجمه کرد و در واقع وی را الگویی برای مبارزه‌ی ایرلندیان در برابر نفوذ انگلیسی‌ها قرار داد.
یكی از شاعران ایرلندی به نام " توماس مور" در باره ی مقنّع و ماه نخشب شعرسروده است كه ترجمه ی بخشی از آن چنين است:
از روستای زیبای نخشب
ماهی بر خواهد آمد
بر سراسر دشت نور افشانی خواهد كرد
و همه جا را روشنائی خواهد بخشید
لباس نقره گونِ مقنّع
همچون سیل های سفید دریا
می درخشد.
او بر بالای بلندی می ایستد
و برای مردمان سخن می گوید:
او می گوید: انسان باید آزاد باشد
تا حقیقت را دریابد
آنوقت است كه در بهاری تازه
و تَولُدی دوبار
در صلح زندگی می كند.
درخصوص معجزه و کار شگفت وی، در اکثر منابع از «ماه نخشب» نام برده شده‏است. جالب است که حتی پس ازگذشت بیش ازهشت سده از این اتفاق، قزوینی علاوه بر ذکر این مطلب، درمقام توجیه علمی و کارکرد آن نیز آمده:«... به [نخشب] منسوب است حکیم بن المقنع به نخشب چاهی احداث کرد، که طالع می‏شد از آن ماهی که می‏دیدند آن را مردم چون ماهتاب آسمان و این طلسم شهره گرفت درآفاق و مردم از هرجا قصد نخشب می‏کردند جهت دیدن آن ماه و همه متعجب می‏ماندند و عوام آن را سحر می‏شمردند و آن خود عمل هندسه بود که شعاع قمر منعکس می‏شد و درقعر چاه برطاسی کلان، پس از سیماب و به هر تقدیر امر عجیب را اختراع کرده‏بود که به آفاق شهرت گرفت تا آن که مردم دراشعار و امثال ذکر آن کردند.»(33)
در «تجارب‏السلف» می‏خوانیم که مقنع به سحر، جسمی ساخته بود به شکل ماهی، از چاهی برمی‏آید و اندکی ارتفاع می‏یابد و باز به چاه فرو می‏رفت.(34)
این داستان در سیاستنامه خواجه نظام‏الملک بدین صورت می‏آید که:«... مقنع مروزی در ماوراءالنهر طلسمی بساخت و از کوهی بر مثال ماهی چیزی برآورد هرروز هم بر آن وقت که ماه برآمدی چنانکه مردمان آن ناحیت بدیدندی مدتی مدید برداشت...»(35)
در عهد مهدی مرد دیگری به نام المقنع هشام یا هاشم‏بن حکیم که از سرهنگان ابومسلم به شمار می‏رفت(3) به مخالفت با بنی‏عباس می‏پردازد، که خوارزمی وی را جزء سیزدهمین فرقه از مذاهب مشبهة برمی‏شمارد و آنان را به نام«مبیضة» می‏خواند و می‏گوید که آنان پیرو هاشم‏بن حکم مروزی‏اند(4).
از کودکی و تحصیلات المقنع در منابع، ذکر چندانی به میان نیست و اگر گفتار موءلف «تاریخ بخارا» را درخصوص اشتغال المقنع به «علم طلسمات»(21) بپذیریم، بایستی پذیرفت که المقنع دارای علم و دانشی بوده است. نرشخی نیز در تاریخ بخارا پس از تصریح بر گازر بودن وی می‏نویسد که المقنع بعدها درپی کسب علم و دانش از هر دانشی مقداری می‏اندوزد و شعبده و علم طلسمات را نیز فرا می‏گیرد(22)
درخصوص پدر و مادر وی نیز در «تاریخ بخارا» ذکر می‏شود که پدر وی از سرهنگان امیر خراسان به روزگار جعفر دوانیقی بوده‏است و خود المقنع نیز از سرهنگان زمان ابومسلم به شمار بوده‏است» (23)
نکته جالب دیگر، درخصوص «سپیدجامه» بودن المقنع و پیروان اوست. شاید بتوان این امر را در تضاد آنان با عباسیان دانست که لباس سیاه بر تن و درفش سیاه داشته‏اند.(24) شاید نیز بدینوسیله سعی در القای جسم و روان خود داشتند یا اشاراتی به شغل هاشم داشته‏اند که گویند در آغاز، گازری بیش نبوده‏است. درهرصورت، انتخاب جامه‏های سپید بی‏دلیل نمی‏تواند باشد. در «تاریخ بخارا» نیز مصرحاً درچندین نوبت وی و پیروانش سپیدجامه نامیده می‏شوند.(25) شهرستانی نیز گاه آنان را اسپید جامکیه و گاه مبیضه می‏خواند که در ماوراءالنهر سکنی داشته‏اند.(26) اشپولر نیز سپید جامگان را محتملاً بقایای مزدکیانی می‏داند که دربخارا بودند و درمقابل آنها سرخ‏جامگان قرارداشتند که توام با خرمیان ظاهر گشته بودند.(27)
درخصوص دین وی نیز اقوال گوناگون و درعین حال، یکسانی موجود است. این یکسانی همان است که اکثر مورخان اسلامی وی را پیرو فرقه اباحی «مزدک» می‏دانستند. بیرونی به صراحت هرچه تمامتر عنوان می‏دارد که وی کلیه قوانین مزدک را مباح شمرد و اموال و زنان را مباح گردانید و هرکه را با وی به مخالفت برخاست به قتل رسانید. (36) این نقل با بیانی متفاوت و طی یک داستان، در «تاریخ بخارا» نقل شده‏است.(37) خواجه نظام‏الملک نیز درجمله‏ای درنهایت «قل و دل» بیان می‏دارد که:«... و شریعت به یکبار از قوم خویش برداشت...»(38)
در «ملل و نحل» اشارت به ادعای نبوت المقنع (39) می‏شود که در «تبصره العوام» جای ادعای نبوت با الوهیت عوض می‏شود.
منبع : کیهان فرهنگی
-----------------------------------------------------
فرجام نبرد نهاوند، سقوط قطعی حکومت طبقاتی ساسانی را در پی داشت. از آن پس، کشورمان تا دو سده تحت نظر خلفای اموی و عباسی اداره می‏شد. دراین دوران طولانی، جنبش‏ها و قیام‏های پراکنده چندی در گوشه و کنار ایران صورت گرفت که از آن میان، جنبش «به‏آفرید» ، «سنبادگبر»، «اسحاق ترک»، «استاد سیس»، «بابک خرم‏دین»، «ابومسلم خراسانی» و نیز جنبش «المقنع» را می‏توان نام برد.
این جنبش‏ها که هر یک خواست‏ها، گرایش‏ها و پایگاه‏های فکری و عقیدتی ویژه‏ای داشتند، جملگی در سال‏های 129 تا 221 هجری به وقوع پیوستند.
سال‏های 129ه تا 201ه را بایستی سال‏های شورش مداوم در ایران نامید. شورشی که به سال 129ه با «به آفرید» آغاز می‏شود و بنابر درخواست بزرگان قوم زرتشتی، ابومسلم این جنبش را که به نوعی بدعت نیز در دین زرتشتی سنتی محسوب می‏شد، سرکوب می‏کند. قیام‏های بعدی توسط سنبادگبر، اسحاق ترک، استاد سیس و المقنع برپا می‏گردد و موءثرترین آن، که بیست سال به درازا می‏انجامد توسط بابک خرمدین در 201 ه شروع می‏شود.
صرفنظر از ماهیت و شکل این جنبش‏ها، آنچه که در بادی امر به چشم می‏خورد، همانا پذیرش و اقبال آنان توسط مردم است. نکته جالب توجه دیگر در این جنبش‏ها آن‏است که بیشترینه آنان داعیه‏دار خونخواهی ابومسلم بوده‏اند.
کتاب فوق شامل 14 داستان تاریخیست که اولین داستان آن نام ماه نخشب را دارد که بازگو کننده داستان هاشم یا هشام یا عطاء است
PDF
7 مگابایت
ماه نخشب
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک