آزمون های مرگ
نویسنده:
دارن شان
امتیاز دهید
در دنیایی که مرگ سایهبهسایه زندگی حرکت میکند، و شرافت از شمشیر تیزتر است، دارن شان، خونآشامی نوجوان، باید از تاریکترین آزمونهای عمرش جان سالم به در ببرد. جلد پنجم از مجموعه سیرک عجایب با عنوان آزمونهای مرگ، نقطهای حیاتی و هیجانانگیز در مسیر پرخطر دارن است؛ جایی که زندگی او دیگر فقط متعلق به خودش نیست.
پس از آنکه دارن برای اثبات وفاداریاش به قبیلهی خونآشامان پذیرفته میشود، باید در سلسلهای از آزمونهای مرگبار شرکت کند. این آزمونها نه فقط جسم، بلکه اراده، شجاعت و باور او را به چالش میکشند. در دل غارهای تاریک و در میان قوانین بیرحمانه، دارن باید تصمیمهایی بگیرد که بهای آنها ممکن است جان خودش یا عزیزانش باشد.
آزمونهای مرگ تنها یک داستان هیولایی یا فانتزی نیست؛ این کتاب سفری است به قلب یک نوجوان که بین انسان بودن و خونآشام شدن، بین احساسات و وظیفه، بین مرگ و بقا سرگردان است. دارن شان با قلمی پرکشش و بیوقفه، خواننده را به دنیایی میبرد که در آن هیچ تضمینی برای زنده ماندن نیست.
در این قسمت، ترس واقعی است، دوستیها به امتحان گذاشته میشوند و مفهوم «شجاعت» رنگ تازهای میگیرد. هر صفحه، ضربان قلب را تندتر میکند، و پایان آن… پردهای تازه از تاریکی را کنار میزند.
پس از آنکه دارن برای اثبات وفاداریاش به قبیلهی خونآشامان پذیرفته میشود، باید در سلسلهای از آزمونهای مرگبار شرکت کند. این آزمونها نه فقط جسم، بلکه اراده، شجاعت و باور او را به چالش میکشند. در دل غارهای تاریک و در میان قوانین بیرحمانه، دارن باید تصمیمهایی بگیرد که بهای آنها ممکن است جان خودش یا عزیزانش باشد.
آزمونهای مرگ تنها یک داستان هیولایی یا فانتزی نیست؛ این کتاب سفری است به قلب یک نوجوان که بین انسان بودن و خونآشام شدن، بین احساسات و وظیفه، بین مرگ و بقا سرگردان است. دارن شان با قلمی پرکشش و بیوقفه، خواننده را به دنیایی میبرد که در آن هیچ تضمینی برای زنده ماندن نیست.
در این قسمت، ترس واقعی است، دوستیها به امتحان گذاشته میشوند و مفهوم «شجاعت» رنگ تازهای میگیرد. هر صفحه، ضربان قلب را تندتر میکند، و پایان آن… پردهای تازه از تاریکی را کنار میزند.
آپلود شده توسط:
Ketabnak
1404/03/12
دیدگاههای کتاب الکترونیکی آزمون های مرگ
بیچاره دارن این ازمونا خیلی سخت بود
البته لرد لاس خیلی باحال بود ولی سر دزد شیطانی حوصله م سر رفت ولش کردم...
الان (مثلا موقع امتحاناته) چسبیدم به این سرزمین اشباح ....خیلی باحاله...
بابا خیلی تندی ایول8-)8-)8-)8-)من تو دوستام از همه زو تر رمان را می خونم اما تو دیگه خیلی سریع هستی:x:x:x:-(:-(:-(8-)8-)8-)8-)
باید سرعتمو بیشتر کنم رفیق:D:D:D;-(;-(;-(
دوست خوبم سبا از این که این کتاب را به من معرفی کردی تشکر می کنم.:D:D:)):))
میکا ورلت میگه خیلی باحاله :)):)):)):))
می گم صد تا شخصیت دیگه وجود داره از دم چسبیدی به میکا :O:O:O
[edit=گیلدخت]1392/10/25[/edit]
منم همینطور:Dکی حوصله داره:stupid:وقتی مدرسه هست چرا تو خونه بخونیم:D:stupid: