دیو

اِستیون هارمون (استیو) نوجوان 16 سالة سیاه‌پوستی است که به اتهام مشارکت در دزدی‌ از داروخانه و کشتن صاحب آن در زندان به سر می‌برد و در حال محاکمه است. استیون خود را کاملاً بی‌گناه می‌داند. او برای فرار از فشار‌های روحی شدید تلاش می‌کند تا ماجرای حضورش در زندان، رویدادهای درون دادگاه و حتی دیدارهایش با وکیل مدافع و خانواده را به صورت فیلمنامه‌ای در دفتر خود یادداشت کند. فضای زندان و خشونت موجود در آن غیر قابل تحمل است. بخصوص برای استیو که زندگی آرام و همراه با صداقتی داشته حضور در چنین محلی بسیار دشوار است. استیو با فلش‌بک‌هایی شیوة آشنایی خود را با مجرمین اصلی نشان می‌دهد.

تمامی ماجرا در دو فرم خاطره نویسی و فیلم‌نامه آورده شده و به زیبایی تمام توسط نویسنده ساخته و پرداخته شده است. شکل نگارش و نوع حروف بکار گرفته شده در متن متنوع و خلاق‌اند. حالات روحی شخصیت نوجوان، تفکرات، نقطه نظرها و بررسی اوضاع همه به درستی به نگارش در آمده‌اند و خواننده در هیچ‌ کجای متن دچار سردرگمی و تناقض نمی‌شود. هیولا کتابی بسیار زیبا و عمیقاً تاثیر گذار است. نویسنده خواننده نوجوان خود را جدی گرفته و مفاهیم عمیق و تفکر بر انگیزی چون درستی و نادرستی، حق و باطل و ... را با آن‌ها در میان می‌گذارد. خواننده تا آخرین لحظه یکی از اعضای هیئت منصفه است و امکان تصمیم گیری و قضاوت دارد. شک، دودلی و هیجان تا آخرین صفحات کتاب باقی می‌ماند و خواندن کتاب را تبدیل به تجربه‌ای ناب و جذاب می‌کند. نویسنده نوجوانان، تردیدها، نادانی‌ها و احساساتشان را به خوبی می‌شناسد و این شناخت و تسلط در تمامی صفحات کتاب مشهود است.