رسته‌ها
نبرد من
امتیاز دهید
5 / 4.3
با 486 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.3
با 486 رای
مترجم: فرهاد

نسخه ی دیگری از این کتاب با ترجمه عنایت الله شکیباپور در سایت موجود است.

نبرد من کتابی، که توسط آدولف هیتلر نوشته شده است، و بیانگر اندیشه‌های سیاسی هیتلر و نازیسم می‌باشد. هیتلر در سال ۱۹۲۴ هنگامی که در قلعه لندربرگ زندانی بود بخش اول کتاب را با دیکته کردن جملات به منشی خود رودلف هس این اثر را به وجود آورد. بخش دوم، پایان همان سال پس از آزادی زودهنگام او از زندان نوشته شد.
با قدرت گرفتن ناسیونال سوسیالیست‌ها در آلمان، فروش و توزیع نبرد من نیز رواج گرفت. از اواسط دهه ۱۹۳۰ کتاب هیتلر به خرج دولت به زوج‌های تازه ازدواج کرده هدیه می‌شد، فروش نسخه‌های دست دوم کتاب ممنوع بود و تدریس آن در مدرسه‌ها به عنوان جزئی از برنامهٔ تبلیغاتی حزب ناسیونال سوسیالیست از همین دوران آغاز شد. از این کتاب تا پایان جنگ دوم جهانی نزدیک به یازده میلیون نسخه انتشار یافت که بخش اعظم آن یا رایگان توزیع، یا به اجبار خریداری شده‌ بود.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
180
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
Pir pesar
Pir pesar
1389/09/27
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی نبرد من

تعداد دیدگاه‌ها:
554
در امان خدا مرد آینه ای . در مورد من در اشتباه هستی . اما مهم نیست .
سلام دوستان گرامی
دارم کم کم می ترسم از چی که هستیم از جای که در ان زندگی می کنیم از کسی که با ان در ارتباط هستیم از چیزی که درباره ان فکر می کنیم

راستش من هم به این مسئله شک دارم . آن روز مرد آینه ای از چند پروفایله بودن افراد سخن گفت . سوالی دارم و آن اینکه از کجا معلوم که کسانی در پشت پرده همه چیز را رصد نمیکنند ؟
از کجا معلوم که پیامهای خصوصی در پروفایلها خوانده نمیشود ؟

مرد خری (همانند مرد ایینه ای در ضمن قبلا توضیح داده ام که صفت خری که برای ایشا بکار می برم توهین نیست بلکه قبول ان چیزی است که ایشان می خواهد باشد)،
چند پروفایل بودن خصوصیت عده ای بود که دقیقا همانند تو سخن می گفتند . به همین علت معتقدم تو هم یکی از هما افراد هستی .
اما به خوب نکته ای اشاره کردی
کسی می ترسد که چیزی برای ترسیدن داشته باشد . من نمی دانم در پیام های خصوصی چی چیزی داری که می ترسی اما یادم می اید یکی مثل خودت قبلا در همی سایت می امد و در پروفایل اعضای سایت فحش ناموسی می نوشت . بعضی را هم به فحش دادن به دیگر کاربران دعوت می کرد .
اما مهم نیست .
دوستان (اگر دوستی باقی مانده !) خداحافظ
هر خوبی و بدی دیدید حلال کنید . حتی تو خر تو خر ، اگر جایی بی احترامی کردم ببخشید . از این ماه تا به بعد انقدر کار روی سرم می ریزد که دیگر حتی وقت سر خاراندن ندارم چه برسد به کتابناک امدن .
برای همه ارزوی موفقیت می کنم .
فقط یک نصیحت ، لطفا فکر کنید . کمتر پیش می اید که یک انسان فکر کند .
به خدا می سپارمتان
آقای رامین بشر دوست لطفا انقدر خون خودتونو کثیف نکنید حیف که این فروم آزادی بیان وجود نداره
شما خیلی راحت به افراد توهین می کنید و می گید بیسوادن ولی پیام شما حذف نمی شه
اما پیام من خیلی راحت حذف می شه

لازم به توضیح است که من کسی را بی سواد خطاب نکردم. تنها به یک کاربر گفتم میزان سواد شما مشخص است. اگر برداشت شما این است که منظور من این بوده که آن شخص بیسواد است لابد دلیلی خاص شما را به چنین باوری رهنمون شده. اگر در موضوع مربوط به غلط املایی ایشان در قبل یا بعد از این جمله سخن نادرستی از من سراغ دارید بفرمایید، وگرنه برداشت شما مبنی بر بیسوادی آن کاربر از پستهای خود ایشان و جملات درست من بوده. نام این کار توهین نیست. داشتن غلط املایی هم دلیل بیسوادی یک نفر نیست.
این پاسخ را تنها به قصد دفاع از خودم و پیشگیری از مغلطه مطرح کردم. قصد دعوای شخصی در این بحث را به هیچ وجه ندارم. اگر مسؤولین سایت این پست را اضافی تشخیص میدهند بنده هم از حذف آن دلگیر نخواهم شد.
http://ketabnak.com/comment.php?dlid=21648
اگر کسی اینجا باشد که در روانشناسی مطالعاتی داشته باشد حتما نام فرانکل را شنیده .
نظریات او هر چند معروف نشدند اما در بسیاری موارد کار ساز بودند و در درمان بسیاری موثر .
اینچنین فردی که بدنبال علم است را باید در مورد واقعه هولوکاست که خود یکی از قربانیانش بوده دروغ بگوید ؟
ویکتور فرانکل در ۱۹۰۵ در وین به‌دنیا آمد. او در ۱۹۴۹ از دو دانشگاه وین و آدیتشنالی موفق به گرفتن درجهٔ دکترای اعصاب و روان شد. در ضمن او از ۱۲۰ دانشگاه در سراسر جهان دکترای افتخاری گرفت.
فرانکل به علت یهودی بودن در سال‌های ۱۹۴۲ تا ۱۹۴۵ به وسیله نازی‌ها ابتدا در آشویتس و سپس در داخائو زندانی شد. تجارب او در این اردوگاه‌ها موجب شد مکتب جدیدی را در روانشناسی بنیان‌گذاری کند که معنا درمانی یا لوگوتراپی نامیده می‌شود.او پس از پایان جنگ دوم جهانی ریاست بخش اعصاب بیمارستانی در وین را به عهده گرفت و به مقام استادی دانشگاه در رشتهٔ عصب‌شناسی و روان‌پزشکی نایل آمد. در سال‌های ۱۹۷۰ تا ۱۹۷۳ استاد داشنگاه بین‌اللملی سن دیه‌گو بود و نظریه معنا درمانی‌اش در میان روان‌شناسان و روان‌پزشکان پیروان زیادی دارد.فرانکل در سپتامبر ۱۹۹۷ در سن ۹۲ سالگی در وین درگذشت.
فرانکل در جنگ جهانی دوم زمانی که یهودی‌ها و کمونیست‌ها و همجنسگرایان توسط حکومت نازی در آلمان که اتریش نیز به آن الحاق شده بود روانهٔ ارودگاه‌های کار اجباری می‌شدند در سال‌های ۱۹۴۲ تا ۱۹۴۵ در آشویتس و داخائو زندانی بود نامزدش هرگز پیدا نشد و ظاهراً جزو قربانیان این اردوگاه‌ها بود. ویکتور در کتاب خاطرات خود و در کتاب انسان در جستجوی معنا بارها تاکید می‌کند که بازنویسی کتاب لوگوتراپی انگیزه زنده ماندن او بود. این کتاب را که در مورد نظریه اش درباره معناجویی و معنا درمانی بود در دستگیری وی در اردوگاه به همراه همه لباس هایش از او گرفتند. او با این نظریه توانست خود را در بدترین شرایط ارودگاه حفظ کند و نجات یابد. در واقع نظریه خود را خود تجربه کرد و می‌توان گفت که این نظریه از بوته آزمایش به توسط خود او گذشته است. هر چند خود او در کتاب انسان در جست‌وجوی معنا می‌نویسد: «ما که از بخت خوب یا حسن اتفاق یا معجزه - یا هر آنچه که شما نامش می‌نهید- از این اردوگاهها بازگشته‌ایم، خوب می‌دانیم که بهترین‌های ما برنگشتند.»
فرانکل اگزیستانسیالیست (پیروان اصالت وجود، هستی‌گرا) بود. او واژه "هستی نژندی"[۲] را در مورد اختلال عاطفی ابداع کرد و اختلال عاطفی را حاصل عدم توانایی فرد در یافتن معنا برای زندگی می‌دانست. به نظر فرانکل آزادی به معنای رهایی از سه چیز است: ۱ـ غریزه‌ها ۲ـ خوی‌ها و عادت‌ها ۳ـ محیط[۳] در زمینهٔ نظریه شخصیت فرانکل معتقد است، در آدمی انگیزه‌یی بنیادی وجود دارد و آن «ارادهٔ معطوف به معنا» است. مکتب روان‌شناسی لوگوتراپی یا معنا درمانی که ویکتور فرانکل بنا نهاد امروز یکی از مکاتب مطرح روان‌شناسی در جهان است.
بسیار زیباست این تلاش شما در دفاع از هیتلر با نقل قول از یک وبلاگ طرفدار هیتلر! سالهاست که منکرین هولوکاست (که اخیراً خود را تجدید نظر طلب میخوانند) صحت بسیاری از مدارک مورد استناد در دادگاههای نورنبرگ را زیر سؤال برده اند. مانند تعداد یهودیان کشته شده در طی سالهای حکومت نازیسم (انگار 300000 کشته به جای شش میلیون ارزش این حرفها را ندارد و قابل چشم پوشیست!) یا وجود اردوگاههای کار اجباری و نه مرگ (انگار که اگر کسی را مجبور به کار بدون دستمزد کنند و در این راه جان او را هم بگیرند ایرادی ندارد)، یا این که یهودیان تنها در لهستان با اتاق گاز اعدام شده اند و نه آشویتس (لابد یهودیان لهستان اصلاً انسان نبوده اند، پس خفه کردن آنها ربطی به بشریت نداشته!) و ... . حتی در صورت صحت سخنان منکران و کوچکتر بودن ابعاد کشتار باز هم جایگاه رفیع هیتلر در میان بزرگترین جنایتکاران تاریخ حفظ میشود.
هیتلر در ماه مه 1923 در سخنرانی معروف خود اعلام کرد که «یهودیان بدون شک یک نژادند، اما انسان نیستند. از این نظر که نمیتوانند تصویری از خدای لایزال باشند. یهودیان تصویری از شیطانند. یهودیت به مثابه بیماری سل در میان ملل است». در همین کتاب مستطاب «نبرد من» هیتلر تصریح میکند که اگر کشور آلمان همه آلمانها را در خود جای دهد و توانایی تغذیه آنها را نداشته باشد، آنگاه حق تهاجم به کشورهای بیگانه را خواهد داشت (نقل به مضمون)! دقت کنید، نمیگوید باید با دیگران تعامل داشت و از آنها کمک خواست و در مقابل خدمات ارائه کرد، بلکه میگوید باید به آنها حمله کرد! اتفاقات بعدی نشان داد که هیتلر در عملی کردن اعتقاداتش با کسی هم شوخی نداشت و به راستی حمله میکرد و نابود میکرد! حالا ما باید هیتلر را نه یک فرد ضد بشر و جنگ طلب، که یک مرد بزرگ و صلح دوست بدانیم. به طرز عجیبی قبول این قضیه برایم سخت است.
به خاطر حفظ آیین اهوراییم و به خاطر شرف پارسیم ، اگر کسی به مرز و بومم با هر نژادی ، قومی و زبانی نگاه چپ کنه فریاد که هیچ حاضرم سلاح بدست بگیرم و آدم بکشم

پاینده و جاویدان باد سرزمین پارسیان
سرزمین کوروش ها و داریوش ها و نمایندگان دادجهانی بر همه جهانیان
درود بر کوروش بزرگ شاهنشاه بزرگ هخامنشی
درود بر داریوش بزرگشاه پارس بزرگ
درود بر خشایار بزرگ شاهزاده نیکزاد پیرو آیین آریایی
درود بر آریا
درود بر آریاییان
درود بر هرچه رنگ و نشان از آریا دارد
heil Adolf Hitler Der Deutscher Fuhrer
.....
......
مرگ بر هر چه بستی بر سر پیشرفت فرمانروایی دادگستر آریاییان بوده
نابود باد هر آنچه از این پس بستی بر شاهراه سربلندی ایران به شمار آید
......
مرگ بر هر پارسمرد(ایرانی) که اندیشه سربلندی پارس و پارسیان را در سر نپروراند

خانوم مینو خانوم
شما یه خورده کوتاه بیاید. از شمای ایرانی بعیده! درسته ایرانی هستیم و به ایرانی بودن افتخار میکنیم اما هیچ فرهنگی رو هم مورد هجمه قرار ندیم چون اگر حرفی برای گفتن داشته باشیم نیازی به حذف فرهنگ های دیگه نداریم. ایرانی خوب باید به همه فرهنگ ها و گفتمانهای دنیا چه خوب و چه بد احترام بذاره. شما مختارید که مخالف هر کدوم از اینهایی که گفتم باشید اما ای کاش یه خورده بیشتر بهشون احترام بذارید در آخر کلام توصیه میکنم برای اینکه واقع بینانه تر به قضایا نگاه کنید این نکته رو بپذیرید که در همه جا و بین همه فرهنگها آدمها و گفتمانهای خوب و بد وجود داره و نیازی نیست که بگیم کل فرهنگ ایرانی خوبه یا فلان فرهنگ بده! چون در واقع همه چیز مطلق نیستش ...

[edit=saraab]1391/02/02[/edit]
شما اگر میخواهید وطنتان سر بلند باشد باید کار دیگری بجز فریاد زدن پیدا کنید! با فریاد "مرگ بر این" و "مرگ بر آن" سربلندی حاصل نمیشود!
انگار شما خیلی با اعراب حال می کنی؟؟؟

بنده (نه تنها با اعراب، بلکه) با هیچ کشور و نژادی مشکل ندارم.اگر چنین افکار نژاد پرستانه و بیمار گونه ای(نسبت به یهودیها و اعراب) وجود نداشته باشد اطمینان داشته باشید مشکلات بیشتری بوجود نمیآید( و لازم نیست (بقول شما) اسلحه دست بگیریم و به جان هم بیافتیم!)
از این فریادهای مرگ بر عرب و ... مشخص است که چقدر بیطرف هستید.
واقعا انسان از دیدن چنین افکار نژادپرستانه ای شرمنده میشود!

درسته من زنم ولی به خاطر سر بلندی وطنم ، به خاطر حفظ آیین اهوراییم و به خاطر شرف پارسیم ، اگر کسی به مرز و بومم با هر نژادی ، قومی و زبانی نگاه چپ کنه فریاد که هیچ حاضرم سلاح بدست بگیرم و آدم بکشم... حالا شما می خوای بگی نژاد پرستم بگو -- فراماسونرم بگو .... نازیم بگو ......
همین امثال شماند که عربها جرات پیدا می کنن خلیج همیشه پارس رو چیز دیگه بنامند
یا ابوموسی و ....
انگار شما خیلی با اعراب حال می کنی؟؟؟ مستر سایه (ترجمه Shadow)
نبرد من
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک