رسته‌ها
نبرد من
امتیاز دهید
5 / 4.3
با 486 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.3
با 486 رای
مترجم: فرهاد

نسخه ی دیگری از این کتاب با ترجمه عنایت الله شکیباپور در سایت موجود است.

نبرد من کتابی، که توسط آدولف هیتلر نوشته شده است، و بیانگر اندیشه‌های سیاسی هیتلر و نازیسم می‌باشد. هیتلر در سال ۱۹۲۴ هنگامی که در قلعه لندربرگ زندانی بود بخش اول کتاب را با دیکته کردن جملات به منشی خود رودلف هس این اثر را به وجود آورد. بخش دوم، پایان همان سال پس از آزادی زودهنگام او از زندان نوشته شد.
با قدرت گرفتن ناسیونال سوسیالیست‌ها در آلمان، فروش و توزیع نبرد من نیز رواج گرفت. از اواسط دهه ۱۹۳۰ کتاب هیتلر به خرج دولت به زوج‌های تازه ازدواج کرده هدیه می‌شد، فروش نسخه‌های دست دوم کتاب ممنوع بود و تدریس آن در مدرسه‌ها به عنوان جزئی از برنامهٔ تبلیغاتی حزب ناسیونال سوسیالیست از همین دوران آغاز شد. از این کتاب تا پایان جنگ دوم جهانی نزدیک به یازده میلیون نسخه انتشار یافت که بخش اعظم آن یا رایگان توزیع، یا به اجبار خریداری شده‌ بود.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
180
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
Pir pesar
Pir pesar
1389/09/27

کتاب‌های مرتبط

برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی نبرد من

تعداد دیدگاه‌ها:
554
این مطلب معرفی کتاب تا درصد زیادی عجیب است زیرا فروش اجباری این کتاب در کار نبود

دوست من بعد از به قدرت رسیدن هیتلر به عنوان رایش سوم(امپراتور سوّم بعد از امپراطور ویلهلم) همانطور که در توضیحات آمده در مقاطعی فروش اجباری نیز برای این کتاب وجود داشت.
درود بر دوستان
من نظرات را نخواندم اما مطلبی را در رابطه با توضیحی که در کنار این کتاب نوشته شده است می نگارم.
هیتلر این کتاب را در زندان نوشت(-زندانی شدن به خاطر کودتا بر علیه دولت تحمیل شده در آلمان ، که بعدها هیتلر و یارانش از راه انتخابات و قانونی قدرت را در دست گرفتند)
بعدها که هیتلر از زندان آزاد شد زمان زیادی را درسختی گذراند البته قبل از آن هم سختی بسیاری کشیده بود . جمهوری تحمیل شده وایمار(رژیم آلمان قبل از دولت نازی) در آلمان بدترین روزگار را برای آلمانی ها رقم زد ، تورم به بالاترین درجه رسیده بود ، به نوعی که قیمت یک نان به یک میلیارد مارک می رسید ، اسکناس ها علنا بی ارزش شده بود و آن ها را رفتگران در خیابان جارو و عده ای نیز آنها را برای بخاریهای استفاده میکردند ، بیکاری بیداد میکرد ، آلمان از همه لحاظ تحریم شده بود
هیتلر با سختی بسیار زندگی میکرد در آمد وی از فروش کتاب نبرد من و نقاشی هایش بود .
این مطلب معرفی کتاب تا درصد زیادی عجیب است زیرا فروش اجباری این کتاب در کار نبود
البته شایان ذکر است که نسخه های تحریف شده این کتاب به فارسی موجود است ، از نسخه های تحریف نشده آن میتوان نسخه اهدایی هیتلر به کتابخانه دانشگاه لوس انجلس در سال 1945 را نام برد
من نمی گویم
یوتاب می گوید:
.... و دقایقی بعد، در برابر چشمان حیرت زده خبرنگاران و حاضران، در سکوتی سنگین جایگاه را ترک کرد...
به خاطر این کار به جا و زیبای ویلی برانت جایزه نوبل آن سال به ایشان تعلق گرفت .
با تشکر از یوتاب عزیز به خاطر گذاشتن این تکه ی پر احساس و زیبا
واقعا همین یک تکه نوشته به اندازه دو حلقه فیلم سانسور شده هندی (که رقص نداشته باشه و فقط دربدری یه پدر و گم شدن یه مادر و کور شدن یه پسر و کچل شدن یه دختر رو نشون میده) احساسات آدمو جر میده.
بازم از یوتاب به خاطر حسن انتخابش تشکر میکنم.
فقط یه سوال کوچک هم دارم که امیدوارم جواب بدهد:
یوتاب جان گفتی که: ...و دقایقی بعد، در برابر چشمان حیرت زده خبرنگاران و حاضران، در سکوتی سنگین جایگاه را ترک کرد...
به خاطر این کار به جا و زیبای ویلی برانت جایزه نوبل آن سال به ایشان تعلق گرفت
سوال من اینه:
واقعا قثط به خاطر زانو زدن و سکوت سنگین /انهم در برابر چشمان حیرت زده به جناب ویلی برانت جایزه دادند؟
مطمئنی داستان چیز دیگری نبوده است؟
ای کاش من و خواننده های این تکه سراسر سوز و گدازی که برایمان نوشتی و گذاشتی مثل تو بودیم و این قدر سلیم النفس همه چیزهای خوب رو به سادگی تو باور می کردیم. برای همه ما دعا کن. اگر نمی خواهی دعا کنی هم نکن ولی جواب سوال هایی که از شما کرده ام بده.
سوالهای که تابحال از شما در باره اظهارات جالب ات پرسیده ام رو اینجاها می تونی ببینی:
http://ketabnak.com/comment.php?dlid=3349
و
http://ketabnak.com/comment.php?dlid=19931
باز هم تاكيد ميكنم
تاريخ رو فاتحان مينويسند
خسته ام ازين نامرمان
خونين چش(م) و خارادلان
بسته مشتي بسان اهريمن
بسته يک صف همچو قوم جاهلان
ببين اي دوست!
اين يکي رفته به زير پرچم بيگانه رس به داد من !
آن يکي دو چشمش بسته آهسته ، دهاني بينهايت باز زند فرياد :
«مرگ بر آن و مرگ بر اين ، مرگ بر هرکس که گويد برخلاف من »
چه مرگي به ز اين باشد به جان من ؟!
آري اي دوست!
ندانند اين نامردمان
خونين چش(م) و خارادلان
که بازآيد روزي آن فر اهورايي بدين ملک و بدين خان
تو خواهي ديد آن را تو خواهي ديد آن
hamidmath
با سلام مجدد.
wolfking از شما به خاطر توضيحات دقيقتون تشكر مي كنم.
من فقط مي خواستم انتقادي از نگاه عامه و تاثير پذير بكنم.چون نسل جوان ما كه با بازي هاي كامپيوتري آشنايي دارن و فيلم مي بينن تا جايي كه شده جنگ جهاني دوم رو مشاهده كردن به طوري كه انگار اين جنگ هيچ وقت نمي خواد تموم بشه.و اين يه تبليغ واقعيه. به طوري كه دشمني با نازي ها وارد پوست و استخونمون مي شه.
تمام تلاش من اينه كه بگم هيتلر بد بود ولي بدترين نبود. و اين جنگ لعنتي بيشتر به خاطر تحميل پيمان ورساي شكل گرفت.
دوستان من خود قضاوت کنید که:
چگونه میشود که کسانی مثل ژنرال مارشال اروین رومل که یکی از وطنپرست ترین و محبوب ترین ژنرال های آلمانی در جنگ دوّم جهانی بود به دلیل سو قصد به جان هیتلر به خودکشی فرمایشی محکوم شود.
یا چگونه سرهنگ فن اشتنبورگ که برای آلمان جانفشانی های زیادی کرده بود و در جبهه آفریقا چشم چپ، دست راست و دو انگشت از دست دیگرش را از دست داده بود و مورد احترام پیشوا بود و همیشه نیز می‌توانست با او ملاقات کند، با نقشه قبلی که توسّط جمعی از متعصّب ترین و وطنپرست ترین ژنرال ها و افسر های آلمانی کشیده شده بود با کیفی حامل بمب به ملاقات هیتلر میرود و پس از خروج بمب را منفجر میشود(گفتنی است او و دیگر عوامل پس از این حادثه اعدام شدند ولی هیتلر کشته نشد، فقط آرنج او زخمی و پرده یکی از گوش‌هایش پاره شد)
در ضمن لازم به ذکر است که ساخت کوره های آدم سوزی توسّط کارخانه های خانواده های راکفلر و راجرز انجام میشد که قبلا نیز به هیتلر در اداره آلمان پیش از جنگ کمک میکردند نه تنها با خانواده سلطنتی انگلیس روابط فامیلی دارند بلکه دارای ریشه های یهودی نیز هستند.
در ضمن لازم به ذکر است بیشتر سرمایه های دنیا به صورت مستقیم و غیر مستقیم به اینها منتهی میشود.
و در آخر اینکه هیچ مدرک مستدلی برای خودکشی هیتلر موجود نیست. گفته میشود او و معشوقه اش در پشت کلیسایی اقدام به خودکشی زدند و بعد بدن آنها سوزانده شد پس هیچ مدرکی جز گروهی از شاهد هایی که انگیزه ای برای گفتن واقعیّت ندارند موجود نیست.
آیا نمیشود گفت که ظهور و افول هیتلر یک خیمه شب بازی بزرگ برای محیّا کردن پایگاهی به نام اسرائیل بوده است.
دوستان من یهود ستیز یا اسلام گرا نیستم و هنوز به خدا ایمان نیاورده ام هیچگونه رادیکالیسم یا وابستگی را نیز با خود ندارم و فقط در منطق افراط میکنم. سوالات و شبهات بالا را هم از منابع مختلف بیرون کشیدم هر چند قابل استناد دانشگاهی نیستند ولی میتوانند مورد بحث قرار گیرند.
من به ظهور مهدی، عیسی یا دجّال اعتقاد ندارم ولی میدانم که دجّال پرستان در قالب لژ ها و ایلو مناتی ها و ماسون ها مشغول محیّا کردن عرصه ای برای جنگ نهایی هستند تا در آن افرادی مانند آریا ها و آلتای ها را نابود کنند(کسانی که از نظر آنها انگل عقده زا و انگل هستند)
و در آخر گفته های بالا فقط در حد نظریّه است و اثبات نشده.
من خيلي تلاش كردم كه نظرياتم از نظريات غربي ها الهام گرفته نشه.يك جمله هست كه مي گه(( تاريخ را برنده ها مي نويسند و اونو با دروغ پر مي كنند)) بايد بگم كه بيشتر چيزايي كه درباره ي جنگ جهاني دوم مخصوصا" واقعه ي هولوكاست گفته شده همون حرف برنده هاست.

نه دوست من هولوکاست واقعا اتفاق افتاده ولی هنوز در هاله ای از ابهام است. در ادامه دلایلش را با موضوع جنجالی دیگر میاورم؟
ولي بعد ها متوجه شدم كه برخلاف چيزهايي كه گفته شده هيتلر ذاتا" انساني خونخوار نبوده و شخصي هنردوست بوده.

دوست من این شخص هنر مند و هنر دوست در جوانی به دلیل اینکه با خطکش نقاشی میکرد از هنرکده اخراج شد و به او گفته شد که در معماری استعداد بیشتری دارد.
دوباره به کتاب امپراطوری هیتلر اثر گیل بی استوارت اشاره میکنم:
1.تاسیس اتاق فرهنگ رایش به دستور هیتلر برای مهار آزادی بیان و غربال هنر ها و رسانه ها به نفع رایش سوّم(هیتلر)
2.جلو گیری از نشر آثار افرادی که اندیشه های سوسیالی داشتند یا به نوعی با یهودی ها در ارتباط بودند
3.تحقیر هنر مدرن به خصوص در عرصه نقاشی
4.جمع آوری و توقیف بیش از شانزده هزار تابلو نقاشی از موزه های عمومی یا مجموعه های خصوصی که در آنها آثاری از هنرمندانی مثل پابلو پیکاسو، ونسان ونگوک، پل گوگن نیز هزور داشت
5.سوزاندن بیش از چهار هزار اثر نقاشی
6.هنر مندان آزاد که با دیکتاتوری نازی ها مخالفت میکردند یا از آلمان میگریختند، یا دست به خود کشی میزدند، یا به کارشان به صورت مخفیانه ادامه میدادند و در صورت لو رفتن اعدام یا زندانی میشدند
7.سوزانده شدن بیست هزار جلد کتاب توسّط طرفداران نازیسم که شامل سوزاندن کتب اندیشمندان بزرگ مثل آلبرت انیشتین، توماس مان، هلن کلر، اچ.جی.ولز، جک لندن، آپتون سینکلر، زیگموند فروید، ارنست همینگوی و .... نیز میشد
8.به فرمان هیتلر هر خانه بایست یک جلد از کتاب نبرد من را میداشت تا آنجا که زوج های تازه ازدواج کرده برای رسمی شدن ازدواجشان باید یک نسخه از این کتاب را میخریدند
چيزهايي كه در نبرد من از شخصيت هيتلر متوجه شدم اين بود كه او فردي آگاه نسبت به وقايع اطرافش بوده و با دلايلي كه توي اطراف زندگيش مشاهده مي كرده از ماركسيسم و يهودي ها متنفر بوده.
او حتي نسبت به افراد فقير و مشكلات اونها توي كتابش ابراز همدردي مي كنه.پس انتخاب واژه ساديسمي براي هيتلر كاري است اشتباه

دوست من هیتلر فردی سادیسمی نبود(همین جا به سادیست سلام عرض میکنم). لطف کنید به نوشته های قبلی از جمله کامنتی به نام «هیتلر نه فرشته بود نه اهریمن مراجعه کنید»
ولی اینکه او از مارکسیسم یا یهود متنفّر بود قابل تنفّر است نه تحسین.
درباره ي شروع جنگ هم بايد بگم كه هيتلر تنها دليل جنگ نبود هيتلر فقط جرقه اي بود براي هزازان تن باروتي كه روي جهان پاشيده شده بود.جهان توي اون دوره پتانسيل شروع جنگ رو داشت و هيتلر بهانه اي شد براي شروع اين جنگ .شايد اگه جنگ جهاني دوم شروع نمي شد وقايع شوم تري(جنگ هاي هسته اي) دنيا رو توي آينده تهديد مي كرد.

دوست خوب، هیتلر قبل از حمله رعد آسا(حمله به لهستان که آغاز رسمی جنگ دوّم جهانی بود) به خوبی باروت ها را استفاده کرده بود. در حمله به چک اسلواکی، اتریش، پروس شرقی، راینلند و قسمت هایی از بلژیک (زار و لوکزامبورگ) یعنی یک تخلیه پتانسیل حسابی.
salam bar doostane aziz va sarvarane gerami. man ketabe zohoor va soghoote raishe sevom ra upload kardam. az inke dir shod az hameye shoma azizan ozr mikham omidvaram ke az ketab lezzat bebarid. movaffagh bashid..........pir pesar
من نمی گویم
یوتاب می گوید:
.... و دقایقی بعد، در برابر چشمان حیرت زده خبرنگاران و حاضران، در سکوتی سنگین جایگاه را ترک کرد...
به خاطر این کار به جا و زیبای ویلی برانت جایزه نوبل آن سال به ایشان تعلق گرفت .

با تشکر از یوتاب عزیز به خاطر گذاشتن این تکه ی پر احساس و زیبا
واقعا همین یک تکه نوشته به اندازه دو حلقه فیلم سانسور شده هندی (که رقص نداشته باشه و فقط دربدری یه پدر و گم شدن یه مادر و کور شدن یه پسر و کچل شدن یه دختر رو نشون میده) احساسات آدمو جر میده.
بازم از یوتاب به خاطر حسن انتخابش تشکر میکنم.
فقط یه سوال کوچک هم دارم که امیدوارم جواب بدهد:
یوتاب جان گفتی که: ...و دقایقی بعد، در برابر چشمان حیرت زده خبرنگاران و حاضران، در سکوتی سنگین جایگاه را ترک کرد...
به خاطر این کار به جا و زیبای ویلی برانت جایزه نوبل آن سال به ایشان تعلق گرفت

سوال من اینه:
واقعا قثط به خاطر زانو زدن و سکوت سنگین /انهم در برابر چشمان حیرت زده به جناب ویلی برانت جایزه دادند؟
مطمئنی داستان چیز دیگری نبوده است؟
ای کاش من و خواننده های این تکه سراسر سوز و گدازی که برایمان نوشتی و گذاشتی مثل تو بودیم و این قدر سلیم النفس همه چیزهای خوب رو به سادگی تو باور می کردیم. برای همه ما دعا کن. اگر نمی خواهی دعا کنی هم نکن ولی جواب سوال هایی که از شما کرده ام بده.
سوالهای که تابحال از شما در باره اظهارات جالب ات پرسیده ام رو اینجاها می تونی ببینی:
http://ketabnak.com/comment.php?dlid=3349
و
http://ketabnak.com/comment.php?dlid=19931
و شاید چند جای دیگه هم باشه که فعلا بی خیال. منتظرم. جواب لطفا.
نبرد من
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک