الهه ناز
نویسنده:
مریم اولیایی
امتیاز دهید
زمان بی توجه بما می گذرند.زمان بخاطر آدمها توقف نمی کند.چه بی رحم اند ثانیه ها!چه قسی القلب اند دقایق!چه روز شومی بود آن روز که برادرم علی،خودش را بخاطر عشقش دار زد.آخر چرا؟فائزه برایش آنقدر ارزش داشت که چهار نفر به پایش بسوزند؟او که رفت مادر هم به او پیوست،پدر دیوانه شد و من و گیسوهم آواره شدیم.خدایا این چه مصیبتی بود که بر سرمان آمد؟مگر چه گناهی مرتکب شده بودیم؟دخترک بی عاطفه با شوهرش خوش است و ما راهی دیاری ناشناخته.معلوم نیست چه سرنوشتی در انتظار ماست.دو دختر زیبا،تنها،غریب و شبیه هم.
بیشتر
دیدگاههای کتاب الکترونیکی الهه ناز
ممنون
هر کس خونده گفته که خیلی گریه کرده
ولی من اصلا گریم نگرفت:D
متشکرم
رمان قشنگیه:baaa: