از کاخ شاه تا زندان اوین
نویسنده:
احسان نراقی
مترجم:
سعید آذری
امتیاز دهید
از مقدمه فدریکو مایور:
در این کتاب، آقای نراقی موفق شده است به یمن مصاحباتی که تا مرحلهی نهایی خود پیش رفته است، با هنری که خاص اوست، شاه را عریان، در شرایط واقعی زندگیاش، در پریشانی و آشفتگیاش، ترسیم کند و بدینترتیب، شاه به دور از زیور و تجمل، بزرگتر به نظر میرسد...
کسانی که احسان نراقی را میشناسند، میدانند تا چه حد ظرافت فکری، به او شجاعت انتقاد میدهد؛ بدون این که به بیاعتبار کردن موضوع بیانجامد. به او اجازهی بازشناسی ضعفهای انسانها را میدهد، بی آن که آنها را به تحقیر تبدیل کند. و نیز، به او اجازهی به تصویر کشیدن وقایع را میدهد، بدون این که به وسیلهی ایدئولوژیسازی، که پیچیدگیهای روحیهی انسانی و کاردانی سیاسی را ضعیف میکند، گرفتار شود.
هنگامی که احسان نراقی در بند انقلابیون اسیر بود، مسلماً برای او سخت بود که از مواضع و ایدههایش دفاع کند. چرا که او، از مدل لیبرال آمریکای شمالی انتقاد کرده بود و با کمونیسم نیز به سختی برخورد کرده بود و در نتیجه، مینویسد: «روشنفکران مارکسیست، مرا مزاحم میدانستند و اسلامیها هم، علیرغم این که از تحلیلهای من استفاده میکردند، اصلاحطلبی و عدم موافقتام با تندرویهایشان را نمیپسندیدند.»
او در این کتاب، صفحات تحسینآمیزی از اسارتاش رقم میزند. او اسارت را به یک آزمایشگاه انسانی واقعی بدل میسازد و در آن، به انسانها با توجهی دلسوزانه مینگرد و فعالیت سیاسی گذشتهی آنها را از خلال انگیزههای روحیشان تحلیل میکند و این چیزی است که رفتار و کردار آنها را به خوبی، قابل درک میکند.
بیشتر
در این کتاب، آقای نراقی موفق شده است به یمن مصاحباتی که تا مرحلهی نهایی خود پیش رفته است، با هنری که خاص اوست، شاه را عریان، در شرایط واقعی زندگیاش، در پریشانی و آشفتگیاش، ترسیم کند و بدینترتیب، شاه به دور از زیور و تجمل، بزرگتر به نظر میرسد...
کسانی که احسان نراقی را میشناسند، میدانند تا چه حد ظرافت فکری، به او شجاعت انتقاد میدهد؛ بدون این که به بیاعتبار کردن موضوع بیانجامد. به او اجازهی بازشناسی ضعفهای انسانها را میدهد، بی آن که آنها را به تحقیر تبدیل کند. و نیز، به او اجازهی به تصویر کشیدن وقایع را میدهد، بدون این که به وسیلهی ایدئولوژیسازی، که پیچیدگیهای روحیهی انسانی و کاردانی سیاسی را ضعیف میکند، گرفتار شود.
هنگامی که احسان نراقی در بند انقلابیون اسیر بود، مسلماً برای او سخت بود که از مواضع و ایدههایش دفاع کند. چرا که او، از مدل لیبرال آمریکای شمالی انتقاد کرده بود و با کمونیسم نیز به سختی برخورد کرده بود و در نتیجه، مینویسد: «روشنفکران مارکسیست، مرا مزاحم میدانستند و اسلامیها هم، علیرغم این که از تحلیلهای من استفاده میکردند، اصلاحطلبی و عدم موافقتام با تندرویهایشان را نمیپسندیدند.»
او در این کتاب، صفحات تحسینآمیزی از اسارتاش رقم میزند. او اسارت را به یک آزمایشگاه انسانی واقعی بدل میسازد و در آن، به انسانها با توجهی دلسوزانه مینگرد و فعالیت سیاسی گذشتهی آنها را از خلال انگیزههای روحیشان تحلیل میکند و این چیزی است که رفتار و کردار آنها را به خوبی، قابل درک میکند.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی از کاخ شاه تا زندان اوین
دوست عزیز
این طور پشت سر یه مرده حرف نزنین.
اگر همون طور که از فحوای نظرتون معلومه به قبر و قیامت اعتقاد دارین پس اجازه بدین خود خدا در این مورد قضاوت کنه.
چند تا نظر کلی و توهین آمیز اینجا بود کاش مطلب رو روشن تر می گفتن. شیاد یا شرافت نداشتن و ... خیلی کلیه نمیشه هم جوابی داد. ولی هر کتابی رو باید جدا از نویسندش خوند اگر درست میگه باید پذیرفت.
در کل باید بریم به سمت نوع تفکر اصلاح تدریجی. انقلاب کرده ها پشیمونن
پورفر جان. با قسمتى از حرفهاى شما موافقم...یک سرى نظریات قابل تامل در جامعه شناسى داشتند...اما افسوس....
مرد بزرگی بود،تازه متوجه شدم که چشم از دنیای فانی فرو بسته،
تلاش هایش در علوم اجتماعی ایران و خدماتش براستی ستودنی بود...
با جنبه های سیاسی اش کاری ندارم...
ولی کتاب هایش حقیقتا آموزنده بود،کتاب غربت غرب(توصیه می کنم حتما بخوانید از انتشارات امیرکبیر) او را با اشتیاق خواندم،در زمانه ای که همه مفتون تمدن غربی بودند،و چشم از نقص ها و عیب هایش بسته بودند،احسان نراقی با علمی که داشت،گوشه ای از بحران های تمدن غربی را نیز به ما نشان داد،تا بتوانیم با چشم باز حرکت کنیم.
روحش شاد و یادش گرامی باد.
سلام دوست عزیز منظور شما ازخیانت چیست که نوشه اید؟
اگر میتوانید کمی بیشتر توضیح بدهید.. ممنون از شما
نه نه نه نه...بنده براى کارهاى علمى ایشان احترام قائلم، اما دوست گرامى، انسان در هر موقعیتى باید شرافتش رو حفظ کنه...بعضى رفتارها و خیانت ها روهرگز نمیشه توجیه کرد...افسوس که ایشون خودشو خراب کرد...
یادشان گرامی وعزیز.. خدایش بیامرزد...