نیرنگ یاقوت
نویسنده:
سلمان غدیری
امتیاز دهید
از متن نمایشنامه:
وزیر به همراه خادم در باغ اناری مشغول تفرج است. او اناری را که بر شاخه سنگینی کرده است به دست می گیرد. زیر و روی آن را به خوبی نگاه می کند و بعد دوباره آن را رها می کند و به قدم زدن خود در میان درختان ادامه می دهد. همچنانکه به زیبایی این مناظر می نگرد رو به خادم می کند:
وزیر - اینک درختان به خوبی به ثمر نشسته اند و به نظر میرسد وقت آن باشد تا خار و خاشاک مزاحم رفع زحمت کنند و شر خود را کوتاه کنند.
سپس تبسمی شیطانی میکند و می گوید:
وزیر - یا کوتاه کنیمشان! هان؟!!
خادم در حالی که مودب در پشت سر حرکت می کند.
خادم - آنچه وزیر اعظم بفرمایند، امر امر ایشان است...
بیشتر
وزیر به همراه خادم در باغ اناری مشغول تفرج است. او اناری را که بر شاخه سنگینی کرده است به دست می گیرد. زیر و روی آن را به خوبی نگاه می کند و بعد دوباره آن را رها می کند و به قدم زدن خود در میان درختان ادامه می دهد. همچنانکه به زیبایی این مناظر می نگرد رو به خادم می کند:
وزیر - اینک درختان به خوبی به ثمر نشسته اند و به نظر میرسد وقت آن باشد تا خار و خاشاک مزاحم رفع زحمت کنند و شر خود را کوتاه کنند.
سپس تبسمی شیطانی میکند و می گوید:
وزیر - یا کوتاه کنیمشان! هان؟!!
خادم در حالی که مودب در پشت سر حرکت می کند.
خادم - آنچه وزیر اعظم بفرمایند، امر امر ایشان است...
دیدگاههای کتاب الکترونیکی نیرنگ یاقوت