رسته‌ها
علم راهی بسوی آفریدگار جهان
امتیاز دهید
5 / 3.5
با 114 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 3.5
با 114 رای
.
سر سلسله تمام معتقدات دینی ایمان به خداست. حضرت علی (ع) می فرمایند: اول دین، آغاز دین، پایه دین و ریشه دین خداشناسی است. اما آیا ما تاکنون در رابطه با یک چنین چیز مهمی به اندازه کافی تفکر کرده ایم. توجه داشته باشید که توحید از اصول دین می باشد و در اصول دین تقلید جایز نیست و همچنین توجه داشته باشید که پیامبر(ص) فرمودند: یک ساعت تفکر از عبادت هفتاد سال بهتر و بالاتر است

راههای بسیاری وجود دارد که انسان را به خداشناسی هدایت می کند. کسی که بخواهد با برهان و دلیل به این هدف مقدس برسد می تواند به فرا خور حال خویش و به اندازه نیروی فکری خود از آن راههای گوناگون استفاده کرده و به وجود آفریدگار جهان پی ببرد. تنها چیزی که در این راه لازم است توجه، تفکر، جستجو نمودن و روحیه حقیقت یابیست.

با پیشرفت علوم، پایه های خداشناسی محکمتر می گردد و هر روز پرده ای تازه از اسرار آفرینش برداشته می شود. به قول یکی از دانشمندان (هرشل): هر قدر دائره علم وسیعتر می گردد استدلالات دندان شکن تر و قویتری برای وجود خداوند ازلی و ابدی بدست می آید، در واقع علماء زمین شناسی و ریاضی دانها و دانشمندان فلکی و طبیعی دانها دست به دست هم می دهند و کاخ علم یعنی کاخ با عظمت خدا را محکم برپاساخته اند. بدیهی است که آشنایی با کاخ علم، به ما کمک خواهد کرد تا عظمت خداوند را بیشتر درک کرده و حق بندگیش را بیشتر ادا کنیم. یکی دیگر از راههای اثبات وجود آفریدگار معجزه است. اعجاز یکی از ساده ترین راههای اثبات وجود خداوند است. قرآن که معجزه جاوید آخرین پیامبر است، می تواند راهی ساده برای اثبات وجود آفریدگار باشد، در حقیقت هر آیه از قرآن که نشان بدهد هیچ بشری نمی توانسته در ۱۴۰۰ سال پیش چنین چیزی را بگوید، به نوعی وجود خداوند را ثابت کرده است. آخرین روش اثبات وجود خداوند که در این کتاب مورد بررسی قرار می گیرد، رفتارشناسی آخرین فرستاده خداوند، حضرت محمد(ص) می باشد. در حقیقت یکی از راههای تشخیص پیامبران راستین از مدعیان دروغین نبوت، بررسی رفتار آنها می باشد. با توجه به روشن بودن ابعاد مختلف زندگی آخرین پیامبر، به بررسی رفتار پیامبر رحمت می پردازیم که به نوعی اثبات نبوت ایشان و در نتیجه اثبات وجود آفریدگار می باشد.


http://www.khodavaelm.blogfa.com/
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
114
آپلود شده توسط:
mohammadali123
mohammadali123
1389/09/07

کتاب‌های مرتبط

ستاره شناسی مثل آب خوردن
ستاره شناسی مثل آب خوردن
4.6 امتیاز
از 8 رای
The Life and Death of Stars
The Life and Death of Stars
5 امتیاز
از 6 رای
زیبایی نور
زیبایی نور
4.2 امتیاز
از 16 رای
Universe
Universe
5 امتیاز
از 4 رای
زمین و آونگ
زمین و آونگ
4.1 امتیاز
از 7 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی علم راهی بسوی آفریدگار جهان

تعداد دیدگاه‌ها:
1768
من بجای آنکه سعی کنم "آدم رنگین تن" را که بقیه مردها از او بوجود آمدند را به حضرت نوح منتسب کنم راحتتر نیست که "آدم رنگین تن وای" را همان حضرت "آدم" فرض کنید و از میان تمام زنهای "حوای میتوکندری" فقط آنرا که همدوره و همسر "آدم رنگین تن" بوده است "حوا" فرض کنید و زنهای دیگر را فقط افراد عادی آن قبیله یا اجتماع فرض کنید

توجه: از نظر من زمان های ارائه شده که بر اساس ساعت مولکولی بدست آمده به هیچ وجه درست نیست.... (این موضوع کاملا منطقی است و دلایل زیادی درست نبودن این زمان ها را تائید می کند)
آدم رنگین تن نمی تواند حضرت آدم باشد زیرا:
1- حوای میتوکندریایی 142 هزار سال قبل از آدم رنگین تن زندگی می کرده است.... شما بفرمائید چرا باید یک زن که 200 هزار سال پیش زندگی می کرده است مادر تمام زن های امروزی باشد. چرا زنهایی که در طی 5.4 میلیون سال پیش تا 200 هزار سال پیش (یعنی در طی 5.2 ملیون سال) بوده اند نتوانسته اند نسل خود را ادامه بدهند... این اتفاق چه بوده است که یک زن را گزینش کرده است
2- چرا تمام مردانی که در فاصله (200 هزار سال تا 142 هزار سال - یعنی 80 هزار سال- بوده اند و طبیعتا تعداد آنها بسیار زیاد بوده اند نسلشان منقرض شده است و فقط حضرت آدم که از یکی از این مردان منشعب شده است پدر تمام انسان های روی زمین است؟(توجه: جمعیت 70 میلیاردی در طی 65 هزار سال بوجود آمده است! یعنی این همه انسان در کمتر 65 هزار سال بوجود آمده است حال تصور کنید در طی 80 هزار سال چقدر جمعیت بوجود آمده و چقدر در زمین پخش شده اند و چرا همه آن ها مقطوع النسل شده اند؟!) (مثل این است که تمام مردان امروزی نسلشان منقرض بشود و تمام مردان آینده فقط و فقط فرزندان یک مرد باشند احتمال چنین چیزی صفر است)
این اتفاق چه بوده است؟ آیا آن مردان نمی توانسته اند با همان روش قبلی به نسلشان ادامه بدهند؟! خداوند چگونه همه آن مردان را ایزوله کرده و مقطوع النسل کرده است.
پس حتی اگر زمان های ارائه شده را درست بدانیم باز هم غیر منطقی است که بپذیریم حضرت آدم از انسان های دیگر منشعب شده است و لذا انسان هایی که قبل از 200 هزار سال بوده اند نسلشان کامل منقرض شده است و بعد حضرت آدم در زمین حضور داشته است ... یعنی انفصال بین حضرت آدم و سایر انسان ها وجود داشته است که این با قرآن مطابقت دارد.
بعضی ها می گویند نوح 4500 سال پیش بوده است من نمی دانم که این اعداد کجایش منطقی است چگونه است که نوح بیش از 1000 سال عمر کرده اما فقط 4500 سال پیش بوده است.... یا می گویند حضرت آدم 65 هزار سال پیش بوده است (نهایتا 200 هزار سال قبل) پی چطور 124000 پیامبر در طی 65000سال بوده اند. این یعنی هر سال 2 پیامبر! این در حالی است که در طی 2000 سال گذشته فقط 2 پیامبر بوده است یعنی هر 1000 سال یک پیامبر !
سوال:
آیا آدم رنگین تن دقیقا فرزند ذکور حوای میتوکندریایی بوده است یا خیر... آیا علم ژنتیک می تواند به این سوال پاسخ بگوید...
سوال دوم دوست عزیز محمد علی:
2) فرض کنید که خداوند، حضرت آدم را به روشی از سایر انسان ها منشعب می کند . سوال من از شما این است: لازمه انشعاب این است که هم عصر حضرت آدم انسان های زیادی باشند( از 5.4 میلیون سال پیش تا 65 هزار سال قبل) .آیا ایجاد آن تغییر بر روی انسان های دیگر نیز تاثیر گذاشته است؟ البته که خیر و لذا حضرت آدم تنها انسانی است که منشعب شده است. پس چرا نسل تمام آن مردان منقرض شده است؟ طبیعتا آن مردها می توانسته اند، طبق همان روال قبلی با زنهای هم عصر خود آمیزش کنند و نسل خود را ادامه بدهند.چرا با اینکه مردان زیادی (به قول شما) هم عصر آدم زندگی می کرده اند فقط یک نفر (حضرت آدم) پدر تمام مردان امروزی شده است؟ این اتفاق چه بوده است و چگونه خداوند حضرت آدم را از هزاران انسان دیگر جدا کرده و همه آن مردان را مقتوع النسل کرده است؟

برای انقراض یک نسل و یا یک نوع حتما نباید تمام مردان آن نسل مقطوع النسل شوند. اگر میبینید که انسانهای نئاندرتال و یا مردهای همدوره "آدم رنگین تن" همگی نابود شده اند دلیل مقطوع النسل بودن نیست. دلایل میتواند بسیار باشد، در همین زمان خودمان مگر نسل "ببر مازندران" و یا "یوزپلنگ ایرانی" بدون اینکه کسی را مقطوع النسل کنند منقرض نشد؟ این همه حیوانات کمیاب مگر در حال انقراض نیستند؟ از کجا میدانید که در پی جنگهایی که بین انسانهای "آدم رنگین تن" و مردهای دیگر آن دوره رخ داده آنها نابود و قتل عام نشده اند؟ از کجا میدانید بعلت تغییرات شدید جوی "آدمهای رنگین تن" که باهوش بوده اند توانسته اند برای خود پناهگاهی درست کنند و نجات یابند اما دیگران نابود شده ند؟ مگر علم زیست نمیگوید که فرزندان "آدم رنگین تن" همگی بدلیل تغییرات جوی از آفریقا به نقاط دیگر آسیا و اروپا مهاجرت کرده اند، شاید کسانیکه نتوانسته اند بروند در میان خشک سالی گرفتار شده و مانند "یوزپلنگ ایرانی" همین دوره خود ما نابود شده اند؟
دوست خوبم محمد علی، نیازی نیست دلیل هرواقعه علمی را قرآن بجویید و آنرا توجیه کنید. تنها وظیفه شما اینست که نشان دهید قرآن بر خلاف علم سخنی نداشته و بعضا" آنها را نیز تایید میکند و الا قرآن کتاب علم ژنتیک یا زیست شناسی نیست اگر چه انسان را به تفکر در طبیعت دعوت میکند
دوست عزیز محمدعلی:
همانطور که قبلا اشاره کردم قرآن یک کتاب فیزیک یاشیمی نیست بلکه به گفته خود قرآن آیه 2 سوره بقره <بی هیچ شکی یک کتاب هدایت برای پرهیزکاران است> . اصلا نیازی برای اثبات علمی بودن قرآن در بین نیست، بلکه باید فقط نشان داد که قرآن گفته ای بر خلاف علوم تجربی در خود ندارد و بر خلاف علم گام برنداشته است.
بر خلاف گفته دوست خوبم آریان کید:
چطور میشه کتابی رو که بیشترش کپی داستانهای توراته و بخشی هم قوانین عربی و بخشی هم پاداش و جزا رو علمی فرض کرد؟ چرا مومنان به قرآن که مدعی علمی بودن قرآنند این همه قرن نشستند که چیزی کشف بشه و بعد بیان با ترکیب حروف و اعداد بگن که بله در قرآن هست!اگه مدعی هستید که تمام علوم در قرآن هست چرا شما که 14 قرن در اختیارتون بوده تقیه کردید و علوم نهان رو آشکار نکردید!چرا شما اول کشف نمیکنید و غرب و شرق رو هم منور کنید؟دست بردارید اینقدر به خودتون توهین نکنید

هیچ کس ادعای علمی بودن قرآن راندارد که بخواهد از درونش کشفیات فیزیک و شیمی پیدا کند. گفته دوست خوبم آریان کید به معنای اینست که متاسفانه ایشان اصلا نمیداند قرآن چیست و برای چه آمده؟ و یا ایشان اصلا فرق کتب علمی و اخلاقی و اجتماعی را نمیداند. از ایشان میپرسم آیا تا بحال کسی در کتب حقوقی یا ادبیات دنبال اثبات تئوری نسبیت انیشتن و یا قوانین مکانیک نیوتن بوده است که شما در قرآن دنبال کشفیات علمی میگردید؟
تنها ادعای مسلمانان اینست که بر خلاف کتب ادیان دیگر، قرآن آیه ای بر خلاف علوم مدرن نداشته و حتی شواهدی بر تایید آنها در دست است
و اما دوست خوب دیگرم محمدعلی:
دو سوال مطرح فرموده اید که سعی میکنم پاسخ کوتاهی به هردو بدهم
اشاره کرده اید که:
شما برای اینکه تکامل رو زنده نگه دارید می آید و می گوئید که خداوند به روشی تغییری را درانسان هایی که قبل از آدم بوده اند ایجاد می کند و حضرت آدم از آن انسان ها منشعب می شود.من می گویم قبول.اما سوال من این است: پس آن زنی که 142 هزار سال قبل از آن مرد زندگی می کرده و تمام زن ها از ایشان منشعب شده اند چه کسی است؟ آیا شما می توانید ماهیت آن زن را بر اساس کتب آسمانی برای ما مشخص کنید؟ طبیعتا خیر.(یعنی حرف شما از نظر علمی غلط است)
اما من می توانم ماهیت آن زن را برای شما مشخص کنم آن زن همان همسر حضرت آدم است و آن مرد که 142 هزار سال بعد از آن زن زندگی می کرده و از فرزند ذکور همان زن است، حضرن نوح می باشد. (تنها اولاد او(نوح) را باقی ماندگان (روی زمین) قرار دادیم. (صافات ۷۷))

و در جای دیگر فرموده اید:
البته این تنها موضوع نیست.. جهت علم دیگه تغییر کرده... نظریه انقراض دایناسورها توسط طوفان نوح نظریه ای ایست که در مقابل نظریه تکامل داروینی قرار خواهد گرفت. این نظریه در کمتر از چند سال به یک تئوری تبدیل خواهد شد. نظریه یک مسلمان ایرانی این بار در مقابل نظریه بی پایه و اساس تکامل داروینی .... و همچنین پاسخ به علت انقراض دایناسورها که هنوز به عنوان یک معمای حل نشده می باشد.... اما راز آن دیگر مشخص شده است

دوست عزیز، من قبلا اشاره کرده بودم که تلاش برای ارتباط دادن انقراض دایناسورها که حدود 65 میلیون سال پیش رخ داده و داستان طوفان نوح که به گفته شما حدود 65 هزارسال پیش رخ داده کاملا نامعقول و غیر واقعی است. فاصله بین این دو واقعه بیش از 60 میلیون سال است!
من به دوستم محمدعلی توصیه میکنم خود را در میان مطالبی قرار ندهند که نتوانند تناقض بین آنها را توجیه کنند، من بجای آنکه سعی کنم "آدم رنگین تن" را که بقیه مردها از او بوجود آمدند را به حضرت نوح منتسب کنم راحتتر نیست که "آدم رنگین تن وای" را همان حضرت "آدم" فرض کنید و از میان تمام زنهای "حوای میتوکندری" فقط آنرا که همدوره و همسر "آدم رنگین تن" بوده است "حوا" فرض کنید و زنهای دیگر را فقط افراد عادی آن قبیله یا اجتماع فرض کنید
ادامه ...
دوست بسیار عزیز سادیست:
فکر میکنم اینجا سوء تفاهی پیش آمده، من در اینجا بدنبال اثبات وجود خدا و یا علمی بودن قران نیستم. بلکه تمام هدف من این بود که نشان دهم داستان خلقت خلق الساعه حضرت آدم و حوا از گل از سوی قرآن نه حمایت میشود و نه تایید. از سوی دیگر هیچکس ادعای علمی بودن قرآن را ندارد، قرآن یک کتاب فیزیک یا شیمی نیست بلکه به گفته خود قران در ایه 2 سوره بقره میفرماید <یک کتاب هدایت است> نه چیز دیگر، تنها تلاش من این بود که نشان دهم که خلقت گراها و مذهبیون بدون دلیل با نظریه فرگشت مخالفت میکنند زیرا قرآن کلامی بر خلاف آن ندارد و در هیچ جا به خلقت خلق الساعه حضرت آدم اشاره نکرده است
در جای دیگر مرا به تفسیر به رای متهم کرده اید در حالیکه چند خط پایین تر همان ایه را به میل خود تفسیر دیگری نموده اید که کاملا با ترجمه تحت الفظی آن متفاوت است. اگر دقت کنید من ایه را تفسیر نکرده ام بلکه چند سوال مطرح کرده و پاسخ داده ام
همانطور که قبلا اشاره کردم اعتقادی به انتخاب طبیعی و یا نیاز طبیعی ندارم. اگر گردن زرافه دراز شده است و یا حیوانات گوشتخوار دندان نیش دارند نه بخاطر نیاز آنها به آن دندان و یا گزینش طبیعی است بلکه در پشت هر تغییری یک طراحی هوشمندانه و ظریف را متوان یافت که با هیچ یک از تئوریهای فرگشت یا اعتقاد به شانس و تصادف قابل توضیح نیست. طراحی هوشمندانه و بسیار پیچیده ملکول دی.ان.ای یک مهره تاس نیست که بتوان در تلاشهای متوالی به عدد دلخواه 6 رسید!
بعدا" بیشتر صحبت میکنیم
بحث با جناب آقای ساواروشکا (تکامل گرای خداباور) :
قران یک شگفتی است.یکی از شگفتی های قرآن اینه که به طرز فوق العاده ای بهترین موضع رو بیان میکنه.... حرفی رو میزنه که در مسیر رو به جلوی علم(که طبیعتا نسبت به گذشته کاملتر و نسبت به آینده ناقص تره)... بهترین و فوق العاده ترین اظهار نظر را انجام داده باشه و حداکثر جذب و حداقل دفع رو داشته باشه.... تا زمانی که عده ای تکامل را یک حقیقت علمی می دانند بر اساس همین آیات قرآن تکامل را تائید کنند (این خود نشان از ماورائ بودن آیات قرآن و کلام آفریدگار بودن قرآن است)
من هیچ وقت خودم رو در مقابل جناب آقایان ساواروشکا و فسقلی نمی بینم.مهم اینه که ثابت بشه خدایی وجود داره.حالا این خدا با چه روشی آفریده هیچ اهمیتی نداره
اما من افکار خاص خودم رو دارم. من با قرآن، ساده برخورد می کنم. اگر خدا گفت معادی هست و آیات قرآن درباره خوردنیها و حوری صحبت کرد ... من باور دارم در آن دنیا خوراکی هست، کاخ هست و حوری هم هست...(حالا چیزهای دیگر هم هست اما اینها هم هست)
اگر خدا گفت که آدم در بهشت بوده و بعد به زمین منتقل شده است...من باور می کنم ... و این مطلب رو سمبلیک هم نمی دانم.
هرچند ساواروشکا و من هر دو خدا باور هستیم اما با توجه به خواسته تعدادی از دوستان با جناب ساواروشکا بحث می کنم.
هدف چیست؟ می خواهم ثابت کنم که حضرت آدم و همسرش(نامش را هر چه می خواهید بگذارید) با هیچ موجود دیگری (چه میمون و چه انسان های دیگر) هیچ گونه ارتباطی ندارد.
الف) روش علمی :(شاید بعدا تحلیل ایشان را با آیات قرآن رد کنم)
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/2/2a/MatrilinealAncestor.PNG
1)-
ببینید علم امروز ثابت کرده که تمام زن های امروزی از یک زن منشعب شده اند. این زن 200 هزار سال قبل زندگی می کرده است و 142 هزار سال قبل از مردی بوده است که آن مرد اولا فرزند همان زن است و دوما: 65 هزار سال قبل زندگی می کرده و سوما: تمام مردان امروزی از آن مرد منشعب شده اند.
شما برای اینکه تکامل رو زنده نگه دارید می آید و می گوئید که خداوند به روشی تغییری را درانسان هایی که قبل از آدم بوده اند ایجاد می کند و حضرت آدم از آن انسان ها منشعب می شود.من می گویم قبول.اما سوال من این است: پس آن زنی که 142 هزار سال قبل از آن مرد زندگی می کرده و تمام زن ها از ایشان منشعب شده اند چه کسی است؟ آیا شما می توانید ماهیت آن زن را بر اساس کتب آسمانی برای ما مشخص کنید؟ طبیعتا خیر.(یعنی حرف شما از نظر علمی غلط است)
اما من می توانم ماهیت آن زن را برای شما مشخص کنم آن زن همان همسر حضرت آدم است و آن مرد که 142 هزار سال بعد از آن زن زندگی می کرده و از فرزند ذکور همان زن است، حضرن نوح می باشد. (تنها اولاد او(نوح) را باقی ماندگان (روی زمین) قرار دادیم. (صافات ۷۷))
http://ghoranvaelm.blogfa.com/
2) فرض کنید که خداوند، حضرت آدم را به روشی از سایر انسان ها منشعب می کند . سوال من از شما این است: لازمه انشعاب این است که هم عصر حضرت آدم انسان های زیادی باشند( از 5.4 میلیون سال پیش تا 65 هزار سال قبل) .آیا ایجاد آن تغییر بر روی انسان های دیگر نیز تاثیر گذاشته است؟ البته که خیر و لذا حضرت آدم تنها انسانی است که منشعب شده است. پس چرا نسل تمام آن مردان منقرض شده است؟ طبیعتا آن مردها می توانسته اند، طبق همان روال قبلی با زنهای هم عصر خود آمیزش کنند و نسل خود را ادامه بدهند.چرا با اینکه مردان زیادی (به قول شما) هم عصر آدم زندگی می کرده اند فقط یک نفر (حضرت آدم) پدر تمام مردان امروزی شده است؟ این اتفاق چه بوده است و چگونه خداوند حضرت آدم را از هزاران انسان دیگر جدا کرده و همه آن مردان را مقتوع النسل کرده است؟
اگه مدعی هستید که تمام علوم در قرآن هست چرا شما که 14 قرن در اختیارتون بوده تقیه کردید و علوم نهان رو آشکار نکردید!چرا شما اول کشف نمیکنید

اتفاقا ما اول کشف کردیم....پاسخ اینکه چرا حوای میتو کندریایی قبل از آدم رنگین تن بوده است.... در حقیقت پاسخ اینکه چرا حوای میتوکندریایی قبل از آدم رنگین تن بوده است برای اولین بار و بر اساس آیات قرآنی داده شده است....
قرآن و ژنتیک را بخوانید
http://ghoranvaelm.blogfa.com/
البته این تنها موضوع نیست.. جهت علم دیگه تغییر کرده... نظریه انقراض دایناسورها توسط طوفان نوح نظریه ای ایست که در مقابل نظریه تکامل داروینی قرار خواهد گرفت. این نظریه در کمتر از چند سال به یک تئوری تبدیل خواهد شد. نظریه یک مسلمان ایرانی این بار در مقابل نظریه بی پایه و اساس تکامل داروینی .... و همچنین پاسخ به علت انقراض دایناسورها که هنوز به عنوان یک معمای حل نشده می باشد.... اما راز آن دیگر مشخص شده است...
اگر علم در ثریا باشد مردانی از پارس به آن دست می یابند. پیامبر(ص)........ (منو میگه:-))
نظریه انقراض دایناسورها توسط طوفان نوح! را در کتاب توهم تکامل بخوانید:
لینک دانلود کتاب توهم تکامل
http://delusionofevolution.blogfa.com/
ای بابا
انگار کتابناک ، باز شد ، نمیدونم تکلیفِ این دیالوگ ، چی میشه!!!
امیدوارم ، سرنوشتِ بهتری ، از دفن شدن ، توی سایت داشته باشه! :-(
چطور میشه کتابی رو که بیشترش کپی داستانهای توراته و بخشی هم قوانین عربی و بخشی هم پاداش و جزا رو علمی فرض کرد؟
چرا مومنان به قرآن که مدعی علمی بودن قرآنند این همه قرن نشستند که چیزی کشف بشه و بعد بیان با ترکیب حروف و اعداد بگن که بله در قرآن هست!اگه مدعی هستید که تمام علوم در قرآن هست چرا شما که 14 قرن در اختیارتون بوده تقیه کردید و علوم نهان رو آشکار نکردید!چرا شما اول کشف نمیکنید و غرب و شرق رو هم منور کنید؟دست بردارید اینقدر به خودتون توهین نکنید
چه بلای سهمگینی این اسلام سرمون آورده،نهان و برون رو آلوده کرده،حالا کسی میاد که این دین نیست و تعبیر ما از دینه و ازین حرفها که من میگم ما نه دین شناسیم نه تاریخدان نه جامعه شناس نه فیلسوف،باید برآیند مطالعات اینها رو تحلیل کنیم،با شناختی کمی که دارم دین ریشه در جوامع انسانی داره نه ماورائی و..اسلام هم هیچوقت نمیتونه پاسخگوی جامعه امروز باشه
رستگاری در خود انسان نهفته ست نه در...
الان که حرفهام رو خوندم ، دیدم هیچ توضیحی راجع به « روشِ کارمون » ندادم!!
خب ..
به نظرم ، ما باید از این مسیر بریم جلو که :
- من و شما ، قرآن رو تحلیل کنیم و از داخلِ اون ، صفاتِ خدا و چگونگیِ اون رو پیدا کنیم ، و بعد نگاه کنیم که به کدامیک از این مسایل میشه اطمینان کرد.
- بعد شما (محمدعلی و ساوروشکا و باقیِ دوستانِ خداباور) بایستی بگید که بدونِ درنظر گرفتنِ قرآن ، از کجا متوجه میشید که خدا ، بایستی وجود داشته باشه!
- بعد باید این خدایی که شما سعی کرده اید بدونِ قرآن ، اون رو اثبات کنید ، رو با قرآن مطابقت بدهیم! (ناسلامتی این قرآن بوده که برای اولین بار ، همچین ادعایی کرده)
اونوقت هست که میتونیم یک مسیرِ صحیح رو طی بکنیم
اما ..
اگه محمد علی بیاد و یکسری نظریه ها از خودش در بیاره و من هم تمام وقت بخوام اونها رو رد کنم!!! (این کارِ من ، به نظر احمقانه میرسه که بخوام هرچی شما میگید رو انکار کنم ، تا نشون بدهم شما اشتباه میکنید!!!)
و ...
ساوروشکا جان
اگه شما بیای و اثبات کنی که محمد ، به مواردِ صحیح و سادهء علمی واقف بوده! (مثلاً اینکه انسانها از طریقِ نزدیکی و از طریقِ مادهء منی (نطفه) بچه دار میشن رو فکر میکنم بدوی ترین اقوامِ بشر هم اطلاع داشته اند!!!***) این هیچ دلیل علمی برای اینکه نشون بدهد خداباور بودن ، یک عقیدهء راسخ و صحیح ست ، به ما نمیدهد!!
---------------- پ.ن
*** تولیدِ مثل در قرآن :
دوستان
قرآن یک کتابِ 100 % علمی نیست
میدونید قرآن چیه؟
- چند تا داستان
+
- مواردی علمی
+
- پاره ای مسایلِ فلسفی و عرفانی
+
- برخی احکامِ عبادی و سیاسی
+
- و مواردی در بیانِ تمثیل ها!!
دوستان
داستانِ « خلقتِ آدم از گل » در چارچوبِ تمثیل ها قرار میگیره
این هیچ ربطی به واقعیت های علمی نداره
و حتی نمیشه به عنوانِ یک ایرادِ علمی به قرآن ، از اون نام برد
مثلاً
آمریکایی ها ، میان و یک فضاپیما به نامِ Mars میسازند
حالا
ما نمیتونیم بگیم : چون مارس ، یک موجودِ اسطوره ای بوده ، بنابرین ، فضاپیمای آمریکایی ها هم یک ماهیتِ غیرواقعی و کاذب هست!!
میفهمید چی میگم؟
وقتی محمد از خلقتِ آدم از گل صحبت میکنه ، این کاملاً واضح و روشنه که داره تمثیل ها رو به کار میبره و خودش هم خوب میدونه که همهء انسانها از منی و نطفه به وجود میآن.
بنابرین میبینیم که در جاهای دیگری از صحبت های خودش از مواردِ دیگری هم استفاده میکنه
سخنِ آخر اینکه :
اگر محمد میگه :
- خدا انسان را از طین آفرید ، داره تمثیل میآره
- خدا انسان را از صلصال آفرید ، داره تمثیل میاره
- خدا انسان رو از تراب آفرید ، داره تمثیل میاره
اما
وقتی میگه :
- انسان از نطفه و سپس از مضغه و سپس از چنین و از چنان ، به وجود اومد ...
تنها داره پاره ای از اطلاعاتِ بسیار سادهء علمی رو میگه ، که هر انسانی در عصرِ محمد ، میتوانسته بدونه
(1400 سال قبل ، اونقدرها هم قدیمی نیست! - ایرانی ها ، در 1800 سال قبل ، برق داشتند!!! - پیل های گالوانی رو ایرانی ها در دورانِ اشکانی اختراع کردند! و این یعنی اینکه ایرانی ها از فیزیکِ الکترونیک ، تا حدودی باخبر بوده اند)
نهایتاً
هیچکدوم از این ادعاهای محمد نمیتونه به این منجر بشه که :
- خدا انسان رو آفریده!!
مثال :
مردی میاد پیشِ شما و میگه : 1) من یه اسبِ سفید دارم .... بعد میگه 2) اسبِ من ، بال داره ... بعد میگه 3) اسبِ من یک شاخِ زرین هم داره .. بعد میگه 4) اسب من حرف میزنه!!
خب
شما میدونی که هر آدمی میتونه یه اسب داشته باشه ، گرچه میدونی که 3 موردِ بعدی در چارچوبِ افسانه هاست و هیچ اسبی بال یا شاخ نداره و نمیتونه حرف بزنه
اما
شما از کجا مطمئن شدی که : اصلاً اون مرد یک اسب داره یا نه!!!؟
;-)
من میخوام اینجا چند تا نکته رو متذکر بشم!
اولاً ما داریم آیات رو تفسیر و تحلیل میکنیم (که من البته با تحلیل موافقم و نه با تفسیر)
و شما آقای محمدعلی ، به نتایجِ بعضاً غیرمنطقی دست پیدا میکنید که واقعاً برای من ، و شخصی مثلِ من رد کردنِ اونها با دلیل و مدرک ، راحت و آسونه
اما ...
ساوروشکا جان
شما داری حقیقت های قرآن رو تکرار میکنی و من نمیتونم هیچ دلیلی برای رد کردنِ اونها پیدا کنم و در خودم هم اینچنین اراده ای رو برای اینکه بخوام حرفهای شما رو رد کنم نمیبینم (آخه نهایتاً هیچ فرقی نداره که من بیام و بگم شما اشتباه میکنی ، یا اینکه حرفهای شما رو تصدیق کنم!)
ببینید
بیشتر توضیح میدهم
ساوروشکا جان ، شما داری در طیِ این آیات ، توضیح میدهی که :
- خدا ، آدم رو از گل و بعد نطفه آفریده ، و غیره.
بعدش هم میخوای نتیجه بگیری که :
- خلقت ، دارای خالق ست!
و شما به این اعتقاد داری که :
- طبیعت ، قدرتِ انتخاب ندارد ، و تمامِ این مسایل ، توسطِ یک موجودِ هوشمند ، ایجاد شده!
حالا ...
منظورِ من اینه که :
- شما چطوری میتونی با استفاده از گفته هایی که در قرآن وجود داره ، این رو اثبات کنی که طبیعت ، دارای قدرتِ انتخاب نیست و این خداست که با هوشمندی ، داره خلقت رو هدایت میکنه!؟
منظورم اینه که (بگذارید واضح تر بفهمانم که :)
- یه نفر رو فرض کنید!!
پروفسور هاوکینگ ، میاد و یه کتاب مینویسه!
توی اون کتاب ، وی ، با ذکرِ بعضی از دلایلِ علمی ، به این نتیجه میرسه که مثلاً چون در آسمانها ، فلان موردِ نجومی وجود داره (البته ایشون در این زمینه تخصص دارند که میگم) ، پس نتیجه میگیریم که : خدا آسمانها رو خلق کرده و هدایت میکنه!!!
ببینید
کسی مثلِ من ، از روی حرفهای علمیِ هاوکینگ ، نمیتونه چیزی رو اثبات کنه که هاوکینگ اون رو مخفی میکنه!!! (متوجه هستید چی میگم؟)
منظورم اینه که :
- اگر محمد میگه : انسان از نطفه خلق شده ..
این یعنی اینکه محمد از نظرِ علمی و سواد ، در این حدّی که بدونه انسان از نطفه به وجود میاد ، بوده! و اینجا هیچ ارتباطی که نشون بده خدا این کار رو کرده ، نمیشه پیدا کرد!!!
من از شما میخوام که به این حرفها خیلی با دقّت توجه کنید! :
- من هم به « انتخابِ طبیعی » اعتقاد ندارم
چرا؟
چون میدونم اگر : اگر به انتخابِ طبیعی اعتقاد داشته باشیم ، یعنی داریم به زبانِ بی زبانی میگوییم که : طبیعت یک ماهیتِ هوشمندِ مافوق حیاتی هست!!
اما اینچنین نیست
طبیعت هیچ چیزِ هوشمندی در خودش نداره
- من میگم : با توجه به وجودِ تمدن هایی در تاریخ که به کلّی ناپدید شده اند (آطلانطیایی ها و مردمِ جزیرهء ایستر) به این نتیجه میرسیم که طبیعت ، هیچگونه هوشی در نجات دادنِ موجودات از انقراض ندارد! و به طورِ کلی هیچگونه کمکی به زنده ماندن بشر نمیکند
بلکه ...
این که حیات ، همواره همچون عنصری ، ارزشمند ، فعالانه در هستی ، راهِ خودش رو پیدا میکنه ، به این خاطر هست که حیات ، همچون یکی از دیگر فرمولهای ماهیت (فیزیک) ، جزئی جدایی ناپذیر ، از هستی ست
مثلِ عددِ 6 که بر وجودِ تاس ، حک شده باشد
ناگزیر ، به دنبالِ هزاران افت و خیز ، شانس با عددِ 6 خواهد بود!
ما حیات داریم ، چون این شانسِ ما بوده
_____ ضمناً :
- DNA یک مولکولِ کوچک بوده ، و هنوز هم موجوداتِ تک سلولی ، از این مولکول در ابعادِ کوچک ، استفاده میکنند
اما ، همچون سایرِ مختصه های حیات ، این مولکول هم از قاعدهء فرگشت ، مستثنی نیست

میدونم
واقعاً درکِ این شگفتی ها ، سخته ;-)
علم راهی بسوی آفریدگار جهان
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک