علم راهی بسوی آفریدگار جهان
نویسنده:
محمدعلی کوشش
امتیاز دهید
.
سر سلسله تمام معتقدات دینی ایمان به خداست. حضرت علی (ع) می فرمایند: اول دین، آغاز دین، پایه دین و ریشه دین خداشناسی است. اما آیا ما تاکنون در رابطه با یک چنین چیز مهمی به اندازه کافی تفکر کرده ایم. توجه داشته باشید که توحید از اصول دین می باشد و در اصول دین تقلید جایز نیست و همچنین توجه داشته باشید که پیامبر(ص) فرمودند: یک ساعت تفکر از عبادت هفتاد سال بهتر و بالاتر است
راههای بسیاری وجود دارد که انسان را به خداشناسی هدایت می کند. کسی که بخواهد با برهان و دلیل به این هدف مقدس برسد می تواند به فرا خور حال خویش و به اندازه نیروی فکری خود از آن راههای گوناگون استفاده کرده و به وجود آفریدگار جهان پی ببرد. تنها چیزی که در این راه لازم است توجه، تفکر، جستجو نمودن و روحیه حقیقت یابیست.
با پیشرفت علوم، پایه های خداشناسی محکمتر می گردد و هر روز پرده ای تازه از اسرار آفرینش برداشته می شود. به قول یکی از دانشمندان (هرشل): هر قدر دائره علم وسیعتر می گردد استدلالات دندان شکن تر و قویتری برای وجود خداوند ازلی و ابدی بدست می آید، در واقع علماء زمین شناسی و ریاضی دانها و دانشمندان فلکی و طبیعی دانها دست به دست هم می دهند و کاخ علم یعنی کاخ با عظمت خدا را محکم برپاساخته اند. بدیهی است که آشنایی با کاخ علم، به ما کمک خواهد کرد تا عظمت خداوند را بیشتر درک کرده و حق بندگیش را بیشتر ادا کنیم. یکی دیگر از راههای اثبات وجود آفریدگار معجزه است. اعجاز یکی از ساده ترین راههای اثبات وجود خداوند است. قرآن که معجزه جاوید آخرین پیامبر است، می تواند راهی ساده برای اثبات وجود آفریدگار باشد، در حقیقت هر آیه از قرآن که نشان بدهد هیچ بشری نمی توانسته در ۱۴۰۰ سال پیش چنین چیزی را بگوید، به نوعی وجود خداوند را ثابت کرده است. آخرین روش اثبات وجود خداوند که در این کتاب مورد بررسی قرار می گیرد، رفتارشناسی آخرین فرستاده خداوند، حضرت محمد(ص) می باشد. در حقیقت یکی از راههای تشخیص پیامبران راستین از مدعیان دروغین نبوت، بررسی رفتار آنها می باشد. با توجه به روشن بودن ابعاد مختلف زندگی آخرین پیامبر، به بررسی رفتار پیامبر رحمت می پردازیم که به نوعی اثبات نبوت ایشان و در نتیجه اثبات وجود آفریدگار می باشد.
http://www.khodavaelm.blogfa.com/
سر سلسله تمام معتقدات دینی ایمان به خداست. حضرت علی (ع) می فرمایند: اول دین، آغاز دین، پایه دین و ریشه دین خداشناسی است. اما آیا ما تاکنون در رابطه با یک چنین چیز مهمی به اندازه کافی تفکر کرده ایم. توجه داشته باشید که توحید از اصول دین می باشد و در اصول دین تقلید جایز نیست و همچنین توجه داشته باشید که پیامبر(ص) فرمودند: یک ساعت تفکر از عبادت هفتاد سال بهتر و بالاتر است
راههای بسیاری وجود دارد که انسان را به خداشناسی هدایت می کند. کسی که بخواهد با برهان و دلیل به این هدف مقدس برسد می تواند به فرا خور حال خویش و به اندازه نیروی فکری خود از آن راههای گوناگون استفاده کرده و به وجود آفریدگار جهان پی ببرد. تنها چیزی که در این راه لازم است توجه، تفکر، جستجو نمودن و روحیه حقیقت یابیست.
با پیشرفت علوم، پایه های خداشناسی محکمتر می گردد و هر روز پرده ای تازه از اسرار آفرینش برداشته می شود. به قول یکی از دانشمندان (هرشل): هر قدر دائره علم وسیعتر می گردد استدلالات دندان شکن تر و قویتری برای وجود خداوند ازلی و ابدی بدست می آید، در واقع علماء زمین شناسی و ریاضی دانها و دانشمندان فلکی و طبیعی دانها دست به دست هم می دهند و کاخ علم یعنی کاخ با عظمت خدا را محکم برپاساخته اند. بدیهی است که آشنایی با کاخ علم، به ما کمک خواهد کرد تا عظمت خداوند را بیشتر درک کرده و حق بندگیش را بیشتر ادا کنیم. یکی دیگر از راههای اثبات وجود آفریدگار معجزه است. اعجاز یکی از ساده ترین راههای اثبات وجود خداوند است. قرآن که معجزه جاوید آخرین پیامبر است، می تواند راهی ساده برای اثبات وجود آفریدگار باشد، در حقیقت هر آیه از قرآن که نشان بدهد هیچ بشری نمی توانسته در ۱۴۰۰ سال پیش چنین چیزی را بگوید، به نوعی وجود خداوند را ثابت کرده است. آخرین روش اثبات وجود خداوند که در این کتاب مورد بررسی قرار می گیرد، رفتارشناسی آخرین فرستاده خداوند، حضرت محمد(ص) می باشد. در حقیقت یکی از راههای تشخیص پیامبران راستین از مدعیان دروغین نبوت، بررسی رفتار آنها می باشد. با توجه به روشن بودن ابعاد مختلف زندگی آخرین پیامبر، به بررسی رفتار پیامبر رحمت می پردازیم که به نوعی اثبات نبوت ایشان و در نتیجه اثبات وجود آفریدگار می باشد.
http://www.khodavaelm.blogfa.com/
آپلود شده توسط:
mohammadali123
1389/09/07
دیدگاههای کتاب الکترونیکی علم راهی بسوی آفریدگار جهان
توضیحی به سولات شما:
گیاهان به ذغال سنگ و حیوانات به سوخت های فسیلی امروزی تبدیل شده اند.... این اتفاق نه برای غذاب عده ای کافر بوده است بلکه یک برنامه و یا حتی یک حادثه طبیعی بوده است که می بایست اتفاق می افتاده است. خداوند به حضرت نوح این حادثه طبیعی را خبر می دهد و البته کسانی که ایمان آورده اند جان سالم به در برده اند. و کسانی که ایمان نیاورده اند به غذاب کفرشان غرق شده اند... بدیهی است خداوند اگر می خواست عده ای کافر را عذاب بدهد راهکار بسیار ساده تری وجود داشت و نیازی به اینکه پیامبرش را برای ساخت یک کشتی و جمع کردن حیوانات به خطر بیندازد نبود.... از طرف دیگر این حادثه نمی تواند منطقه ای باشد چرا که یک سیل منطقه ای نیازی به این همه تدارکات برای بقای حیوانات و جلوگیری از انقراض آنها ندارد...
البته با این کشتی نوح، فرایند حیات بعد از این حادثه که به تاکید دانشمندان در یک مدت زمان کوتاه انجام گرفته است ادامه پیدا می کند... طبیعتا با انتقال نهال درختان و هسته انواع گیاهان و جفت های مختلف حیوانات....
توجه داشته باشید که بچه شیر و بچه پلنگ و بچه زرافه و .... در کشتی بوده اند... تا سوال عده ای که چرا این شیر دیگر حیوانات را نخورد پیش نیاید و ...
اما گردن زرافه با انتخاب طبیعی پاسخ گو نیست ... زیرا اگر شما به جای زرافه انسان را در نظر بگیرید طبیعتا می بایست انسان های بلند قد در این رقابت پیروز شوند و لذا انتخاب طبیعی نمی تواند علتی افزایش اختصاصی گردن را توجیه کند...
اینکه پرندگان از دایناسورها هستند را باید بگویم هیچ قطع و یقینیوجود ندارد و فقط یک نظریه است آن هم به دلیل شباهت های ساختاری.پس حتما حتماتمام پرندگان از دایناسورها منشعب نشده اند.ضمنا به نظر میرسد شما کامنت های بنده را درست مطالعه نکرده باشید.باز هم می گویم فرآیند تکامل و انقراض یکباره نبوده و مدت دار است و در طی زمان صورت گرفته.
در مورد مطالب دیگری که در کامنت هایم گذاشتم چیزی نگفتید؟؟؟؟؟ چرا؟؟؟؟
چرایش را که در انتخاب طبیعی میتوانید جستجو کنید.اما دانشمندان نمیگویند حتما همین است و امکان دیگری ندارد.موضوع محتمل کنونی انتخاب طبیعی ست.
بنده که شخصا با اینکه در آن زمان مرغ و خروسی که شما میگویید! وجود اشته موافق نیستم اما اگر کلا به این بحث بپردازیم که چرا تعدادی از جانوران مانند دایناسورها نابود شدند و تعداد دیگری نه باید بگویم به دلیل شرایط محیطی و میزان انطباق پذیری جانوران مختلف با شرایط جدید بوجود امده میتوان دلیل این اتفاق را یافت.مثلااحتمال دارد که دایناسورها به این دلیل از بین رفتند که مواد غذایی مورد نیازشان رانیافتند.مثلا دایناسورهای گیاه خوار با آن اندازه ی بزرگشان به گیاهان فراوانی نیاز دارند.حال اگر خشکسالی شود عده ی زیادی از آنها به دلیل کمبود غذا از بین میروند یا مثلا دایناسورهای گوشتخوار شکارچی نیز به دلیل همین خشکسالی و از بین رفتن موجودات بزرگتر قابل شکار که گوشت مورد نیاز آنها را تامین میکرد دچار کمبود مواد غذایی میشوند و از بین میرومند.در این بین موجودات کوچکتر که قبلا در شرایط قبلی توانایی رشد نیافته بودند به دلیل نیاز کمتری که به غذا دارند و هم چنین نوع رژیم غذایی متفاوتشان زنده مانده و گسترش می یابند.مثلا اگر در زمان انقراض دایناسورها گیاهان علفی دانه دارد بیشتر شده باشند موجوداتی که از دانه ها تغذیه میکنند شرایط رشد بهتری می یابند و یا جانوران گوشتخوار ریز جسه به خاطر نیاز کمتر به گوشت و هم چنین سرعت عمل بیشتر به خاطر جسه کوچکترشان در شکار موفق ترند.مبیبینیم که احتمال از بین رفتن موجودی و باقی ماندن و گسترش موجود دیگر بر اثر شرایط مفاوت محیطی و میزان انطباق متفاوت موجودات با شرایط جدید بوجود آمده بسیار زیاد است.پس اینکه شما بخواهید از این سوال که چرا عدهای از بین رفتند اما عده ای دیگر باقی ماندند به نتیجه ی دلخواهتان برسید با مشکل مواجه میشود.
ضمنا باز هم میگویم شما به سوال من در کامنت های قبلی جواب ندادید.
بنده نظراتم را در ذیل این کتاب پایان یافته میدانم و از بحث بیشتر خودداری میکنم چرا که به روشنی آنچه را که میدانستم گفتم.حال شما میمانید و نتیجه ای که از این بحث خواهید گرفت.
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%D8%A7%DB%8C%D9%86%D8%A7%D8%B3%D9%88%D8%B1
همچنین به لینک انگلیسی آن مراجعه کنید. اینکه تکامل گراها ادعا کرده اند که پرندگان زیر شاخه دایناسورها هستند قابل انکار نیست
اما انقراض دایناسورها : انقراض عظیم پایان کرتاسه
پنج حادثهٔ انقراض عظیم در تاریخ زمین اتفاق افتادهاست:
انقراض عظیم پایان اردوویسین
انقراض عظیم دونین پسین
رویداد انقراض پرمیان-تریاس
حادثه انقراض پایان تریاس
انقراض عظیم پایان کرتاسه :
در انقراض پایان کرتاسه یا کرتاسه – ترشیری ۶۰٪ از همهٔ گونهها ناپدید شدند، این انقراض دومین انقراض عظیم تاریخ زمین بعد از انقراض پرمین است.چون بر اثر این انقراض دایناسورها منقرض شدند لذا توجه عموم را به خود جلب کرد.علاوه بر دایناسورها، بسیاری از گونههای گیاهی (به جز سرخسها و گیاهان دانه دار)، آمونیتها، بلمنیتها، دوکفهایهای رودیست و اینوسرامید، خزندگان پرنده(پتروسوروس) و خزندگان دریایی(پلزیوسوروسها و مزوسوروسها) نیز حذف گردیدند.فرامینیفرها پلانکتون، نانو فسیلهای آهکی، بازوپایان، دیاتمه ها(انواعی از جلبکها)، دینوفلاژلاتها، نرمتنان، لاله وشان و ماهیان نیز شدیدا آسیب دیدند.
تا کنون دلایل فراوانی جهت توجیه انقراض پایان کرتاسه مطرح گردیدهاست که نظرات جدید به برخورد شهاب سنگی در حدود 65.5 میلیون سال قبل به قطر ۱۰ کیلومتر به زمین دلالت دارد.
لینک به زبان فارسی:
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%86%D9%82%D8%B1%D8%A7%D8%B6_%D8%AF%D9%88%D8%B1%D8%A7%D9%86_%D8%B3%D9%88%D9%85_%DA%A9%D8%B1%D8%AA%D8%A7%D8%B3%D9%87
اما لینک به زبان انگلسیی و توضیحات کامل تر:
http://en.wikipedia.org/wiki/Cretaceous%E2%80%93Tertiary_extinction_event
The Cretaceous–Tertiary extinction event, which occurred approximately 65.5 million years ago (Ma) at the end of the Maastrichtian, was a large-scale mass extinction of animal and plant species in a geologically short period of time
Widely known as the K–T extinction event, it is associated with a geological signature known as the K–T boundary, usually a thin band of sedimentation found in various parts of the world.
در متن به : انقراض تعداد زیادی از انواع حیوانات و گیاهان در مدت زمان بسیار کوتاه اشاره شده است. و ااین کاملا مخالف حرف شما مبنی بر یک انقراض تدریجی است.
شما به کمک تمام تکامل گراهای جهان، تمام تلاش خود را بر روی توجیح علت دراز شدن گردن زرافه بگذارید.... مطمئن باشید نمی توانید به سوال ساده :چرایی درازی گردن زرافه پاسخ بگوئید.... بهر حال آمده شنیدن دلایل شما و دوستانتان هستم.
همچنین لطفا بدون حاشیه و صراحتا به سوال زیر پاسخ بگوئید:
چرا مرغ و خروس و شتر مرغ از این انقراض عظیم جان سالم به در می برند ولی حتی یک دایناسور هم باقی نمی ماند؟!
donyajan
هنوز منتظر لینکی هستم که علت پرواز نکردن شتر مرغ را چاق شدنش دونسته بود
--------------------------
فردا به ارائه دلیلی خواهم پرداخت که تکامل را به یک جک تبدیل می کند...
خحلاصه سخن اینکه طوفان نوح جهانی نبوده و مختص منطقه ای خاص که مورد عذاب خدا قرار گرفته می باشد.زیرا این معنا از طوفان نوح با عدل و حکمت الهی تضادی ندارد.
اما در مورد انسان و تکامل نیز باید بگویم که انسان نیز دارای فرآیند تکاملی ست.البته بنده بنا بر اعتقادات دینی انسان را تنها موجود زمینی میدانم که دارای خلق الساعه است اما این را دلیل بر این نمیدانم که انسان را از چرخه ی تکامل بیرون بدانم.مثلا همین تفوت نژادها خود دلیل محکمی بر این است که انسان نیز در چرخه ی تکامل نقش دارد زیرا اگر تکامل را رد کنیم باید تمام انسان ها امروزه شبیه به هم بودند!یعنی سیاه و سفید و سرخ نداشتیم.همه باید به همان رنگی بودند که حضرت آدم و حوا بودند!! اما تکامل و شرایط محیطی و انتخاب طبیعی باعث تفاوت های نژادی اقوام شده.و تنها در یک صورت میتوان گفت که تکامل وجود ندارد و خلق الساعه هست که بپذیریم خدا از هر نژاد یک جفت آفریده و این نژادهای کنونی بازماندگان آن خلقیات خداست.و این موضوع از لحاظ دینی کاملا مردود است چرا که خدا و دین تمام انسان ها را از نسل حضرت ادم و حوا میداند.پس دین با نظریه تکامل منافاتی ندارد و بیشتر متولیان دین هستند که با این موضوع مشکل دارند!!!!!! و دلیلش هم از کم دانشی آنان است و خودخواهیشان!! تا آنجا که حاضرند برای اثبات نظر خود دین را نیز زیر سوال ببرند!!!بنده از محمد علی این سوال را دارم که چگونه با رد تکامل تفاوت نژادی را توجیح میکند؟؟؟؟
در مورد داستان حضرت نوح نیز باید گفت که اینکه در آن حادثه کل دنیا به زیر آب رفته با عدل الهی ناسازگار است.داستان در مورد ناسپاسی قوم نوح است و در ادامه اینکه خدا آنها را به جرم ناسپاسی عذاب میکند.عدل الهی بر این است که کسی به جای کسی دیگر مجازات نشود اما تعریفی که از داستان حضرت نوح ارائه شده با عدل خدا در تضاد است چرا که اگر بخواهیم قبول کنیم که خدا به خاطر ناسپاسی قوم نوح تمام دنیا را غرق کرده پس انسان های دیگری را به جرم ناکرده از بین برده.مگر اینکه بگویید در زمان حضرت نوح
انسان دیگری وجود نداشته!! حال ما این سخن شما را نیز میپذیریم و میگوییم فرضا قوم نوح تنها انسانهای روی زمین بودند.اما باز هم اینکه طوفان نوح در تمام زمین اتفاق افتاده باشد سازگار نیست چرا که این بار با حکمت الهی در تضاد است!!! دلیل تضادش با حکمت الهی این است که اگر خدا میخواست که همه موجودات(ائم از حیوان و حشره و گیاه و...) را از بین ببرد چرا اصلا آنها را آفرید؟؟؟؟ آیا این نشان دهنده ی نبود حکمت نیست که چیزی را بسازی و بعد بدون نتیجه همه اش را نابود سازی؟؟؟ مانند نقاشی که پس از کشیدن تابلویی زیبا، تابلو را نابود سازد!!!آیا این با حکمت الهی در تضاد نیست؟؟؟؟
اصلا نعوذبالله عدل و حکمت خد را هم به خاطر آقایان!!!! ندیده میگیریم.شما بیایید و به ما بگویید حضرت نوح چطور ده ها هزار گونه جانوری و گیاهی و صدها هزار گونه از حشرات را جمع کرد و در کشتی اش نهاد؟؟ مثلا چگونه پاندای چینی را گیر آورد ؟؟؟و هم چنین کوالای استرالیایی ؟؟؟و یا خرس قطبی ساکن در قطب شمال را؟؟؟؟ویا پنگوئن های قطب جنوب را؟؟؟؟ و هزاران جانور دیگری که مختص مناطقی خاص هستند و در جاهای دیگر یافت نمیشوند. آیا پاسخی به این سوتال دارید؟؟؟؟ شما که خلقت آنی تمام موجودات را قبول دارید پس معتقدید جانورانی را که مثال زدم باید هم زمان وجود داشته باشند.خب بگویید حضرت نوح با چه وسیله ای آن موجودات را از نقاط مختلف کره ی زمین به کشتی اش آورد؟؟؟؟ و اصلا این کشتی مگر چقدر بزرگ بود؟؟؟ در داستان حضرت نوح آمده که او خود این کشتی را ساخته خب این کشتی مگر چقدر گنجایش داشت؟؟؟ این همه جانوری که الان وجود دارد را چگونه جفت جفت در آن کشتی دست سازش قرار داد؟؟؟؟چه غذایی به آنها میداد؟؟؟ مثلا به حیوانات گوشت خوار چه میداد؟؟؟ به گیاه خواران چه؟؟؟
باز هم که مرغ یک پا دارد!! اولا اینکه دانشمندان نمیگویند به قطع و یقین به دلیل برخورد شهاب سنگ همه دایناسورها مردند! دوما اگر برخورد شهاب سنگ نیز درست باشد باز هم دلیل بر این نیست که همه دایناسورها با هم از بین بروند.در کامنت قبلی نیز در مورد انقراض توضیح دادم که به چه معناست اما به نظر میرسد که شما روی آنچه که از انقراض درک کرده اید پافشاری میکنید و برای اثبات سخنانتان پافشاری میکنید که انقراض یعنی از بین رفتن آنی یک موجود!!! دوست عزیز این ترجمه ی شما از انقراض صحیح نیست.نمیشود که برای اثبات نظر خود مفهوم کلمات را عوض کرد که.اینکه پرندگان از خزندگان انشقاق یافته اند دلیل بر این نیست که در زمان دایناسورها پرنده ای وجود نداشته.برای چندمین بار تکرار میکنم که بعد از دایناسورها یک سری جانوران دیگر که محیط را برای زندگی مساعد یافتند رشد و تکثیر بیشتری پیدا کردند.این را از مغزتان خارج کنید که وقتی آخرین دایناسور از بین رفت ناگهان پرندگان بوجود آمدند.به نظر میرسد شما در مفهوم کلی بحث تکامل مانده اید اما دارید به جزییات میپردازید!!! اول باید دانست تکامل چیست بعد در موردش بحث کرد و به جزییات پرداخت.از کامنت های شما بر می آید که درباره ی مفهوم کلی تکامل ذهنیت درستی ندارید و بر اساس همین ذهنیت که به اشتباه شکل گرفته موضوع را پیش میبرید.خلاصه ی بحث تکامل و انقراض و اشتقاق و بوجود آمدن گونه های جدید تر این است که این بحث مجموعه های جدا از هم نمی باشند بلکه مجموعه هایی با هم پوشانی هستند.یعنی یک سری جاندارن اکثریتند، در ادامه ی تاریخ آن جانداران کمتر شده و جانداران دیگر اجازه ی رشد و خود نمایی بیشتری می یابند و در نهایت گاهی جانداران اولیه کاملا منقرض گشته و جانداران ثانویه که محیط برای زندگی شان آماده است اکثریت را تشکیل میدهند. پس این مجموعه دارای هم پوشانی ست نه اینکه مانند مجموعه های جدا بعد از اینکه جانورانی کاملا از بین رفتند و به مرگ اخرین بازمانده، جانور دیگری بوجود آید.
باز هم تاکید میکنم که اطلاعات شما شاید از بحث تکامل زیاد باشد اما در مورد تکامل علمی نیست!!!!!!!! بلکه اطلاعاتی ست که به ناف بحث تکامل بسته اند!!!یعنی در واقع اطلاعات شما در مورد تکامل نیست زیرا از مطالعه آثار داشمندان و زیست شناسان به دست نیامده بلکه از مطالعه ی آثار مخالفان بحث تکامل به دست آورده اید و این مخالفان نیز برای القای نظر خود هرگونه که دوست داشته اند معنای تکامل را تغییر داده اند . به قولی آنچه که از تکامل تعریف میکنند آن چیزی نیست که دانشمندان در مورد تکامل گفته اند.مثلا همینکه میگویید پرندگان از نسل دایناسورها هستند علمی نیست چرا که پرندگان از خزندگان انشقاق یافته اند و دایناسورها نیز زیر مجموعه ای از خزندگان بوده اند.پس اینکه پرندگان را از دایناسورها بدانیم حرف غلطی ست و بنده فکر میکنم این حرف غلط را نیز از همان منابعی که گفتم به دست آورده باشید.
بزرگترین و آخرین ضربه نامشخص در 65.5 میلیون سال رخ داد و این فاجعه دو سوم از انواع گونه های گیاهی و جانوری را به ورطه نابودی و انقراض کشاند. در واقع آن ضربه بود که باعث شد تا فلز ایریدیوم به کره زمین آورده شود و اکنون در همه سنگها و صخره ها در همه جای دنیا دیده شود. این خود از نشانه های آن ضربه کاری است که منجر به نابودی عصر خزندگان گردید
چه دلایلی باعث شده است که دانشمندان به دنبال بیان چنین رویدادهای آنی در انقراض دایناسورها باشند؟
اما این اتفاق چه بوده است که باعث انقراض و نابودی حیوانات شده است. چرا نباید یک گونه دایناسور از آن حادثه جان سالم به در ببرد؟ چرا مرغ و خروس و شتر مرغ از این حادثه جان سالم به در می برند؟ مگر نه اینکه مرغ و خروس و شتر مرغ از نسل دایناسورها هستند. پس این حیوانات چه ویژگی خاصی نسبت به سایر دایناسورها کوچک و بزرگ ، داشته اند که باعث شده است که آنها باقی بمانند؟
آیا زمان 65 میلیون سال برای شروع دوباره حیات در خشکی کافی می باشد؟ برای اینکه بدانید که این زمان چقدر کم است کافی است بدانید که به قول تکامل گراها انسان ها نزدیک 5 تا 7 میلیون سال پیش بر روی زمین بوده اند. (یعنی یک دهم این مقدار)... ولی در طی این مدت حتی این انسان ها به دو نوع انسان تبدیل نشده اند!
اما بر اساس دین: حضرت نوح به تنهایی نزدیک هزار سال زندگی کرده است. پس دین (قرآن) در مورد مدت زمان حضور حضرت آدم بر روی زمین چیزی نمی گوید و لذا تصور اینکه انسان ها تنها هزاران سال است که بر روی زمین زندگی می کنند منتفی است.
اما فسیل چه می گوید؟ مگر قرار است اگر مثلا فسیل انسانی که در 4 میلیون سال پیش زندگی می کرده است پیدا شود این یعنی انسان ها تنها 4 میلیون سال است که در زمین بوده اند؟ طبیعتا خیر
وقتی بر اساس احتمالات ما توانسته این فسیل را در این تاریخ پیدا کنیم پس می بایست انسانها بسیار قبل از این هم بوده باشند.(تا تعدادشان افزایش یافته باشد و احتمال پیدا کردن یک فسیل زیاد باشد)
اما حیواتات خشکی به این دلیل می توانند در این فاصله کم(65 میلیون سال ) بر تعداد خود بیفزایند که به صورت کاملا اختصاصی گرینش شده اند و از آن حادثه جان سالم به در برده اند.
اما آیا محیط می تواند به صورت کاملا گزینش عمل کند؟ مثلا هزاران مدل دایناسور منقرض شودند ولی به صورت گزینشی مرغ و خروس و شتر مرغ از نسل دایناسورها باقی بمانند؟
اما محیط نمی توند گزینش رفتار کند.اما این گزینش توسط چه کسی انجام شده است؟ توسط حضرت نوح! در حقیقت مرغ و خروس و شتر مرغ و... به این دلیل بقا پیدا کرده اند که در کشتی نوح قرار گرفته اند.تمام موجودات آبزی و تمام پرندگان (از نسل دایناسورها) و تمام موجوداتی که در کشتی نوح بوده اند باقی مانده اند و تمام دایناسورها و موجودات دیگر به یک باره نابود شده اند.(در حقیقت طوفان نوح عامل انقراض یکباره دایناسورهاست نه برخورد یکباره شهاب سنگ و یا)
اما چرا فسیل انسانی که در 65 میلیون سال پیش زندگی می کرده پیدا نمی شود؟ زیرا تعداد افرادی که در زمان حضرت نوح بوده اند بسیار کم می باشد و از همه محمتر اینکه ادامه حیات انسانها فقط و فقط توسط کل انسانها موجود در کشتی (هشت یا هشتاد نفر) ادامه پیدا کرده است طبیعی است که با این تعداد اندک احتمال پیدا کردن فسیل بسیار کم می باشد.
در روزها آینده از نظریه ام بیشتر دفاع خواهم کرد
لینک قبلی خراب بود
از این استفاده کنید .
http://www.scribd.com/doc/9665023/PENDAR-KHODAThe-God-Delusion-By-Richard-Dawkins-Translated-to-Persian-
محمد علی میگوید همه موجودات با هم وجود داشته اند.چون میخواهم از دید او به موضوع نگاه کنیم این حرف را می پذیریم.پس از پذیرش این حرف سوالاتی مطرح میشود که به آنها می پردازیم:
اگر موجودات همزمان وجود داشته اند پس باید با هم بوجود آمده باشند و به تبعش هم نشانه هایی از آنها وجود داشته باشد.مثلا تحقیقات نشان میدهد که حدود 200 میلیون سال پیش دایناسورها وجود داشته اند.پس انسان و الاغ و کبوتر و کلاغ و مرغ و زرافه و مارمولک و ... نیز باید در 200 میلیون سال پیش وجود داشته باشند.اما سوالی که هست اینکه آیا عمر بشر 200 میلیون سال است؟؟ تحقیقات علمی نشان میدهد که خیر.عقاید دینی نیز میگوید خیر!! خب پس مدرک ما در اینجا چیست که میگوییم همه موجودات هم زمان بوده اند؟؟ علم تایید نمیکند، دین هم تایید نمی کند! پس کی تایید میکند؟؟؟؟جواب این سوال را چه کسی میدهد؟؟؟؟؟
اما در مورد بحث تکامل:
اگر به اطراف خود نگاه کنیم بحث تکامل را در سایز و اندازه ی بسیار کوچکتر در همه جا میبینیم.مثلا تبدیل یک دانه به درخت میوه.
اگر قرار بود تکاملی وجود نداشت بالطبع لازم نبود که دانه در خاک قرار گیرد و آفتاب به آن بتابد و شرایط مساعد رشد تامین گردد و مواد معدنی از زمین جذب کند و ریشه دواند و جوانه زند و ساقه پیدا کند و برگ دهد و رشد کند و تناور شود و شکوفه و گل دهد و مواد غذایی جذب کند و میوه نارس دهد و اندک اندک به رسیده تبدیل شود و همین گونه سالیان سال بار دهد و در نهایت یا بدلیل کهولت سن یا تغییر شرایط محیطی این درخت از بین برود و نیست و نابود شود! بله اگر تکامل وجود نداشت خدا یکجا درخت را بوجود می آورد با میوه ی رویش!!!! اما خدا این کار را نکرده.
حال همین مثال را با تکامل موجودات تطبیق دهید.تکامل موجودات نیز به همین شکل است.باکتری ها و تک سلولی های اولیه را همان
دانه در نظر بگیرید و سایر مراحل را مراحل تکامل و ریشه و ساقه و شاخه و پوست و برگ و جوانه و گل و میوه را موجودات انشقاق یافته از همان دانه اولیه که تک سلولی های آغازین هستند.
مثال ساده ای بود.امیدوارم روشنگر هم بوده باشد.
دوست عزیز.انسان ها در زمان دایناسورها وجود نداشته اند چرا که دایناسورها در میلیون ها سال پیش وجود داشته اند اما انسان ها در هزاران سال پیش. فسیل های یافت شده خود بر این موضوع دلالت دارند .پس در زمان دایناسورها انسانی وجود نداشته و انسان در سالهای اخیر(وقتی میلیون ها سال میگذرد به چند ده هزار سال میگویند سال های اخیر!) بوجود آمده بسیار بی معنی ست که ما انسان ها را هم زمان با دایناسورها بدانیم زیرا اگر اینگونه باشد باید سن آدمیان نیز میلیون ها سال باشد .در حالی که گفتم این گونه نیست.اما اگر شما مدرکی دارید که نشان میدهد انسان ها میلیون ها سال پیش و در زمان دایناسورها وجود داشته اند لطفا بفرمایید.
نکته ی دیگری که باید خاطر نشان سازم این است که مشکل شما اینجاست که فکر میکنید وقتی میگوییم انقراض دایناسورها این گونه برداشت میکنید که در یک چشم بر هم زدن آنها نابود شدند.دوست عزیز این گونه نیست.انقراض یک گونه و یا بوجود آمدن گونه ای دیگر امری نیست که در یک لحظه رخ دهد .این موضوع سالیان سال طول میکشد.مثلا امکان دارد همین انقراض دایناسورها صدها هزار سال طول کشیده باشد.وقتی میگویند انقراض، منظور این است که آن موجود جمعیتش رو به کاستی مینهد و به قولی دوران شکوهش رو به زوال میگذارد.نه اینکه در یک چشم بر هم زدن دود شوند و به اسمان بروند.در دوران اقراض یک سلسله موجودات ، موجودات دیگری که قبلا به دلیل وجود موجودات در حال انقراض فعلی نتوانسته بودند رشد جمعیتی پیدا کنند، در شرایط مساعد بوجود آمده دارای ازدیاد رشد گشته و افزایش می یابند و در نهایت جای موجودات قبلی که منقرض شده اند و یا اینکه به نزدیکی زوال رسیده اند میگیرند.
پس نه انقراض عملی آنی است و نه بوجود آمدن گونه های جدیدتر.
در مورد اینکه کتب درسی ما از علم روز دنیا عقب است که شکی نیست اما در همین کتب نیز مسیر تاریخی نظریات تکامل توضیح داده شده نه تایید آنها.فی المثل همین نظریه لامارک که در کتب درسی وجود دارد برای تاییدش نیامده بلکه برای توضیح نظریاتی که تاکنون برای تکامل داده شده است آورده شده و عیب هایش را نیز توضیح داده.به نظر میرسد شما از این موضوع اطلاعی ندارید و نادانسته جبهه گرفته اید!!
در مورد علت دراز شدن گردن زرافه قانون انتخاب طبیعی وجود دارد که با مطالعه اش به موضوع پی میبرید.